جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰
سجادی: واژه «ملت» به معنای «دین» است/داستان‌های دینی از آغاز تا امروز

محمود سجادی معتقد است که ملیت جدای از دین نیست و در قرآن کریم خداوند مردم را مردم ابراهیم خطاب می‌کند. وی گفت: اما در دوران مشروطه بود که شعرهایی درباره وطن و میهن سروده شد و واژه «ملت» جای «رعیت» را گرفت. وی معتقد است که بخش قابل توجهی از ادبیات ما دینی نیست اما منافاتی با آموزه‌های دینی ندارد و مورد استقبال و اقبال جوانان است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- فرشاد شیرزادی: سیدمحمود سجادی متولد اهواز و فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه اصفهان است. وی سال 1339 مجموعه شعر «کندوهای بی‌شهر» را در قالب نیمایی و آزاد با مضمونی معترضانه نسبت به اوضاع زمان سرود. در 1340 مجموعه شعر «قندیل»را منتشر کرد و در سال 1343، سی شعر را در مجموعه‌ای با عنوان «میکائیل و گاوآهن مغموم»، 1347 «با مومیایی نفس گریه» و در سال 1350 مجموعه‌ای از 50 شعر با عنوان «شعر جنوبی» را منتشر کرد.
 
از این شاعر همچنین مجموعه مقالات پراکنده با عنوان «رنج‌های شاعران» که به مشکلات کار شاعران ایرانی در موضوع شاعری در مقابله با مسایل مربوط به خانواده، دولت و اجتماع می‌پردازد، به چاپ رسیده است.
 
آیا ادبیات دینی ما طی سه دهه گذشته توانسته صدای خودش را به گوش مخاطبان خودش برساند و این صدا در خارج از ایران هم طنین انداز شود؟
فرهنگ ایران زمین دست‌کم از آغاز طلوع اسلام در قرون گذشته با دین و مذهب آمیختگی داشته و شاعران و نویسندگان ما نوعاً نویسندگان و شاعرانی خداباور و دین‌مدار بودند.
 
البته فردوسی که ملی بود.
حتی در شاهنامه فردوسی که یک اثر ملی است می‌توان صبغه دینی و به ویژه شیعی را دید. همچنین بزرگان دیگری چون مولانا و سعدی و حافظ و غیره.
 
به قدمت این فرهنگ اشاره کردید. در عرصه داستان و قصه پردازی ما کجای جهان ایستاده بودیم؟
قرآن کریم کتابی است که علاوه بر معجزات حِکمی مقدار معتنابهی هم داستان دارد. یک سوره قرآن مانند سوره یوسف(ع) از ابتدا تا انتها به طور مستقل داستان است. خداوند در قرآن هم می‌فرماید ما برای شما قصه می‌گوییم، بهترین قصه‌ها را.
 
می‌خواهم درباره ایران صحبت کنید.
این داستان ادامه داشته تا ما می‌رسیم به عصر مشروطه. قصه‌ها تا زمان مشروطیت آن حالت دینی خود را داشته است اما از زمان مشروطیت به بعد حالت ملیت در کنار دین برای خودش یک رنگ مشخص پیدا کرد. بگذریم از این موضوع که ملیت نیز به معنای مذهب است. نه به معنی «POPULATION» و توده مردم. قرآن می‌فرماید دین ابراهیم. کلمه دین «ملتی» بوده است  یعنی مذهبی. اما با گذر زمان «NATION» به معنای ملت جای خودش را باز کرد و ما از مشروطیت به بعد است که می‌بینیم کلمه ایران، ملت و وطن و واژگانی از این دست حالت احترام آوری برای ایرانیان به همراه می‌آورد. در واقع این انقلاب اسلامی بود که ندای اسلام را بشارت می‌داد و طبعاً شعرا و نویسندگان با وابستگی بیشتری نسبت به مسایل دینی و عمدتاً اسلامی و به طور اخص شیعی پرداختند. می‌بینیم که سیمای امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا(س) و دیگر بزرگان دین در شعر نمود یافت و در داستان‌نویسی ما هم حالت مشخصی دارد.
 
این شاعران و نویسندگان تا چه حد توانستند صدا و طنین خود را به گوش دیگران برسانند؟
این موضوع بستگی به مسایل گوناگون دارد. در درجه اول خود اثر مهم است و در درجه دوم رسانه‌ها، نشر و ترجمه باعث می‌شود که این صدا به گوش همه و به ویژه جهانیان برسد. ادبیات دینی هم در کنار سایر نحله‌ها محترم و معزز است و ما آن را قبول داشته و داریم و می‌خوانیم و می‌نویسیم اما تعصبی نشان نمی‌دهیم.
 
چه تعصبی؟
به این معنی که می‌تواند ادبیات دیگری هم وجود داشته باشد که نظم و نثری پاک و شسته رفته و بدون تعلقات مذهبی و مسایلی از این دست داشته باشد. ما شاعران و نویسندگانی داریم که در آثارشان تعلقات دینی وجود دارد اما در عین حال نویسندگانی داریم که تعلقات دینی در آثار آن‌ها بارز نیست. اما وقتی عناصر هنری و زیبایی‌شناسی رعایت شود و یک اثر را با صبغه هنری‌اش خلق کنند می‌توان آن اثر را خواند و ارزشمند و ارجمند دانست. این اثر نیز مقبولیت و مشروعیت دارد و وقتی آثار آن‌ها را می‌خوانید در خواهید یافت که نه مبشر دین‌اند نه خدای ناکرده بی دینی را تبلیغ می‌کنند.
 
نظر شما درباره این دست آثار که به آن‌ها اشاره می‌کنید چیست؟
ما باید این آثار را هم بخوانیم. ما باید مردمی آزاد و آزاداندیش باشیم و در عین حال با فرهنگ و به یادآوریم که ایرانی هستیم و ایران ما کشوری است که از ابتدای به وجود آمدن فلات ایران همواره با فرهنگ و فرّهی آمیختگی داشته است. ما ملتی نبودیم که مانند قبایل آفریقایی تازه کشف شویم و تازه به ما سواد یاد دهند. ما مردمانی هستیم که چه قبل و بعد از اسلام فرهنگ داشتیم و این فرهنگ ما نیز مبتنی بر آموزه‌های مذهبی و ملی و مردم دوستی‌مان بوده است.
 
تا کنون و در سه دهه اخیر شاعران و نویسندگان ما تا حدودی موفق بوده‌اند که این فرهنگ را گسترش دهند اما دولت‌ها می‌توانند شاعران و نویسندگان و هنرمندان را حمایت کنند و همه کسانی را که در کار پدیدآوردن آثار هنری‌اند ارج بگذارند. چه ادبیات‌داستانی و چه آثار منظوم. کما این‌که شاهنامه  فردوسی و خدای‌نامه و منظومه‌هایی هستند که داستانی‌اند. یعنی هم متعلق به ادبیات داستانی‌اند و هم در بعد کلی‌تر به شعر می‌پردازند.
 
ما قبل از مشروطه هم قصه داشتیم اما رمان و داستان و نوول با محمدعلی جمالزاده شروع می‌شود. بسیاری از نویسندگان هم در زمان جنگ واقعیت‌ها را به زبان هنری داستانی نوشتند اما عده‌ای هم با جنگ کاری نداشتند و داستان خلق کردند و بسیار هم مورد قبول نسل جوان قرار گرفتند و این هم هیچ منافاتی با آن آموزه‌ها و مباحث دینی ندارد. می‌خواهم بگویم که باید در مورد ادبیات دینی بدون تعصب قضاوت کنیم. به گمانم در این زمینه حالا حالاها باید کار کرد.
  
پیشینه این سوژه در خبرگزاری کتاب:
گفت‌وگوی محمدرضا سنگری و عبدالرحیم سعیدی‌راد را در این باره بخوانید

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها