دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۳:۳۳
دینانی: آثار خواجه نصیر نشان می‌دهد که متکلم است/محقق داماد: کتاب تجریدالاعتقاد و سایر رسالات خواجه نصیر، کلام شیعه را نظام داد

غلامحسین ابراهیمی دینانی عضو هیئت‌علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: شاید در بین فلاسفه مسلمان و جهان اسلام هیچ فیلسوفی به‌اندازه خواجه‌نصیرالدین طوسی به اخلاق و اجتماع و سیاست نپرداخته و ننوشته است. ما از خواجه نصیر است که کلام شیعه را داریم و خواجه بیش از هر چیز فیلسوف است و آثار او نشان می‌دهد که متکلم است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) همایش بزرگداشت روز خواجه‌نصیرالدین طوسی عصر امروز دوشنبه 4 اسفندماه با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، حجت‌الاسلام عبدالحسین خسرو پناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد استاد دانشگاه شهید بهشتی، غلامرضا اعوانی و شهین اعوانی از اعضای هیئت‌علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
 
دینانی در بخشی از این مراسم رباعی از خواجه نصیر طوسی خواند و گفت: «گر چشم یقین تو نه کج مج باشد/ ترسا به کلیسیا رود، حج باشد/ هر چیز که هست آن‌چنان می‌باید/ ابروی تو گر راست بود، کج باشد.» این رباعی منصوب به خواجه‌نصیرالدین طوسی است که از همه آن عبارات یک جمله از آن را می‌خواهم بحث کنم. آن جمله این است که هر چیز که هست آن‌چنان می‌باید. این به چه معناست؟ هر چه که هست باید باشد یا هر چیزی که باید باشد، هست؟
 
وی ادامه داد: برای روشن شدن بحث مثالی می‌زنم. آیا ما هرچه که می‌بینیم هست یا آنچه هست می‌بینیم؟ خداوند تبارک‌وتعالی برعکس ما است. آنچه می‌بیند هست. خدا بعدازاینکه خلق کرد ما می‌بینیم اما قبل از آنکه آن را بیافریند می‌بیند. آنجا یک باید هست و اینجا یک هست وجود دارد و این مسئله بسیار مهمی است. چه کسی می‌تواند از چیستی هستی بپرسد که هستی چیست اما از ارزش اصلی نپرسد! چه کسی می‌تواند هستی خود را بفهمد که من هستم اما نپرسد که چه هستم و چه باید بکنم و آیا می‌پرسد که چه باید باشد؟
 
وی افزود: تمام زندگی انسان از بدو تولد تا هنگام مرگ تعارض بین هستی و باید است. انسان هم هست همان‌طور که به وجود می‌آید اما اگر بایدی در کار نباشد انسان چه می‌شود؟ آیا جز یک حیوانی بیشتر می‌تواند باشد؟ پس این باید‌هاست که باید خیلی به آن توجه شود.
 
این استاد فلسفه بابیان اینکه خواجه فیلسوف اخلاق و حکیم است افزود: شما می‌دانید که بین فیلسوف و حکیم تفاوت است. فلسفه فقط دانش است. حکیم کسی است که هم هست‌ها را می‌داند و هم باید‌ها را اجرا می‌کند.
 
وی تأکید کرد: شاید در بین فلاسفه مسلمان و جهان اسلام هیچ فیلسوفی به‌اندازه خواجه‌نصیرالدین طوسی به اخلاق و اجتماع و سیاست نپرداخته و ننوشته است. به همین دلیل شایسته است که به خواجه، حکیم بگوییم.
 
دینانی با اشاره به اینکه خواجه فیلسوف گفت‌وگو بود و در زمان خودش هیچ فیلسوفی به‌اندازه خواجه با فلاسفه دیگر مکاتبه و صحبت نداشته است یادآور شد: ما از خواجه است که کلام شیعه راداریم و خواجه بیش از هر چیز فیلسوف است و آثار او هم نشان می‌دهد که متکلم است و اگر ایشان نبود کلام شیعه در حد شیخ صدوق باقی‌مانده بود. از خواجه است که کلام شیعه جان می‌گیرد. به‌هرحال خواجه در اخلاق کتاب نوشته است، اخلاق ناصری را نوشته است اما این کتاب به شیوه قدمای آن زمان و ارسطویی نوشته‌شده است که این کتاب‌ها در آن زمان به سبک ارسطویی نیکوماخوس نوشته است یعنی اخلاق همان حد وسط است .
 
وی اظهار کرد: تنها کسی که متوجه این نکته شده و در هزار سال پیش به آن اشاره‌کرده و به‌نوعی ارسطو ستیز بوده و کتاب احیاء علوم دین را نوشته امام محمد غزالی بود و در انتها ظاهراً متوجه می‌شود که در این کار موفق نیست و کتاب دیگری می‌نویسد که ظاهراً متوجه این عدم موفقیت خود می‌شود اما خواجه درست است که کتاب اخلاق ناصری به سبک ارسطویی است اما خود خواجه متوجه این امر بود که این اخلاق لزوماً اثباتی نیست و کتابی نوشت به نام اوصاف الاشراف. نشان داد که انسان باید اخلاق داشته باشد و درواقع همان چیزی است که امروزه به اخلاق تکلیفی و اخلاق فضیلتی از آن یاد می‌کند.
 
خواجه نظم‌دهنده کلام شیعه اثناعشری با کتاب تجریدالاعتقاد است
 
آیت‌الله محقق داماد نیز در بخش دیگری از این همایش بابیان اینکه هر کس از خواجه طوسی نامی شنیده باشد بلافاصله چند علم در ذهنش می‌آید که در درجه اول کلام است گفت: به‌هرحال خواجه طوسی نظم‌دهنده کلام شیعه اثناعشری با کتاب تجریدالاعتقاد و سایر رسالات است.
 
وی افزود: آنچه در اخلاق و فلسفه از خواجه صحبت نشده علم اصول فقه است که در دامن ادبیات اسلامی پرورانده شده و مشهور است که بنیانش را شافعی مسلکان گذاشته‌اند اما در این زمینه اختلاف‌نظر وجود دارد.
 
وی ادامه داد: واقعیت این است که با تدوین این دانش علمای شیعه مقداری با قواعدی از این اصول موضع‌گیری کردند و می‌توان منکر آن شد که شافعی آن را بنیان نهاده است. در حوزه‌ فلسفه، الفاظ، حجت و تعارض ادله علمای شیعه مقابل اهل تسنن موضع‌گیری کردند که در بخش الفاظ اختلاف‌نظر نبود و آنچه محل اختلاف بود در بخش حجیت است و در منابع فقه، اختلاف عمیق وجود دارد.
 
استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه درباره علم اصول نکاتی را طرح کرد و افزود: اینکه ما شریعت را از کجا باید بگیریم و منبع شریعت چیست و آیا ما حجیتی داریم یا خیر؟ مسائلی است که دراین‌باره مطرح است. از این‌ها گذشته قرآن را چه کسی برای ما تفسیر می‌کند و چه کسی حق تفسیر دارد؟ این‌ها سؤالاتی است که در این حوزه مطرح می‌شود.
 
وی یادآور شد: اگر قرآن و آیات نداشتیم و می‌خواستیم به سنت نبوی تمسک کنیم، چه کسی ما را به سنت نبوی متمسک می‌کرد؟ اینجا جایی است که شیعه و سنی اختلاف‌نظر دارند.
 
به گفته محقق داماد، در روزهای نخستین، اهل سنت دیدند که در احادیث و منابع دست زیاد است بنابراین گفتند که هر ناقلی از پیامبر(ص) حجت است، فقط باید بدانیم ناقل دروغ‌گو نیست، بنابراین بیشتر روایاتی که در صحاح سته مطرح است، همین‌هاست، حرف‌های مضحکی که هیچ‌کس باور نمی‌کند این را پیامبر(ص) گفته باشد.
 
وی اضافه کرد: دو عالم شیعه به نام‌های سید مرتضی و برادرش سید رضی فریادکش این قضیه بودند که این اخبار حجیت ندارد و بی‌ارزش است. خبری حجیت دارد که ناقلینش ازنظر تعداد اطمینان آور باشند اما متأسفانه اخبار به دست یک دین حداقلی افتاده بود، تا قرن پنجم که یک فقیه ایرانی پیدا می‌شود و در اجتهاد شیعه انقلاب ایجاد می‌کند به نام «محمد بن حسن طوسی» معروف به شیخ طوسی که اسمش را هم شنیده‌ایم و اولین بار در تاریخ ما شیخ الطائفه معروف شد.
 
محقق داماد با تأکید بر اینکه نجاشی معاصر شیخ طوسی بود که حتی یک‌بار هم در متونش شیخ طوسی را به لقب شیخ الطائفه نخوانده است گفت: در قرن هفتم علامه حلی نخستین کسی است که او را شیخ الطائفه خوانده، این مرد اجتهاد شیعه را اجتهاد پویا می‌خواند، هم در مبحث الفاظ و منابع فقه با حجیت خبر واحد، حجیت نکرده است.
 
وی بابیان اینکه مبسوط شیخ طوسی بسیار بلند است ادامه داد: شاگردان او در نجف بودند که چند شعبه شدند، یک حوزه در حلب تشکیل شد و یکی در حلّه اما همه این حوزه‌ها به لحاظ فکری باهم یکی نبودند، حلب نقاد شیخ طوسی است اما حوزه حله اول نقاد و بعد طرفدار بود، ابن ادریس حلی نتیجه شیخ طوسی است تمام حرف‌های جدش را نقادی کرده است.
 
این استاد فلسفه بابیان اینکه سید ابوالمکارم بن زهره کسی است که در حوزه حلب فعال بوده و 10 سال ازنظر مرگ با ابن ادریس فاصله داشته و فقط او یکجا خواجه را نقد کرده و آن‌هم در مسئله حجیت خبر واحد است گفت: محقق حلی و علامه حلی بعد از ابن زهره، طرفدار خواجه نصیر شدند و این اتفاق در حوزه حله هم رخ داد. دو نسخه کتاب ابن زهره در ایران موجود است که یک نسخه از سرمایه‌های ایران در مجلس شورای اسلامی است.
 
محقق داماد در پایان سخنانش بابیان اینکه خواجه نصیر تحت تأثیر ابن زهره بوده گفت: شاگرد او در مبحث خبر واحد نوشته که خواجه به خط خود در حاشیه کتاب او نوشته به نظر من خبر واحد نه برای انسان عمل، علم و نه اثر و اعتبار دارد و نه ازنظر شریعت اعتبار دارد. درد بی‌درمان من این است که ما الآن به استناد خبر واحد است که بیشتر مباحثی که در اولویت حقوق بشر داریم مطرح می‌کنیم و فتوا می‌دهیم، همان‌ها که در منابع اهل سنت است و منبع اشکال بر پیامبر (ص) شده است.

خبرنگار: الهام عبادتی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها