کیفیت کتابهای آموزشی گرافیک در ایران/4
زاهدی: آثار منتشرشده در کشور منطبق با نیازهای جامعه طراحان گرافیک نیست/ کتابهای برخی ناشران در انبار ماندهاست
مرجان زاهدی، مترجم، طراح گرافیست در گفتوگو با «ایبنا» اشاره کرد که بسیاری از کتابهای آموزشی منتشر شده در حوزه گرافیک تطابق مناسبی با نیازهای فعلی جامعه طراحان گرافیک ندارد و حاصل نگاهی نهچندان دقیق و همه جانبه به این حوزه و حواشی آن است.
«تئوریهای طراحی گرافیک» نوشته هلن آرمسترانگ، «طراحی گرافیک چیست؟» نوشته کوئنتین نیوآرک و «مقدمهای بر طراحی دو بعدی: درک فرم و کارکرد» نوشته جان باورز (ترجمه مشترک با سودابه صالحی) از جمله ترجمههای منتشر شده مرجان زاهدی است.
به طور کلی نظر شما درباره کمیت کتابهای منتشرشده در حوزه طراحی گرافیک چیست؟
طبیعی است که هر اندازه تعداد کتابهای چاپشده بیشتر باشد، متخصصان یا دانشجویان این رشته مجال انتخابهای بیشتری به لحاظ نظری، آموزشی یا تکنیکی پیدا میکنند و هر کدام از این انتخابها به نوبه خود میتواند افقهای تازهتری بر مخاطبان بگشاید و آنها را به افرادی تواناتر و خلاقتر تبدیل سازد. درباره کیفیت کتابهای انتشاریافته نمیتوان با اطمینان اظهارنظر کرد، ضمن آنکه چنین بررسیهایی نیازمند واکاویهای بسیار و طرح پرسشهای اساسی است، اما به عنوان یک معلم و پژوهشگر و با مرور و مراجعه به تعدادی از کتابهای ترجمهشده به نظر میرسد برخی مواقع برای انتخاب آنها دقت کافی و شایستهای از سوی مترجمان یا ناشران انجام نگرفته است. به نظر میرسد این دسته از کتابها تطابق مناسبی با نیازهای فعلی جامعه طراحان گرافیک ندارند و حاصل نگاهی نهچندان دقیق و همه جانبه به این حوزه و حواشی آن است. متاسفانه همین نگاه غیراصولی در بخش کتابهای تألیفی نیز دیده میشود که منجر به ارائه اطلاعات و دانشی فرسوده و قدیمی میگردد که با نیازهای روز تطابقی ندارند و در پارهای مواقع حتی نادرست و به دور از واقعیتهای موجود این رشته هستند.
با توجه به تاسیس گروههای طراحی گرافیک و ارتباط تصویری در بسیاری از دانشکدههای هنری آیا کتابهای منتشرشده در حوزه طراحی گرافیک با توجه به نیازسنجیهای علمی و آموزشی این دانشجویان منتشر میشوند؟
گمان نمیکنم مشکل اصلی دانشجویان این رشته نبود کتابهای علمی یا آموزشی باشد. مشکل اصلی سیستم دانشگاهی ما فقدان درک اصولی نسبت به ماهیت و تاریخ رشته طراحی گرافیک و نداشتن یک برنامه منظم و تدوین شده است. اگر بخواهم واضحتر و کلیتر این مساله را بیان کنم باید بگویم به اعتقاد من آنچه ما در ایران به عنوان نهاد دانشگاهی در نظر داریم در مقایسه با نمونههای جوامع توسعهیافته، کاراییهایی لازم را ندارند و متاسفانه پاسخگوی خواستههای دانشجویان نیستند. این سیستم پس از سالها آزمون و خطا هنوز قادر به هدایت دانشجویان به سوی علاقهمندیها و نیازهای بازار هدف نیست و به جای دانشجو محور بودن یا اولویتهای پژوهشی، هنوز استادمحور است. سیستم دانشگاهی ما بیش از هر چیز نیازمند معلمهایی بهروز و آگاه نسبت به مسائل تئوری و عملی رشته بهطور توامان است. گمان میکنم پیآمد بدیهی کارآمدشدن این سیستم، نیازسنجی و ارزیابی درست کتابها از سوی محققان، مترجمان و ناشران خواهد بود.
آیا سرفصلهای آموزشی رشته گرافیک در دانشگاهها با منابع منتشرشده هماهنگی دارند؟
اتفاقاً یکی از مشکلات اصلی این سیستم تدوین و پیروی از سرفصلهایی غیرواقعبینانه و بعضاً مبهم و کلیگویانه است. چند وقت پیش سرفصل تازه تدوینشده مربوط به دوره کارشناسی ارشد را مطالعه کردم. متاسفانه هیچ تغییر شگفتی که بیانگر نگاهی متفاوت و بهروز به ماهیت و تغییرات پدیدآمده در این رشته باشد در آن مشاهده نکردم. به نظر میرسد این سرفصل بیش از آنکه حاصل فعالیت و نگاه گروهی، همهجانبه و مشورتی با خبرگان این حوزه باشد، حاصل نگاهی محدود و رجوع به منابع دستدوم و نهچندان مفید و بهروز است. همین مساله باعث میشود تا دانشجویان بیش از گذشته خود را نیازمند آموزشهای مراکز آموزشی خصوصیِ غیردانشگاهی بدانند و احساس کنند که آموزشهای این مراکز برای آینده عملکرد حرفهایشان مفیدتر خواهد بود.
با توجه به این نکته که دانشجویان طراحی گرافیک (با توجه به شرایط شغلی که در آینده برای آنها پیش میآید) باید به حوزههای مختلفی از هنر و علوم انسانی آگاه باشند، آیا منابع منتشر شده در این حوزه دانشجویان را مجاب به مطالعات میانرشتهای در این حوزه میکند؟
مشکل اینجاست که در کل سیستم آموزش ما، از دبستان تا دانشگاه، کمتر شاهد این هستیم که معلمان کتابهایی غیردرسی را به دانشآموزان یا دانشجویان معرفی کنند. متاسفانه این نکته به غلط در ناخودآگاه ما نفوذ کرده که ما به دلیل انجام پروژههای عملی یا به اصطلاح پرکتیکالبودن تخصصمان نیاز چندانی به مطالعه و کسب دانش نظری نداریم و توجه و تأکید بر مسائل فنی و تکنولوژیک ما را بس است. در تقابل با چنین رویکردی، توجه و تأکید بر مطالعات میانرشتهای موجب میشود تا فرد گستردگی نگاه و بینش کاملتری نسبت به آنچه انجام میدهد پیدا کند. همچنین مطالعات میانرشتهای همواره افقهای تازهای را در برابر انسان میگشایند که بهنوبه خود در ایجاد تغییرات مثبت و روند روبه رشد حرفه بسیار مؤثر است.
آیا ناشر تخصصی در حوزهی طراحی گرافیک داریم؟ چه پیشنهادهایی برای ناشران فعال در این حوزه برای انتشار کتابهای طراحی گرافیک دارید؟
تا جایی که اطلاع دارم هستند برخی ناشرانی که از اولویتهایشان چاپ و نشر کتاب در این حوزه است، اما آنچه نباید از یاد برد این است که تمامی ناشران در نهایت بنگاههایی تجاری هستند که محصولات فرهنگی تولید میکنند. بنابراین بسیار طبیعی است که ناشران به سود بازگردانده شده ناشی از فروش کتابها اهمیت دهند. در این میان کار ناشران مستقل و غیردولتی دشوارتر است، زیرا تمام هزینهها را با نرخ پرنوسان بازار تهیه و تولید میکنند و به لحاظ قیمتگذاری توان رقابت با ناشران یارانهبگیر را ندارند و کتابها را به ناچار با اختلاف قابلتوجهی قیمتگذاری میکنند. ناشرانی را میشناسم که انبارهایشان از کتابها پر شده و تا مرز ورشکستگی پیش رفتهاند. گمان میکنم اگر مطالعه و شوق به آن در میان افراد افزایش یابد ناشران خودبهخود وارد بازار رقابتی میشوند که این مساله بهنوبه خود موجب افزایش کیفیت نشر در تمامی حوزهها میشود.
بیشتر بخوانید:
1) کلهرنیا: هنر گرافیک با فقر عجیبی در حوزه کتابهای آموزشی روبهروست (اینجا)
2) پارسیکیا: کتابهای درسی هنرستان تنها منابع آموزشی گرافیک در ایران هستند (اینجا)
3) تنهایی: تالیف کتاب برای گرافیستها صرفه اقتصادی ندارد (اینجا)
نظر شما