کتابهای «شوالیه» و «گلادیاتور» از مجموعه «جنگاوران» منتشر شد. این دو کتاب به بررسی این دو منصب در اروپای قرون وسطی، شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی افرادی میپردازد که به نحو موثری در تحولات سیاسی، اجتماعی و نظامی آن روزگار ایفای نقش کردند.
سنتهای امروزی اروپاییان وامدار منش شوالیههای دیروز
کتاب «شوالیه» نوشته مایکل پرستویچ با ترجمه حسین بحری به بررسی این منصب در اروپای قرون وسطی، شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی افراد میپردازد که به نحو موثری در تحولات سیاسی، اجتماعی و نظامی آن روزگار ایفای نقش کردند.
این کتاب از عناوینی چون «مقدمه مترجم»، «بارآوری تربیت»، «شوالیه شدن»، «اسلحه، زره و اسب»، «فرقههای شوالیهگری»، «یارگیری و همراهان»، «مسابقات پهلوانی و جنگ با نیزه بر پشت اسب»، «عملیات جنگی»، «جنگ صلیبی»، «سربازان اجیر»، «بانوان و دوشیزگان»، «محاصره»، «میدان نبرد»، «باج و غنیمت»، «دینداری و یادداری» و «نقشه اروپا در قرون وسطی» تشکیل شده است.
در مقدمه مترجم درباره ردپای برجامانده از میراث شوالیهها در جامعه امروز اروپا آمده است: «شوالیه کتابی صرفا درباره جنگجویان قرون وسطی نیست، بلکه همچنین دریچهای به سوی شناخت نظام اجتماعی و فرهنگی اروپا در آن دوران است. این کتاب سعی دارد تا با بررسی منصب شوالیهگری در اروپای اواخر قرون وسطی، شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی افرادی را نشان دهد که به نحو مؤثری در تحولات سیاسی، نظامی و اجتماعی آن روزگار نقشآفرینی میکردند. پس از خواندن این کتاب شاید بتوان گفت که بسیاری از دیدگاهها و سنتهای امروزی اروپاییان، از جمله وفاداری به کشور یا کلیسا، علاقه به مسابقات ورزشی خاص و احترام به زنان، برگرفته از رفتار و منش شوالیهها در آن دوران است.» (ص 7)
در بخش «عالم شوالیهگری» به یکی از شوالیههای برجسته فرانسه اشاره شده که درباره وی چنین آمده است: «دو شارتی برجستهترین شوالیه فرانسوی نسل خود بود که اثری معیار را در زمینه شوالیهگری به نام کتاب «آیین جوانمردی» نوشت. زندگی حرفهای او در سال 1337 شروع شد، زمانی که جنگ جاری بین انگلستان و فرانسه درگرفت. در سال 1342 انگلیسیها او را در مورله اسیر، اما خیلی زود در ازای پول آزاد کردند. او در حدود سال 1343 به درجه شوالیهگری نائل شد و به جنگ صلیبی بیثمری در سال 1345 رفت. دو شارنی در نبرد کرسی در سال 1346 شرکت کرد، اما در جنگ پس از آن نقش بسیار مهمی ایفا کرد. وی در سال 1349 تصمیم گرفت شهر کاله را از طریق رشوه بازپس گیرد، اما ناکام ماند.» (ص 16)
در صفحاتی از کتاب با عنوان «فرقههای شوالیهگری» نویسنده سراغ سرزمین آلمان رفته و این چنین مینویسد: «شوالیههای [تیوتُنی] آلمانی فرقه مذهبی و نظامی مهم دیگری هستند. منافع آنها از کشورهای صلیبی در شرق به سمت کشورهای اطراف دریای بالتیک تغییر جهت داده، جایی که نقش اصلی را در سازماندهی جنگهای صلیبی علیه کافران لیتوانیایی بر عهده دارد. شکست شوالیههای آلمانی در جنگ تاننبرک (یا گرونوالد) به دست ارتش متحد لهستان و لیتوانی در سال 1410 استمرار موجودیت آنها را با تردید مواجه ساخته؛ بعید به نظر میرسد که این فرقه روزی بتواند از این فاجعه به طور کامل رهایی یابد.» (ص 80)
کتابهای مفصلی که شوالیهها برای ثبت در تاریخ نوشتند
عملیات جنگی یکی دیگر از مطالبی است که نویسنده به آن پرداخته و با اشاره به وضعیت شوالیهها در زمان رزم مینویسد: «اگر کتاب «هنر رزم» و گتیوس را بخوانید، خواهید فهمید که رومیها چقدر خوب برای اردوهای خود سازمان یافته بودند، چون همه چیز بهدقت برنامهریزی و طراحی شده بود. امروزه اتفاقی مانند آن را به چشم نخواهید دید. همین که ارتش به پیش میرود، طلایهداران جلوتر اعزام میشوند تا منزلگاههای مناسبی بیابند. اگر شانس بیاورید، ممکن است شهر یا روستایی را بیابید که در آن بتوان خانههایی را برای استفاده ارتش تصرف کرد. وظیفه مارشال ارتش تعیین این است که چه کسی به کجا برود، اما در بیشتر اوقات، «هر کسی صرفا برای خود» میشود.» (ص 129)
نحوه حضور شوالیهها در جنگ شیوه خاص خود را دارد. در قسمتی از کتاب درباره شکل آرایش آنها در نبردها میخوانیم: «شوالیهها بهخصوص در محاصره مهارتی ندارند، زیرا نیزه و شمشیر در مواجهه با دیوارهای سنگی و استحکامات زمین کاربرد چندانی ندارند. با این حال خواهید دید که بیشتر وقتتان در عملیات جنگی صرف اردو زدن در مقابل یک قلعه یا شهر و انتظار کشیدن برای تسلیم ساکنان آن خواهد شد. به جای آن، ممکن است عضو افراد پادگانی باشید و از دیوارها در مقابل حملات دفاع کنید. جنگ محاصرهای عمدتا کند و حسابشده است، زیرا هر طرف تلاش میکند برتری طرف دیگر را خنثی کند.» (ص 191)
شوالیهها برای ماندگاری نام خود در برخی مواقع به نوشتن زندگینامه روی آوردند، در صفحات پایانی کتاب در این رابطه آمده است: «یک راه برای اینکه مطمئن شوید آیندگان اعمال جوانمردانه شما را به یاد خواهند داشت، وجود کتابی است که درباره شما نوشته شده باشد. اگر آنقدر خوششانس باشید که با ژان فروئاسار ملاقات کنید، ممکن است وی داستانهایی را درباره شما در وقایعنامه خود بگنجاند. به جای آن، میتوانید از پدروی چهارم، پادشاه آراگون، سرمشق بگیرید و زندگینامه خود را بنویسید، گرچه بعید به نظر میرسد وقت انجام دادن این کار را داشته باشید. اولریش فون لیختنشتاین نیز بخشی از زندگی حرفهای خود را نوشت، اما مشکل میتوان فهمید که تا چه حد باید ماجراجوییهای یک قهرمان مسابقات پهلوانی را که لباس زنانه میپوشید، جدی گرفت. فرانسویها بهویژه مشتاق داشتن کتابهای مفصل برای تحلیل از دوران حرفهای خود هستند. کتاب زندگی بوسیکو عمدتا برای توجیه اعمالش در زمانی که حاکم جنووا بود و نیز برای شرح تمام موفقیتهایش تا سال 1409 در زمان حیاتش نگاشته شد. ژان کوولیر زندگی برتران دو گکلن را در اثری حجیم و منظوم با اشعار ناموفق مورد ستایش قرار داد.» (ص 263)
گلادیاتور، وصلهای ناجور جامعه روم
کتاب «گلادیاتور» (کتاب راهنمای مبارز رومی) تالیف فیلیپ ماتیشاک و برگردان حسین بحری به چگونگی پیدایش آن پرداخته است.
در این کتاب مطالبی مانند «مقدمه مترجم»، «گلادیاتور شدن»، «چگونه به اینجا رسیدیم»، «میدانگاههای امپراتوری»، «زندگی در مدرسه گلادیاتوری»، «گلادیاتورسازی»، «گلادیاتورهای بیرون میدانگاه»، «مقدمات مسابقه»، «مرگ در کولوسئوم»، «مرگ و دیگر گزینهها به جای بازنشستگی» و «نقشه امپراتوری روم» آمده است.
«گلادیاتور» کتابی راهنما برای جنگجویانی فرومایه در دوران امپراتوری روم است. در این کتاب از علل پیدایش این حرفه گرفته تا چگونگی ورود به آن سخن به میان آمده و نیز در مورد محیط کاری، تعلیمات تخصصی و در نهایت سرنوشت گلادیاتورها مطالب جامعی ارائه شده است. از جمله موارد برجسته در این کتاب پرداختن به زوایای تاریک زندگی گلادیاتورهاست که موجب جذابیت بیشتر آن برای خوانندگان میشود و ویژگی ممتاز آن ذکر مثالهایی واقعی و ارائه توصیفی هوشمندانه از وضعیت زندگی گلادیاتورهاست که به بازسازی عینی اوضاع و احوال آنان پرداخته است، بهگونهای که تجسم آن برای خواننده همچون حضور فیزیکی در امپراتوری روم و دیدن آن رویدادهاست.» (ص 7)
در قسمت «گلادیاتور شدن» مولف درباره فلسفه «گلادیاتور شدن» در سرزمین روم مینویسد: «گلادیاتور، طبق تعریف، وصلهای ناجور یا به هر دلیل راندهشدهای است که از جامعه روم طرد شده است. زندگی برای آنانی که از فواید تمدن روم محروم شدهاند شاید دشوار باشد. بنابراین، گرچه جاذبه میدان نبرد برخی را به حرفه گلادیاتوری میکشاند، انگیزه بیشتر آنان ناامیدی و فقدان هر گزینه عملی دیگر است. به طور کلی، گلادیاتور کسی است که این شغل را پس از پشت سر گذاشتن چندین شغل دیگر برگزیده است که احتمالاً شامل راهزنی، گدایی، جیببری، دزدی دام، یا ورشکستگی حاصل از قماربازی حرفهای میشود. زمانی که صاحبان قدرت از راه میرسند، روی آوردن به حرفه گلادیاتوری، در میانه اشتغال به شغلی دیگر، شاید فرصتی استثنایی در تمام عمر باشد ولی اینکه صرفاً به معنی فرصت زندگی کردن باشد. رومیها اعتقادی به اصلاح اوضاع جامعه ندارند و گلادیاتور شدن اغلب بهترین گزینه در میان گزینههای واقعاً هولناک دیگر است.» (ص 12)
حرفه گلادیاتوری افتخارآمیز نیست
گلادیاتوری پدیدهای است که در خدمت قدرتنمایی حاکمان گذشته بوده، درباره لاپوشانی این سوءاستفاده در صفحاتی تحت عنوان «چگونه به اینجا رسیدیم» آمده است: «بسیار محتمل است رزم گلادیاتوری در روم، نخست نمایش قدرت مردانی بود که میخواستند نشان دهند قادرند افرادی را داشته باشند که تحت امر آنان و برای سرگرمیشان بجنگند و بمیرند. برخی ظواهر مذهبی اتروسکی برای پوشاندن این سوءاستفاده از قدرت عریان به کار میرفت، اما سرچشمه شور و شوق رزم گلادیاتوری، نه در تلاش برای برقراری ارتباط با بارگاه الهی، بلکه در تمایل رومیان به حاکمیت آشکار و مطلق بر دیگران یافت میشد. حقیقت این است که هرگز پدیدهای چون گلادیاتور معاصر نبوده است و نخواهد بود، کسی که به شکل بینظیری رومی است و بهتر است روی بدنش با حروف بزرگ علامت تجاری «ساخت روم» را حک کند.» (ص 40)
مولف در سطوری از کتاب به وجه نازیبای حرف گلادیاتوری اشاره کرده و آورده است: «گلادیاتور مبتدی با دو انتخاب تعیینکننده در زندگی مواجه میشود که حقیقتا هویت وی را برای سالهای باقیمانده از خدمتش تعریف خواهد کرد. از همان آغاز، برای او روشن خواهد شد که حرفهاش گرچه باستانی است، افتخارآمیز نیست. بنابراین باید از مثال حرفه روسپیها (آنان که پس از پایان رزم گلادیاتورها تجارتی پرهیاهو را بیرون تماشاخانه به راه میاندازد) که حتی قدیمیتر و به همان اندازه شرمآور است، الگو گیرد و کار کثیفش را در لوای اسم مستعاری جنگی انجام دهد.» (ص 103)
در صفحات پایانی این کتاب مولف درباره تقابل گلادیاتور و لژیونر مینویسد: «هیچ چیز مثل داشتن قاتلی شناختهشده در کنار خود برای آرام و منطقی نگه داشتن طرفین مقابل در طی بحثهای تجاری پرتنش نیست، بنابراین گلادیاتورها، چه بازنشسته و چه در مرخصی، نخستین نامزد این نقشند. گلادیاتور بازنشسته انتخاب بهتری برای هر رومی ثروتمندی است که به خارج سفر میکند، بهخصوص در سفرهای برونشهری که پر از راهزن است، یا صرفا در طول جادههایی که اوباش محلی ممکن است مسافری تنها را شکاری مناسب تلقی کنند. گرچه خلق و خو و تربیت عمومی گلادیاتورها از آنان گزینههای ضعیفی برای کار در ارتش میسازد (و لژیونها در هر حال به شخصی بدنام اعتنا نمیکنند)، گلادیاتورها در بلواهای نامنظمتر واقعا هولناکند، و دیدهایم که دستکم یک فرمانده از گلادیاتورهای شخصی خود برای مهار لژیونرهای سرکش استفاده کرده است.» (ص 245)
کتاب «شوالیه» تالیف مایکل پرستویچ با ترجمه حسین بحری در 288 صفحه، شمارگان یکهزار و 500 نسخه و به قیمت 20هزار تومان و دیگری «گلادیاتور» گردآوری فیلیپ ماتیشاک و برگردان حسین بحری در 272 صفحه، شمارگان یکهزار و 500 نسخه و به قیمت 19 هزار تومان از سوی نشر ققنوس روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما