پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۰
اخوان ثالث مرد ساده و ساده‌زیستی بود / اشک سیمین بهبهانی برای شکوه شعرهای اخوان ثالث

«مادرم همیشه می‌گفت: شعر اخوان، شعری است که به چشم من اشک می‌آورد. این اشک از روی غم و ناراحتی نیست. این اشک برخاسته از شکوهمندی شعر است. من چاره‌ای جز منفعل شدن در برابر این شکوه ندارم.» این بخشی از سخنان فرزند ارشد سیمین بهبهانی از خاطرات مشترک او و مادرش با اخوان ثالث است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – در کتاب «سیمین بهبهانی» از مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر از نشر ثالث، بهبهانی در پاسخ به این سوال محمدهاشم اکبریانی که «شعر کدام شاعری را که با او در ارتباط بودید بیشتر دوست دارید؟» می‌گوید: عاشق اشعار اخوان بودم. شعر اخوان بر من نوعی تأثیر روانی خاص می‌گذاشت. هر وقت پسرم اشعار اخوان را می‌خواند، من زار می‌زدم و گریه می‌کردم. گریه تأثر و غم نبود. گریه از تأثیر شدید شعر بر اعصابم بود و پسرم همیشه به من می‌گوید: «تو شعر را با اشکت می‌سنجی!» (ص 78)
 
سپس بهبهانی درباره اخلاقیات اخوان می‌گوید: بسیار مرد بااخلاقی بود، منضبط و پایبند به اصول اخلاقی بود. سال‌ها انجمنی داشتیم که عده کمی هم بودیم. من و اخوان و علی، پسرم بودیم. دهه پنجاه بود. (ص 78)
 
همین خاطرات و نام افراد حاضر در آن جلسات، موجب شد تا از علی بهبهانی، فرزند سیمین بهبهانی درباره آن روزها و خاطرات شعرخوانی‌ها و جلسات روزگار گذشته بپرسم.
 
علی بهبهانی به محض شنیدن نام اخوان و یادآوری این بخش‌های کتاب می‌گوید: دوستی ما با اخوان پایدار بود و من خاطرات آن روزها را به خوبی به یاد دارم. مادر از حدود سال 1330 با اخوان آشنا شدند و این آشنایی اوج و فرودهای فراوانی داشت. تا این که در دهه 50 به دوستی نزدیک این دو انجامید. مادر همیشه شعر اخوان را ستایش می‌کرد.
 
او به خاطرات نقل‌شده در کتاب «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر» اشاره می‌کند و می‌گوید: این کتاب نظرهای مادر را چندان کامل نشان نداده است. برای آگاهی از نظرات کامل ایشان درباره اخوان ثالث باید به کتاب «یاد بعضی نفرات» رجوع کنید. و البته گفت‌گویی که در کتاب‌های دیگر راجع به اخوان ثالث با خانم ناهید موسوی انجام شده است. از این دو که بگذریم، در کتاب «باغ بی‌برگی» نیز شعر بلندی از مادرم درباره اخوان ثالث نوشته شده است. علاوه بر آن، ایشان در مطلبی مفصل در همین کتاب، تکنیک‌های اشعار اخوان را به لحاظ وزن و درون‌مایه تحلیل کرده‌اند.
 
سبک شعرگویی اخوان ثالث و سیمین بهبهانی متفاوت با یکدیگر است. علی بهبهانی این تفاوت را چنین توضیح می‌دهد: مادر شعر اخوان را خیلی دوست داشت و نوعی همدلی با این شعرها احساس می‌کرد. گرچه زبان شعری مادر به مکتب عراقی بود و زبان اخوان ثالث خراسانی. او شعر «آنگاه پس از تندر»، «سبز» و البته تعدادی از اشعار «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» را بسیار دوست داشت. مادر روایت زیبای شعر «قصه شهر سنگستان» را نیز بسیار می‌پسندید.
 
این مترجم درباره نظر اخوان ثالث درباره اشعار مادرش می‌گوید: در میان تمام داستان‌نویسان و شاعران، مرحوم اخوان کمتر کسی را به ساده‌دلی مادر می‌شناخت. او مادر را قبول داشت و با همان لحن روستایی خراسانی خودش همواره به من می‌گفت: «قدر ننه‌ات رو بدون!»
 
علی بهبهانی که از 10 اردیبهشت 59 به مدت یک سال در موسسه انتشارات فرانکلین (انتشارات علمی و فرهنگی) با مرحوم منزوی و اخوان ثالث همکار بوده است، روحیات اخوان را چنین توصیف می‌کند: اخوان ثالث مرد ساده و ساده‌زیستی بود. به خوبی خاطرم هست که وقتی مهمان او بودیم، در منزلش روی زمین می‌نشستیم و ایران خانم برای ما چای می‌آورد. از حدود سال‌های 63 و 64 به بعد بود که همواره عید نوروز، اولین جایی که می‌رفتیم خانه اخوان و ایران خانم بود.
 
اتفاقا در همین کتاب نیز سیمین بهبهانی می‌گوید: «به یاد دارم جلساتی که در خانه من برگزار می‌شد، روز معینی داشت، ایام عید همیشه به سبب زن بودنم اول بار به منزل من می‌آمدند. جلسه اول سال نو را با خانه ما شروع می‌کردند.» (ص 79)
 
فرزند ارشد سیمین بهبهانی خاطرات آن روزها را چنین به پایان می‌برد: مادر همیشه می‌گفت: شعر اخوان، شعری است که به چشم من اشک می‌آورد. این اشک از روی غم و ناراحتی نیست. شعرهای یدالله رویایی، احمد شاملو، محمدعلی سپانلو، احمدرضا احمدی، سیدعلی صالحی و حافظ موسوی نیز گاهی از چشم من اشک جاری می‌کنند. این اشک برخاسته از شکوهمندی شعر است. من چاره‌ای جز منفعل شدن در برابر این شکوه ندارم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها