مهدی کاموس در نشست تخصصی ادبیات دفاع مقدس با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری گفت: میتوان مطالعه درباره شهیدان و خواندن زندگینامه داستانی آنها را به نوعی فریضه دینی محسوب کرد.
مهدی کاموس در این برنامه با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست» گفت: بنابراین میتوان مطالعه درباره شهیدان و خواندن زندگینامه داستانی آنها را به نوعی فریضه دینی محسوب کرد. زندگینامه داستانی را به عنوان سندِ بیشتر فرهنگی و کمتر تاریخی قبول دارم اما لازم است که سیاستگذاران فرهنگی کشورمان با توجه به اقبال مردم به زندگینامه داستانی، بیشتر به این مقوله توجه نشان دهند.
وی ادامه داد: عدهای معتقدند که فقط شخصیت اول زندگینامه داستانی دفاع مقدس که به شهیدان میپردازد، باید مستند باشد. این استناد شامل مستندات محیطی، زمانی و جغرافیایی هم میشود. نویسنده در زندگینامههای مشهور جهان گاه برای استناد بخشی به متن با 400 نفر گفتوگو کرده است. اما باید پرسید که آیا شخصیت فرعی هم به اندازه شخصیت اصلی مهم است؟ زیرا برخی شخصیتهای فرعی داستان به نوبه خود مهم محسوب میشوند.
تمایز شخصیتهای اول، کتابها را جذاب میکند
مصطفی خرامان در این باره گفت: شخصیتپردازی یکی از چالشهای زندگینامه داستانی است. وقتی به کتابهای زندگینامه داستانی دفاع مقدس مینگریم، تقریبا همه شخصیتها شبیه به هم هستند. یکی از ضرورتهای جذاب شدن کتابها، واقعی بودن شخصیتهای کتاب است. آیا همه شخصیتهای دفاع مقدس مثل هم سخن میگفتند؟ خیر. در واقع چنین نبود. یکسان رفتار کردن شخصیتهای نخست زندگینامههای داستانی دفاع مقدس از ضعفهای این گونه ادبی است. تفاوت شخصیتهای اول کتابهاست که میتواند آنها را از هم متمایز کند.
این نویسنده در بخش دیگری از سخنانش به نقش شخصیتهای فرعی در زندگینامه داستانی و تفاوت آن با رمان پرداخت و گفت: نه تنها در آثار دفاع مقدس بلکه در یک رمان معمولی هم باید یک شخصیت اصلی خلق کنیم. به طور کل، در رمان شخصیت اصلی با نگاهی به انسانهای پیرامون نویسنده و موجود در جامعه خلق میشوند. در رمان شخصیتهای فرعی به شخصیتهای اصلی هویت میدهند اما آیا این روال در زندگینامههای داستان هم صادق است؟ در یک گُردان هر شخصیت یک ویژگی دارد و برخورد فرمانده با هر یک از شخصیتهای فرعی است که میتواند شخصیت او را نمایان کند.
وی با بیان اینکه شخصیتهای فرعی در زندگینامههای داستانی به میزان شخصیتهای اصلی از اهمیت برخوردارند، افزود: گاهی حتی تفکرات پدر یک شهید با وی بسیار متفاوت است. نمیتوان به بهانه پرداخت به شخصیت اصلی، شخصیت فرعی را غیر واقعی نمایش داد.
نصرتالله محمودزاده نیز در این نشست به سابقه فعالیتش در حوزه پژوهش زندگینامه داستانی اشاره کرد و گفت: مدت 30 سال در حوزه زندگینامه داستانی فعالیت میکنم. مطالعات بینالمللی در این زمنیه داشتهام. مقام معظم رهبری در توصیهای که به من فرمودند که برو جنگ و صلح و کتاب بینوایان را بخوان و سپس درباره خرمشهر بنویس. این نکته بسیار مهمی بود.
نگارنده «سفر سرخ» ادامه داد: اگر یک زندگینامه داستانینویس بتواند زندگی امام حسین (ع) را با تمام حوادث شگفت آن و زندگینامه داستانی امام موسی کاظم (ع) را با توجه به سالها در بند بودنشان بنویسند و از هر دو زندگینامه یک پیام استخراج شود، به نظر من موفق بوده است.
از لایههای شخصیت فرعی به شخصیت اصلی بپردازیم
محمودزاده با بیان اینکه نویسندگان و زندگینامه داستانینویسان قراردادهایی با هم دارند، گفت: باید بر سر یک پیمان و شیوه ماند. وقتی عنوان داستانی به زندگینامه الصاق میشود، تکلیف تخیل چیست؟ تفاهمهایی وجود دارد که نباید آنها را نادیده گرفت. نیچه میگوید: جنگ، پس از پایان با ادبیات ادامه مییابد. من معتقدم که تخیل باید در خدمت واقعیت باشد. زندگینامه داستانی مستند تاریخی نیست.
وی افزود: در زندگینامه داستانی باید شناخت پیدا کرد و در رمان باید شخصیت را خلق کرد. در رمان میتوان از زمان عبور کرد اما در زندگینامه داستانی، چنین حقی نداریم. در زندگینامه داستانی باید به واقعیت پی برد و در رمان باید از جامعه برداشت کرد. برای دریافت یک نکته از زندگی شهید بروجردی با 10 نفر به طور غیر مستقیم وارد گفتوگو شدم.
محمودزاده در بخش دیگری از سخنانش به تهدیدهایی پرداخت که نویسندگان زندگینامه داستانی با آن مواجهاند و گفت: گاهی عظمت یک رویداد از شخصیتی که به آن میپردازیم بیشتر است و نویسندگان نباید فراموش کنند که در باره شخصیت مینوشته است. من به این نتیجه رسیدهام که در لایههای پنهان شخصیت اصلی را در لایههای پنهان شخصیت فرعی بپردازم.
نظر شما