آبان ماه امسال آخرین کتابی که از یاشار کمال به فارسی ترجمه شد با عنوان «پرندهای با یک بال» از سوی انتشارات پوینده به چاپ رسید.
یاشار کمال این بار در برگردان فارسی «پرندهای با یک بال» به قلم مريم طباطباييها سویهای دیگر از واقعگرایی خلاقش را در آمیزهای از ابهام و رمز و شاید تمثیل به عرصه ذهن و اندیشه و تخیل خواننده میکشاند.
رمان کوچک «پرندهای با یک بال» دو شخصیت اصلی –یک زن و شوهر میانسال- و 6 شخصیت فرعی دارد که هر یک بنابر موقعیت و جایگاه خود در چنبره اتفاقی گنگ و غریب، کنش و واکنشهای متفاوتی دارند.
محور مفهومی و ابهامآمیز داستان، تلاش هشت آدم است برای رسیدن به روستایی متروک و پرت افتاده، روستایی تهی شده و تاریک و رو به ویرانی که گویا زندگی در آن مرده است. یکی از دو شخصیت اصلی «رمزی خان» کارمند پا به سن گذاشتهای است که برای به عهده گرفتن ریاست اداره پست آن روستای تهی، همراه زنش «ملک خانم» سه شبانه روز با قطار سفر میکنند تا به یک ایستگاه پرت و بی نام و نشان میرسند.
در این داستان مشکل از آنجا شروع میشود که مسئول ایستگاه –یک پیرمرد تنها- به آن دو هشدار میدهد که هر چه زودتر برگردند و به آن روستا نزدیک نشوند. کشمکشهای ذهنی و عینی، ترس و تردیدها از همانجا شروع میشود و تا پایانی غریب و غیر منتظره ادامه پیدا میکند و بفهمی نفهمی در ناتمامی میماند...
متن اصلی یادداشت بر کتاب «پرندهای با یک بال» را اینجا بخوانید.
نظر شما