گزارش ایبنا از مراسم نکوداشت دو تن از استادان گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
شعبانی: «تاریخ» علمی جدی است اما با ادبیات بیارتباط نیست/ تاریخ خواندهام و ذرهذره خاک مقدس وطنم را بر چشم میگذارم
رضا شعبانی، مدیر گروه سابق تاریخ دانشگاه شهیدبهشتی در مراسم نکوداشت دو تن از استادان گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی (محمدتقی امامیخویی و پرویز البرز) گفت: کسی که تاریخ میخواند باید این نکته را متوجه باشد که تاریخ یک علم جدی در کنار سایر علمهای دیگر و براسناد متکی است با این حال با ادبیات نیز بیارتباط نیست.
در این مراسم رضا شعبانی (استاد گروه تاریخ دانشگاه شهیدبهشتی)، محمدعلی اکبری (مدیرگروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی)، دکتر عطاءالله حسنی (عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی)، دکتر فرامرز ناصربخت (عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی)، دکتر اللهیار خلعتبری (استاد گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی)، و دکتر نیره دلیر(دبیر کانون دانش آموختگان گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی) سخنرانی کردند.
سخن سقراط؛ خلاصه تاریخ است
شعبانی گفت: من نسبت به امامیخویی یک ارادت خاص دارم؛ ارادتی که خارج از ضوابطی است که بر زندگی ما حاکم است. بنده دقیقا 50 سال است که وی را میشناسم. این استاد 50 سال است که تاریخ میخواند و تاریخ تدریس میکند و این تدریس با علاقه است و من به وی ارادت تاریخی دارم. امامیخویی نماینده یک ویژگیهای خوب و ممتاز از خطه آذربایجان است، اگرچه من که تاریخ خواندهام ذرهذره خاک مقدس وطنم را بر چشم میگذارم و تمامی نقاط آنراپاس میدارم.
وی ادامه داد: همه جای ایران ساری من است و بنده تاریخ برای این خواندم که ذره ذره خاک مقدس وطن را هر روز روی چشمانم بگذارم، اما بخشی از سرزمین ما دارای ویژگیهایی است که آدمی نمیتواند از آنها سخن نگوید. دو سرزمین آذربایجان و خراسان که این دو خطه سپر دفاعی کشور ما در خلال هزارهها بودند، و این سرزمین را از گزند هزاران تجاوز و محاق طوفانها حفظ کردند. امامیخویی مردی از این سرزمینی خاص است که مظهر خوبیهاست و کسانی که وی را میشناسند میدانند وی نیاز به تعریف عطاری چو من ندارد. وی جوانمرد است؛ لغتی که در فرهنگ من معنای خاصی خود را دارد. از این رو با شناختی که دارم، مدعی هستم که جوانمردی واقعا در وجود اوست.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه شهیدبهشتی بیان کرد: این نکاتی را که میگویم در حد تعریف و تمجید نیست، بلکه جوانمردی مجموع اعلای صفتی است که یک مرد میتواند داشته باشد و امامیخویی آن را به تمام دارد. البته جوانمردی تنها صفت مردان نیست، بلکه در جامعه ایرانی زن جوانمرد هم بسیار داریم. وی در نهایت صداقت و توان در دانشگاه تدریس کرد و دانشجویان بسیاری را پرورش داد که در حق آنها تنها معلمی نکرد، بلکه با آنها دوست نیز بود و درسهای بسیاری برای زندگی به آنها آموخت.
شعبانی سپس سراغ استادیار گروه ادبیات رفت و درباره ویژگیهای وی عنوان کرد: فکر نمیکنم کسی با استاد البرز درس داشته باشد و قدر این مرد عارف و ادیب را نداند. وی مردی شرافتمند است که هرآنچه توان علمی داشته برطبق اخلاص گذاشته و در خدمت بهرهوری علمی دانشجویان خود، خرج کرده است.
وی افزود: کسی که تاریخ میخواند باید این نکته را متوجه باشد که تاریخ یک علم جدی در کنار سایر علمهای دیگر است و براسناد متکی است با این حال با ادبیات نیز بیارتباط نیست، تاریخ علمی جدی است که باید آن را مانند فیزیک و شیمی جدی بگیریم و اصلا حق خلق ذهنی چیزی در آن را نداریم. تاریخ ما باید براساس مدارک علمی باشد و خلاصه سخن آن پندی است که به سقراط نسبت میدهند، کار ما این است خودت را بشناس، خودت را بپذیر و خودت باش و این فهم تاریخیگری ماست. ملتی که حداقل هفتهزار سال مداوم تاریخ دارد.
نکوداشتها برای درس گرفتن است
یکی دیگر از این سخنرانان خلعتبری بود که با ابراز خوشحالی از برگزاری این مراسم نکوداشت گفت: بسیار خوشحالم که این مراسم نکوداشت دو دوست عزیز و دو همکاری برجسته با ورود دانشجویان تازه وارد به مقاطع مختلف رشته تاریخ برابر شده است. دانشجویان تازه وارد با دیدن این مراسم درمییابند که حال و هوای گروه تاریخ این دانشگاه نسبت به پیشکسوتان، بزرگان و معلمان چگونه است.
وی افزود: امیدوارم این دانشجویان تازهوارد نیز مانند سایر دوستان که در این دانشگاه درس خواندند، از این نکوداشتها و بزرگداشتها درس بگیرند. زیرا معلم تنها یک چیز از دانشجو توقع دارد و آن فقط احترام است اگر قرار بود توقع دیگری داشته باشد، به بازار یا نظام میرفت که هر روز پول و احترام ببیند، اما اینطور نیست معلم تنها احترام میخواهد و این احترام در گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی وجود دارد.
قدردانی از استادان یک درس تاریخی است
اکبری نیز در ادامه گفت: جامعه ما به عنوان یک درس تاریخی امروز بیش از هر روزی نیاز دارد که قدردان بزرگان و استادان خود باشد و به نوعی تلاشها و زحمات این قشر دیده شود. به عبارتی جامعه را متوجه قدرشناسی از زحمات استادان دانشگاه کند. این نیاز، یک نیاز گروهی، دستهای و جماعتی نیست، بلکه امروز یک نیاز ملی است. ما باید به نسلهای جوان امروز یاد بدهیم تا آنها فرابگیرند که قدردان بزرگانی باشند که جوانی، نیرو و توانایی خویش را صرف تربیت و دانایی جامعه کردند.
وی افزود: قدردانی از بزرگان، نیازی است که به دلیل اخلاق جمعی و روحیه ملی انجام میشود و یک نیاز ملی است. تجلیل از گروه تاریخ دانشگاه شهیدبهشتی، قدردانی است که با امکانات دانشجویی به عنوان یک نماد و سمبل انجام دادند تا خطاب به استادن و بزرگان خود بگویند ما قدردان شما هستیم و در برابر تلاشهای صمیمانه شما برای افزایش علم سرتعظیم فرو میآوریم.
ریشه تمام مشکلات کشور ما در تاریخ است
ناصربخت یکی دیگر از سخنرانان این مراسم با طرح سوالی گفت: چرا باید از معلم قدردانی کرد؟ ظاهر قضیه این است که ما از معلم چیزی آموختهایم و اگر این معلمان را ندیده بودیم اکنون این چیزی که امروز هستیم نبودیم. با این همه باطن قضیه چیز دیگری است، ما آگاهیم که از معلم علم میآموزیم، اما نمیدانیم که از معلم علاوه بر علم اخلاق، سلوک نیز یاد میگیریم. بنابراین ما اصول اخلاقی را از معلم میآموزیم بدون اینکه متوجه آن باشیم و این دلیل برپایی برنامه امروز است.
وی بیان کرد: این قدردانیها تنها به دلیل علم آموختن نیست، زیرا آنها وظیفه تداوم تاریخی فرهنگ را در این حیطه به عهده دارند، بنابراین به نظر بنده با وظیفهای که معلم بر عهده دارد، ارزش آنها از رئیسجمهور و وزیر کمتر نیست، بلکه بیشتر هم هست. درک من این است که یک معلم هیچ وقت نمیمیرد، زیرا دانش او حتی پس از مرگش در جامعه جریان دارد! مگر میشود که معلمی که به صدها نفر علم آموخته و علم او در جامعه ظهور و بروز دارد، بمیرد.
عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به مشکلاتی که در جامعه ایران وجود دارد، اظهار کرد: من بارها گفتهام مشکلات این مملکت حل نخواهد شد، مگر اینکه ما روی به تاریخ بیاورم و درک تاریخی پیدا کنیم، زیرا مسائل کشور ما تاریخی هستند تا ما فهم تاریخی پیدا نکنیم، هیچ مسالهای را نمیتوانیم حل کنیم. بنابراین دانشجویان این رشته باید به جایگاهی که میخواهند بیابند، بسیار توجه کنند.
ناصربخت ادامه داد: زمانی که سخن از منافع ملی و عمومی است باید سخن را صریح گفت و این به معنای بیادبی نیست. ما در رشتهای تحصیل میکنیم که جزئی از علوم انسانی است و باید یادآوری کنم هنوز ما به اتکای فلاسفه، شعرا و مورخان گذشته زندگی میکنیم و آوازه ما در جهان به دلیل شهرت این بزرگان است پس اگر چیزی بخواهد مسائل این کشور را حل کند تنها تاریخ است.
دانشجویان تاریخ سرمایههای من هستند
امامیخویی گفت: بنده 45 سال است که در خدمت دانشگاه هستم، دانشگاهی که سعادتخانه من بود. سعادتخانهای که دانشجویان، استادان و همکاران من آن را ساختهاند. به دنبال حضور 45 ساله در دانشگاه اکنون من سرمایهای دارم که در هر وزارتخانه کشور، یکی از دانشجویان من مشغول به کار هستند و من بیشتر از این نمیخواهم.
وی ادامه داد: معلم ثروتی ندارد و تنها ثروتش دانشجویانی است که با رنج و عشق آموزش داده و تنها از این سرمایه توقع حرمت نگهداشتن دارد و در دانشگاه از همکاران و استادان درخواست دوستی و حفظ این دوستی دارد، دوستی که در این زمانه بسیار مشکل است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد: بنده در بسیاری از دانشگاههای تهران تدریس کردم و جایی که هرگز ترک نکردم این دانشگاه بود. زیرا به آن دلبستگی و وابستگی دارم، زمانی که به این دانشگاه آمدم با دکتر اسماعیل رضوانی، ممتحن، و شعبانی همکار شدم که بعدها دکتر رعدی آذرخشی از من خواستند به طور تمام وقت در این دانشگاه تدریس کنم که بنده نپذیرفتم.
بدون ادبیات، تاریخ نقل نمیشود!
در ادامه مراسم استاد البرز گفت: بنده باید به همه بگویم تاریخ وابسته به زبان و ادبیات است، اگر در یک جامعه زبان آن الکن (قاصر) باشد، ادب آن ناتوان میشود و تاریخ نقل نمیشود و میپوسد و از بین میرود تاریخی که باید مکتوب و وابسته به سند باشد.
وی بیان کرد: همه ما هم معلمیم و هم متعلم. معلمی مانند حرفه نیست نجاری و بقالی نیست معلمی عاشقی است شغلی پوینده و زنده است و گفتوشنود با نسل جوانی است که آینده را میسازد. بنده میخواهم بگویم که در زیر پوسته هستی این عالم رازی است که باید دنبال این راز برویم تا آن را باور کنیم. هدف تعلیم و تربیت کشف این راز است.
این استادیار دانشگاه الزهرا عنوان کرد: انسانها دردی دارند و آن درد مرگ است و شما میخواهید این اندوه بزرگ بشریت را نداشته باشید اندوهی که از جنس ماده است پس انسان برای اینکه بتواند نیاز مادی را حل کند سراغ علم رفته و به رفاه دست یافته است. ما برای نمردن به دانشگاه نیامدهایم بلکه برای کشف بیمرگی آمدهایم تا مرگ پایان زندگی ما نباشد.
البرز اظهار کرد: اگر یادگاریهای افراد را روی درختان ولیعصر ببینیم یا نقش و نگاری که در کوههای کنده شده است را مشاهده کنید متوجه خواهید شد که انسان میخواهد رفتن و مرگ پایان او نباشد و یادگار و نشانههایی از خود به جای بگذارد. علم، معلم، تعلیم و تربیت در طول یک مسیر عرضی به دنبال چیزی فراتر از هویت هستیم زیرا شناسنامه بعد از چند سال باطل میشود اما ما به دنبال بیمرگی هستیم بیمرگیای که اگر آثار دیروز و امروز را مرور کنید میبینید که انسانها و به ویژه اهل علم به دنبال یک هدف و آن هم بیمرگی هستند.
در پایان این مراسم به استادان امامیخویی و البرز از سوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، گروه تاریخ این دانشکده و انجمن علمی تاریخ هدایا و لوح یادبودی به رسم قدردانی اهدا شد.
نظر شما