دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۵
آیین‌های نوروز قجری در آینه سفرنامه‌های اروپاییان/سیاحان از مصائب نوروزی چه نوشته‌اند؟

سفرنامه‌نویسان اروپایی که در دوره قاجار به ایران سفر کردند، اطلاعات بسیاری از چگونگی برگزاری نوروز در این عصر داده‌اند، این سیاحان از مصائب نوروز هم گفته‌اند که «بعضی از روسای خانواده‌ها برای خرید نوروز باید همه امکانات خود را تجهیز می‌کردند و حتی وامدار هم می‌شدند تا این احتیاج خانواده خود را تامین کنند.»

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- نوروز، از کهن‌ترین جشن‌های بازمانده از روزگاران دور است. جشنی که برخی آن را به جمشید و برخی به دوران پیش از او منتسب می‌کنند. اما همگان بر این باورند که خاستگاه آن را می‌توان در ایران باستان جست‌وجو کرد. نوروز، این جشن ملی کهن در طول تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین پایدار و استوار ماند. گواه این مدعا نوشته‌ها و اسناد پراکنده‌ای است که به آن اشاره کرده‌اند. سفرنامه‌ها از جمله اسنادی هستند که اطلاعات کاملی از برپایی این جشن در ادوار مختلف تاریخ ایران ارائه می‌دهند.

روزگار قاجار، عصر پر رفت و آمد سیاحان و جهانگردان خارجی به ایران بود. جهانگردانی که هر کدام سفرنامه‌ای ارزشمند و سرشار از واقعیات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایران دوره قاجار را از خود به یادگار گذاشتند. نوشته‌های این سفرنامه‌نویسان به تداوم نوروز در این عصر اشاره دارد.

این نویسندگان به بسیاری از آداب و رسوم نوروز اشاره و آن را توصیف کرده‌اند. از این رهگذر می‌توان بسیاری از آیین‌های نوروز را که در دوره قاجار در ایران معمول بوده است بازشناخت. 

جایگاه نوروز در نزد ایرانیان

چریکف درباره اهتمام ایرانیان به بزرگداشت عید باستانی نوروز می‌نویسد: «عید نوروز برای مردم عید بزرگ و محترم و معززی بوده است.» (سیاحت‌نامه چریکف، ترجمه آبکار مسیحی، تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی 1358، ص 20)

شیل با بیانی مشابه می‌گوید: «با اینکه در این دوران از شکوه و عظمت جشن‌های نوروزی کاسته شده ولی بسیار بعید به نظر می‌رسد که این جشن ملی باستانی در ایران ملغی شود.» (خاطرات لیدی شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در زمان ناصرالدین‌شاه، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: نشر نو1362، ص 95).

ویشارد عید نوروز را تنها جشن معتبر و مسلم در ایران و بزرگترین حادثه در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی معرفی کرده است. به بیان وی ایرانیان مراسم و جشن آن را باشکوه هرچه تمام‌تر انجام می‌دهند... در ایام عید نوروز حتی مستمندان نیز رنج‌های خود را برای مدت کوتاهی فراموش می‌کنند. (بیست سال در ایران، ج.گ ویشارد، ترجمه علی پیرنیا، تهران: نوین 1363، صص 222-224)
 
هرچند به دلیل قمری بودن سال رسمی در دوره قاجار، اول نوروز آغاز سال رسمی ایران نبود اما این جشن از سوی قاجارها به گستردگی برگزار می‌شد. (سه سال در دربار ایران، ژوانس فووریه، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، تهران: دنیای کتاب 1362، ص 233)

در بعضی سفرنامه‌های دوره قاجار به نوروز به‌عنوان جشن ملی ایرانیان اشاره شده و مراسم و جشن‌هایی را که در میان مردم و همچنین در دربار قاجار برگزار می‌شد به طرز زیبایی توصیف کرده‌اند. فریزر در این رابطه می‌نویسد: «از آن روزگاری که ایرانیان پیرو آیین زردشت شده‌اند، آغاز اعتدال ربیعی و اولین روز بهار را آغاز سال جدید می‌دانند. (سفرنامه فریزر معروف به سفر زمستانی، ترجمه منوچهر امیری، تهران: توس 1364، ص 115)

اوبن نیز معتقد است، مطابق افسانه‌های ایرانی بنیان‌گذار نوروز، جمشید اولین قهرمان نژاد ایرانی است. این روز در هر گوشه ایران به‌عنوان عید ملی واقعی در نظر گرفته می‌شود و برای هر خانواده ایرانی جشن بزرگی است. (ایران امروز، اوژن اوبن، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران: زوار 1362، ص 329)

دروویل، سفرنامه‌نویس فرانسوی نیز درباره اهمیت و قدمت عید نوروز می‌گوید: «نوروز یا سال نو ایرانیان روز تحویل آفتاب به برج حمل است. مراسمی که بدین مناسبت برگزار می‌شود از زمان زردشتیان باستان تا کنون حفظ شده است و به گمان من نظیر چنین عیدی در تمام مشرق‌زمین وجود ندارد.» (سفر در ایران، گاسپار دروویل،ترجمه منوچهر اعتمادی مقدم، تهران: شباویز 1376، ص 135)

به بیان هنریش بروگش، سفرنامه‌نویس آلمانی، «کلمه نوروز برای همه ایرانیان یک کلمه سحرآمیز و معجزه آساست. با شنیدن آن قلب همه می‌تپد و چهره همه خندان می‌شود و به یاد‌ آن و به امید نوروز آینده که روزگار بهتری داشته باشند، تمام گرفتاری‌ها و مشکلات کنونی خود را تحمل می‌کنند و تمام سال را در آرزوی رسیدن نوروز هستند.» بروگش در ادامه تاکید می‌کند: «ایام نوروز شادی و سرور خاصی همه را فرا می‌گیرد همسایه‌ها با هر درجه و مقامی این عید را به یکدیگر تبریک می‌گویند و این یک سنت باستانی است که بیش از دو هزار سال در ایران رواج دارد و در طول این سالیان هیچ واقعه‌ای نتوانسته است این پیشامد ملی را از بین ببرد و مردم با هر عقیده و دین و مذهبی نوروز را جشن می‌گیرند.» (سفری به دربار سلطان صاحب‌قران، هنریش بروگش، ترجمه مهندس کردبچه، تهران: اطلاعات 1376، ج 2،‌ ص 619)
 
اندر مصائب نوروز!

برخی سفرنامه‌نویسان به این نکته اشاره دارند که نوروز با وجود همه زیبایی‌هایش در بعضی جنبه‌های اقتصادی خانواده‌های ایرانی در دوره قاجار نقش منفی بازی می‌کرد. «بعضی از روسای خانواده‌ها برای خرید نوروز باید همه امکانات خود را تجهیز می‌کردند و حتی وامدار هم می‌شدند تا این احتیاج خانواده خود را تامین کنند. (ایران و ایرانیان، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی‌1361، ص 253)




گوبینو نیز می‌گوید: «بزرگترین مواقع روزهای اول سال است که مردم برای تامین هزینه‌های عید نوروز احتیاج به پول دارند به طور کلی در تمام موارد سرور و شادمانی یا عزاداری، و خدا می‌داند که تعداد این روزها و به خصوص ایام جشن و سرور نزد ملتی که بزرگترین مشغولیاتش تفریح است چقدر زیاد است، مردم شهرنشین ایران در جست‌وجوی پول هستند.» (سه سال در‌آسیا، ژوزف آرتور دو گوبینو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: نشر قطره 1383، ص 282)
 
حکایت عیدی درویشان قجری

یکی از موضوعات جالب توجهی که سفرنامه‌نویسان اروپایی به آن اشارات زیادی کرده‌اند، عیدی گرفتن درویشان از ثروتمندان و طبقات بالاست. پولاک در این ارتباط می‌نویسد: «دو سه هفته قبل از نوروز درویش‌ها از اطراف و اکناف مملکت به شهرها سرازیر می‌شدند و خود را به رئیس‌شان موسوم به درویش‌باشی معرفی می‌کردند تا از طرف وی به خانه‌های مردم ثروتمند فرستاده شوند.» (پولاک، ص 255)

چارلز جیمز ویلس انگلیسی نیز درباره عیدی گرفتن درویشان می‌گوید: «هیچ فصلی از فصول مانند عید نوروز به درویشان خوش نمی‌گذرد و در هیچ ایامی مانند ایام عید آنها نمی‌توانند تحصیل پول بنمایند. در ایام عید هریک از ایرانیان هر درویشی را که در معبر و یا در محلات شهر ببیند خود را مجبور می‌داند که مقدار معینی پول به او بدهد. علاوه بر آن هریک از درویش‌ها معتاد برآنند که در ایام عید نوروز هرکدام یکی از رجال و متمولین آنجا را انتخاب نموده و در درب عمارت او چادر محقری زده و به قدری یا حق یاحق می‌گوید که صاحب‌خانه نظر به لیاقت خود مقدار معینی پول به او بدهد.» (تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجار، چارلز جیمز ویلس، ترجمه سید عبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران: طلوع، 1366، ص 165)

اوژن اوبن فرانسوی نیز این رسم نوروزی را با کمی اختلاف بیان می‌کند، بدین ترتیب که «با فرارسیدن نوروز که اولین روز سال ایرانی است، درویش‌های تهران در خانه رئیس صنفشان نقیب‌الممالک گردهم می‌آیند و هرکدام خانه شخصیتی را نشان می‌کنند تا به مناسبت نوروز از صاحب‌خانه حق و حساب بگیرند. آنگاه هر درویشی پوست و پلاس خود را در محل تعیین شده پهن می‌کند و برای دریافت مقرری سالانه آماده می‌گردد.» (اوبن، ص255) البته بروگش در سفرنامه خود اذعان می‌کند که در رسم عیدی گرفتن و عیدی دادن سایر طبقات جامعه نیز سهیم بودند.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها