انتشارات پیدایش نخستین جلد از مجموعه «شیرینتر از قند» نوشته جعفر ابراهیمی را با عنوان «بوس بابابزرگ» منتشر کرد.
داستانهای کوتاه این کتاب به صورت به هم پیوسته و در قالب عناوینی مانند «عینک بابابزرگ»، «بابابزرگ و آینه»، «اتاق بابابزرگ»، «بابابزرگ و آسمان»، «بابابزرگ و برف»، «بوس بابابزرگ» و «بابابزرگ و خاله بهار» بیان شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «بابابزرگ جلو آینه ایستاده بود. موهایش را شانه میزد. بابابزرگ توی آینه هم موهایش را شانه میزد. من آمدم کنارش ایستادم. بابابزرگ بغلم کرد و عکسم را توی آینه نشانم داد. خندیدم. بابابزرگ توی آینه هم عکس من را بوسید. بعد، بابابزرگ من را از جلو آینه برد. از روی شانه بابابزرگ آینه را نگاه کردم. میدیدم که بابابزرگ دارد از آینه دور میشود ولی من و عکسم هنوز داشتیم به هم نگاه میکردیم.
در بخش دیگری از این کتاب میخوانیم: «با خوشحالی به اتاقم دویدم. دیدم یک جعبه سبز کنار عروسکم است. بازش کردم. یک کفش تق تقی قرمز توی جعبه بود. کفشها را پوشیدم. آمدم کنار سفره و گفتم: «بابابزرگ، من سال خوبی را شروع کردم!» بابابزرگ خندید و دوباره من را بوسید. نمیدانست که من میدانم خودش کفش تق تقی را برایم خریده نه خاله بهار...»
انتشارات پیدایش، کتاب «بوس بابابزرگ» را در قالب 14 صفحه مصور رنگی با شمارگان سه هزار نسخه و قیمت 80 هزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما