جواد محابی در نشست «ادبیات و شهر» گفت: اتاق در ادبیات ما استعارهای از پناهگاه، خانواده و گاهی وطن است.
این شاعر و داستاننویس در ادامه یکی از اشعار خود از مجموعه «اتاقها» را خواند: نه اینکه اتاق من همان اتاق تو باشد/ نه اینکه غم همان شادی نباشد و سفاهت/ اما اینکه توی اتاق گیر افتادهایم حرفی نیست/ بیرون میرویم و اتاق با ما میآید/ اتاق با ما در ماست/ کسانی خود را به شکل اتاق مییابند و اتاق را میآرایند از خود.
وی توضیح داد: شعری که خواندم قسمتی مجموعه «اتاقها»، بیست و پنجمین مجموعه شعر منتشر شده من است. این شعرها در ستایش جسمانیت و حجم مادی موجودات است که من آن را «تنانگی» مینامم. تنانگی ماهیتی است که نیازمند روح مجزا نیست بلکه خود انرژی تجسم یافته است.
نویسنده رمان «شب ملخ» یادآور شد: اتاق پناهگاه و مسکن است. به این پناهگاه به عنوان معماری ناگزیر و تغییرناپذیر بشری اندیشیدهام که تنها تعبیه دری به این پناهگاه به عنوان کشفی انسانی بر روند تمدن تأثیر نهاده است. اتاق ساختاری اجتناب ناپذیر دارد؛ دیوارها، سقف و کف که این موارد در کنار هم ما را به قانون جاذبه استوار میسازد. شکل ظاهری آن ممکن است صورتهای هندسی متعدد بگیرد اما کارکرد آن از دوران غار تا امروز یکسان مانده است.
این نشست عصر امروز دوشنبه 1 تیر (1394) در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. گزارش مشروح این نشست در ایبنا منتشر میشود.
نظر شما