واحد کودک و نوجوان انتشارات قدیانی مجموعه 10 جلدی «قصههای تصویری از جوامع الحکایات» را به روایت حسین فتاحی برای کودکان منتشر کرد.
«مهمان ابراهیم»، «اسکندر و شاه چین»، «دزد و نمک»، «عقرب و مرد جوان، «مهمانی خسیسها»، «فیل و گنجشک»، «روستایی و سه دزد»، «ماهی و مروارید»، «سلیمان و خارپشت» و «مار و آتش» عناوین 10 جلد این مجموعه است.
در بخشی از «مهمان ابراهیم» میخوانیم: «ابراهیم از آمدن مهمان خوشحال میشد. خودش آتش روشن میکرد، غذا میپخت، سفره میانداخت و از مهمانانش پذیرایی میکرد. شبها هم بهترین رختخواب را برایش میانداخت و سعی میکرد که به مهمان خوش بگذرد. روزی از روزها وقت غذا تمام شد و ابراهیم سر سفره نشست، دید تنهاست و مهمان ندارد. ناراحت شد. حتی نتوانست غذا بخورد. دفعه بعد باز هم وقت غذا خوردن او تنها بود. ناراحتی ابراهیم بیشتر شد. او اصلا نمیتوانست بدون مهمان لب به غذا بزند. همسرش ساره که دید ابراهیم ناراحت است پرسید: «چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی؟» ابراهیم گفت: «یعنی متوجه نشدی؟ ما امروز مهمان نداشتیم و من بدون مهمان نمیتوانم سر سفره بنشینم و غذا بخورم.» ساره گفت: «اینکه کاری ندارد برو بیرون. کوچههای شهر را بگرد. برو توی دشت و صحرا را نگاه کن. حنما کسی را پیدا میکنی که مهمان ما بشود...»
در بخشی از «اسکندر و شاه چین» نیز میخوانیم: «سربازها سوار را به چادر اسکندر بردند. سوار به اسکندر تعظیم کرد و گفت: «از طرف پادشاه چین پیغامی آوردهام.» اسکندر گفت: «خب بگو!» سوار گفت: «میخواهم پیغام را فقط به خود شما بگویم.» اسکندر دستور داد که همه سربازها از چادرش بیرون بروند. وقتی چادر خلوت شد، اسکندر گفت: «حالا بگو، پیغام پادشاه چیست؟» سوار گفت: «من خودم، پادشاه چین هستم. آمدهام تا با شما حرف بزنم. نمیخواهم بین سربازهای تو و سربازهای من جنگ شود. شما هرچه بخواهید، میدهیم تا دست از جنگ بردارید.» اسکندر پرسید: «تو چطور جرأت کردی که تنهایی به اینجا بیایی؟ نترسیدی که ما تو را بکشیم؟...»
واحد کودک و نوجوان انتشارات قدیانی، مجموعه 10 جلدی «قصههای تصویری از جوامع الحکایات» را با شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 25 هزار ریال برای هرجلد منتشر کرده است.
نظر شما