نگاهی به کتاب «نفس از دیدگاه شیخالرئیس: با تأکید بر قصیده عیبنیه»
نفس چیست و چه ارتباطی با بدن دارد؟/ شرح قصیدهای از ابنسینا در پاسخ پرسشی دیرین
«نفس از دیدگاه شیخالرئیس: با تأکید بر قصیده عینیه» عنوان کتابی به قلم امکلثوم دهقان است. این کتاب با محوریت شرح قصیدهای مشهور از ابنسینا به بررسی حقیقت نفس از دیدگاه ابنسینا و دیگر فلاسفه میپردازد.
این قصیده از آن رو که ابیات آن با حرف «ع» پایان میپذیرند، به «قصیده عینیه» شهرت دارد و با این بیت آغاز میشود: «هَبِطَت اِلَیکَ مِنَ المَحَلِّ الاَرفَعِ / وَرقاءُ ذاتُ تَعَزُّزٍ وَ تَمَنُّعٍ» (کبوتری از جایگاهی بلند، با بزرگواری و مناعت بر تو فرود آمد.)
در مقدمه کتاب «نفس از دیدگاه شیخالرئیس: با تأکید بر قصیده عینیه» میخوانیم: «تاریخ فکر بشر نشان میدهد که مسئله نفس قرنهاست که توجه حکما و فلاسفه مختلف را به خود مشغول کرده و موجب پیدایش عقاید و آراء گوناگونی در باب وجود، ماهیت، بقا و معاد آن گردیده است. در حقیقت، انسان از آن زمانی که از اصل خویش دور ماند و قدم به عرصه وجود کثرات گذاشت همواره به این نکته پی برد که در نهاد و سرشت او گوهر اصیلی است که منشأ حرکت و حیات فکری اوست. بنابراین میبایست معرفت و شناخت نفس و آثار آن در صدر معرفت اشیا و موجودات قرار بگیرد. به دلیل این که مسئله نفس، مبنای معرفت خالق و مخلوق و مقدمه وصول به حقیقت و کمال است، و با عنایت به حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، به اهمیت این مسئله بیشتر پی میبریم. مسئله نفس در بین فرهنگها و ملل مختلف مصری، هندی، ایرانی و یونانی نفوذ کرد و بهسرعت گسترش یافت و دانشمندان اسلامی اعم از متکلمان، متصوفه و فلاسفه به خاطر تعالیم ارزشمند اسلامی خصوصاً دستیابی به نتایجی در زمینه معاد و عالم آخرت به بحث درباره نفس اهتمام وافری ورزیدند و در این خصوص میتوان به عقاید و آراء بسیار متنوع و گاه متضادی دست یافت.» (ص 12)
فصل نخست این کتاب به کلیات اختصاص یافته است که معرفی کوتاهی از اندیشههای فلاسفه در دورههای گوناگون را در بردارد. در این فصل اندیشههای فلاسفه ایونی (Ionian philosophers) یا پیشگامان فلسفه، دوره سقراطی، افلاطون، ارسطو، فلسفه بعد از ارسطو، فلسفه یهودی ـ یونانی، دوره یونانیمآبی ـ رومی، مذهب نوافلاطونی ـ افلوطینی به خوانندگان معرفی شدهاند.
«نگاهی اجمالی به قصیده عینیه از لحاظ صورت و محتوا» عنوان فصل دوم این کتاب است که نگارنده در آن به فن شعر ابنسینا نگاهی داشته است. وی مینویسد: «در طول تاریخ، دانشمندان و حکیمانی همچون ابنسینا این اقبال را نیافتهاند که در همه زمینههای علمی و معرفتی که در آن وارد شدهاند، آن گونه که شایسته آنان است معرفی گردند، زیرا نوعاً رسم بر این است که هر دانشمندی نامش با بیش از یک موضوع علمی و معرفتی گره نخورد؛ و این انتخاب در بسیاری موارد به کیفیت و تفصیل و درجات اهمیت و اثرگذاری آثار آنان بستگی دارد. از این رو شهرت و آوازه جهانگیر بوعلی در دو مقوله مهم فلسفه و طب و آثار مفصل و ماندگاری که در این عرصه بزرگ پدید آورده است، بهنوعی، دیگر مکتوبات و زمینههای فکری او را تحتالشعاع قرار داده و بسیاری از قابلیتها و برجستگیهای علمی او را از دیدگان مخفی ساخته است. یکی از وجوه شخصیت بوعلی همان روحیه والای هنری و ذوق و قریحه جوشان و خلاق او در آفرینش آثار ادبی است. رساله معروف حی بن یقظان (زنده پور بیدار)، رسالة الطیر، سلامان و ابسال، به همراه اشعار فصیح وی در قالب زبان عربی و فارسی که در بیشتر موارد با گرایشهای عرفانی آمیخته است، جملگی از استعداد بینظیر ابنسینا در خلق آثار ادبی و شعری او حکایت میکند.» (ص 44)
او در ادامه این فصل، استقبالهای گوناگون از قصیده عینیه و سپس متن، ترجمه و شرح این قصیده را از حاج ملاهادی سبزواری و سپس خود آورده است.
دهقان در فصل سوم این کتاب «رسائل تمثیلی بوعلی در باب نفس» را مورد بررسی قرار داده است. در ابتدای این فصل، تمثیلها و براهین عرفانی ابنسینا بر اساس رسائلی مانند «حیبن یقظان»، «سلامان و ابسال»، «رسالة الطیر» و شروح آنها آورده شده است. در بخشی از شرح حی بن یقظان آمده است: «همان طور که از متن داستان آشکار است، کلماتی نظیر مشرق، مغرب، میان مشرق و مغرب، ... پنج کوه و ... مربوط به عالم صغیر است و فرشته راهنما پس از صحبت با سالک از اقالیمی که از آنجا بازگشته سخن میگوید و به عالم صغیر و قوای نفس میپردازد.» (ص 88)
عنوان فصل چهارم این کتاب «نفس در کتب فلسفی بوعلی» نام دارد. در این فصل نگارنده به بررسی مسائل مربوط به نفس و اثبات آنها با توجه به آثار بوعلی میپردازد. برخی مسائلی که در این فصل بررسی میشوند، عبارتاند از: تعریف نفس، ایضاح مفاهیم تصوری مأخوذ در تعریف نفس، براهین ابنسینا در اثبات وجود نفس، معنای لغوی تجرد و چگونگی تجرد نفس.
در بخشی از این فصل میخوانیم: «انسان موقعی که با خود و از خود سخن میگوید یا این که دیگری را مورد مخاطب قرار میدهد، تمام توجهش به نفس است. مثلاً موقعی که میگوید: «من میروم و میآیم و من میخوابم و ...» تمام نظرش در مبدأ این افعال، نفس است. بنابراین حرکت پاها و بر هم نهادن چشم از خاطرش نمیگذرد. به طور کلی انسان در کاری که انجام میدهد به ذات خود توجه دارد تا آنجا که میگوید من چنین و چنان کردم و از جمیع اعمال بدنش چه بسا غفلت دارد (صغری) و آنچه بالفعل معلوم اوست غیر از چیزی است که از آن غفلت دارد (کبری) پس ذات انسان و نفس او مغایر بدن اوست (نتیجه). در این استدلال ما به کلمه «من» که معرف نفس و قوای نفسانی است، نسبت به جسم و آثار او بیشتر برخورد میکنیم. در احوال و اعمال نفسانی، نظم و انسجامی وجود دارد که حکایت از قوه نیرومندی میکند که بر نظام او اشراف دارد و این اعمال و احوال نفسانی بر دور یک مرکز ثابت میچرخند و در همه احوال مختلف شخصیت انسان، ثابت بوده و یکی میباشد. شیخالرئیس در آثار متعدد خویش اینگونه تعبیر میکند که نسبت نفس به آثارش چون نسبت حس مشترک به محسوسات مختلف است.» (ص 117)
نویسنده در فصل پنجم این کتاب به بررسی ارتباط نفس و بدن پرداخته است. «رابطه نفس و بدن»، «تأثیر متقابل نفس و بدن در یکدیگر»، «نظر صدرالمتألهین در باب ارتباط نفس و بدن» و «رابطه نفس و بدن از نظر دکارت» عناوین موضوعهای مطرحشده در این فصل هستند.
فصل پایانی کتاب، شامل جمعبندی و نتیجهگیری است و پس از آن ضمایمی میآید که شامل زندگینامه، استادان و شاگردان و آثار تألیفی ابنسینا میشود. کتاب با فهرست منابع و مآخذ پایان مییابد.
«نفس از دیدگاه شیخالرئیس: با تأکید بر قصیده عینیه» در 168 صفحه، شمارگان هزار نسخه، به بهای 6 هزار تومان در سال 1394 از سوی نشر سبز رایان گستر به بازار نشر راه یافته است.
نظر شما