مجموعه آثار بریل بینبریج، نویسنده بزرگ انگلیسی با ترجمه سلما رضوانجو و آزاده فانی از سوی نشر شورآفرین منتشر میشود.
آثاری که از بریل بینبریج در دست انتشار و ترجمه است عبارتاند از: وقتِ هرز، کارخانه رو به تعطیلی است، استاد جورجی، هر کس برای خودش، خیاط زنانه، یک اتفاق بسیار بسیار بزرگ، پسران روز تولد، بنا به گفته کویینی و دختری با پیرهنِ گُلدار.
بریل بِینبریج در 1932 زاده شد و در سال 2010 درگذشت. نویسندهی انگلیسی اهل لیورپول که پیش از هرچیز به دلیل نوشتن رمانهای روانشناسانهاش شهرت دارد و در میان طبقهی کارگر انگلیسی جای میگیرد.
«خیاط زنانه» عنوان داستانی وهمآور و روانشناسانه از بینبریج است که در 1973 به فهرست نهایی کتابهای جایزهی ادبی بوکر راه یافت. داستانش به زمان جنگ دوم جهانی باز میگردد. این کتاب تقریبا به طور یکپارچه از سوی ناقدان تحسین و در بررسی کتاب نیویورک و تایمز، اعجابانگیز و چشمگیر و در جزییات رعبانگیز خوانده شد.
«کارخانه رو به تعطیلی است» (که عنوان اصلی آن کارخانهی شرابسازی رو به تعطیلی است)، کمدی سیاهی است که در 1974 بار دیگر به فهرست نهایی جایزهی بوکر پیوست. این کتاب علاوه بر نامزدی بوکر، برندهی جایزهی داستاننویسی گاردین شد و در روزنامهی انگلیسی مشهور آبزرور observer در فهرست صد رمان برتر دنیا جای گرفت. داستان کتاب ملهم از تجربیات شخصی نویسنده هنگام کار در کارخانه شرابسازی به سال 1959 و پس از جدایی او از همسرش است. داستان در تایمز اینگونه تحسین شده: «رمانی تراز اول با ساخناری قوی و شخصیتپردازی بیپروا است و حال وهوایی پرشور و هیجان دارد که خنده آور است.»
داستان «یک اتفاق بسیار بسیار بزرگ» در 1990 نامزد جایزه بوکر و در 1995 براساس آن فیلمی با بازی هیو گرانت و آلن ریکمن ساخته شد. عنوان کتاب ارجاع طنزآمیزی دارد به داستان پیتر پَن (شخصیت معروف کارتونی) آنجا که میگوید: «مردن اتفاق بسیار بسیار بزرگی باید باشد.» داستان این کتاب هم از تجربیات بینبریج جوان هنگام کار در تماشاخانهی لیورپول مایه گرفته است.
«استاد جرجی» رمانی تاریخی است که نام بینبریج را برای پنجمین بار در فهرست جایزۀ بوکر 1998 جای داد. داستان به زمان جنگ کریمه [جنگ میان امپراتوری روسیه با فرانسه و انگلیس و عثمانی] بازمیگردد. داستان جورج هاردی، جراح سرشناس و عکاس تازهکاری است که سرزمین و شهرتش را رها میکند و داوطلبانه به سوی مناطق جنگی رهسپار میشود.
بینبریج تا زمان مرگ روی آخرین رمانش با عنوان دختری با پیرهن گلدار کار کرد. این رمان که بر مبنای داستان سفر واقعی بینبریج به دور آمریکا در 1968 نوشته شد و دربارهی دختری مرموز است که به دست داشتن در ماجرای ترور رابرت کندی شناخته میشود. این داستان قرار بود در 185 صفحه نوشته شود که بینبریج پیش از مرگ 150 صفحه آن را به اضافهی ده صفحهی پایانی کامل کرده بود. در آخرین روزهای زندگیاش دخترانش در بستر مرگ بیستوپنج صفحه باقیمانده را بر اساس گفتههای وی یادداشتبرداری کردند، کتاب سرانجام ویرایش و در 2011 منتشر شد.
مجموعه آثار بریل بینبریج به زودی از سوی نشر شور آفرین منتشر میشود.
نظر شما