گزارش ایبنا از روز نخست نشست نقد و بررسی کتاب «دریغ است ایران که ویران شود»/ 1
قانعیراد: نظریات رفیعپور بیشتر سیاسی است تا جامعهشناسی/ شجاعی زند: کتاب مصداقی از جامعهشناسی ایرانی است
محمدامین قانعیراد در نشست نقد و بررسی کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» گفت: «به اعتقاد رفیعپور همه مسائل و مشکلات نیاز به یک نقشه و راه حل دقیق دارد و البته تبیینهای وی جامعهشناسی نیست بلکه بیشتر سیاسی است.» به گفته شجاعیزند، این کتاب مصداقی از جامعهشناسی ایرانی و جامعهشناس ایرانی است و این دو گمشدههای ما هستند.
موضوع سخنرانی قانعیراد «آسیبها و برنامههای تغییر برای جامعه ایران» بود، وی در ابتدای این مراسم با اشاره به اینکه کتاب حاضر حجیم است اما متن خوب و قابل استفادهای دارد، گفت: این کتاب نشان میدهد که دکتر رفیعپور فقط در این سالها تدریس نکرده بلکه به مسائل اجتماعی هم پرداخته است. شاید در این کتاب ملی ـ دینی، لبه ملی سنگینتر باشد و عنوان کتاب هم به همین دلیل این چنین نامگذاری شده و تاکیدش روی مساله ایرانی است که دارد از بین میرود.
وی ادامه داد: انتظار ما از رفیعپورکه به نظر یک استاد محافظهکار است، این است که رویکرد کتابش انتقادی نباشد در صورتی که این کتاب، کتابی انتقادی است و نشان میدهد که ایران در یک بحران بوده و در حال فروپاشی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. نویسنده نقدهای بسیار تندی را درباره زمینههای مختلف جامعه بیان میکند و من بسیار علاقهمند بودم که ببینم ایشان آسیبها را چگونه دیده و تبیین میکند.
قانعیراد افزود: مشکلاتی که در کتاب بیان شده ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد؛ یعنی نویسنده کوشیده در هر چهار حوزه مشکلاتی را بدون سانسور مطرح کند. برای مثال درباره مشکلات فرهنگی به فرهنگ فئودالی اشاره میکند و نشان میدهد که از بالا تا پایین کشور این فرهنگ حاکم است و فقط در دو جا، در رهبری پیشین و کنونی انقلاب اسلامی فرهنگ فئودالی دیده نمیشود.
رفیعپورفرهنگ استبدادی را جزو زیربناهای فرهنگ ما میداند
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه رفیعپور فرهنگ استبدادی را جزو زیربناهای فرهنگ ما میداند اظهار کرد: نویسنده معتقد است همه در این جامعه مستبد هستند، یعنی یک زیرساخت فراگیر است که همه جا را گرفته است. در این کتاب نقدهای تندی به استبداد شده است، نویسنده فقط در جاهایی استثناهایی قائل است. رفیعپور حتی روحانیت را هم این گونه میبیند، یعنی معتقد است که فرهنگ روحانیت یک فرهنگ احساسی و استبدادی است.
قانعیراد در بخش دیگری از سخنانش به فرهنگ تضاد در جامعه ایران اشاره کرد و گفت: به اعتقاد رفیعپور، این یک فرهنگ ریشهای است و یکی از زوایای فرهنگ تضاد فرهنگ، دولت ستیزی است و معتقد است ما ایرانیان نمیتوانیم دولت ستیز نباشیم و این جزئی از فرهنگ ماست، یعنی نقد از دولت یک رویه است در صورتی که در بسیاری از کشورهای دموکراتیک اینگونه نیست.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران گفت: این مسائلی که ایشان مطرح میکند به ما به عنوان جامعهشناس میتواند کمک کند که مسائل را تحلیل کنیم. این فرهنگ دولت ستیزی است که نمیگذارد دولت استقرار پیدا کند.
قانعیراد بیان کرد: رفیعپور نمیگوید که دولت ما استبدادی نیست و نمیگوید که مردم ما هم شورشی نیستند بلکه میگوید که همه فرهنگ استبداد دارند و این جامعه ما را دچار کاهش اعتماد به حکومت میکند. هویت، مشروعیت و پایگاه نظامی را از بین برده و همچنین هزینه کنترل جامعه را هم بالا میبرد.
رفیعپورتوصیف انتقادی و بحرانی از ایران دارد
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه رفیعپور توصیف انتقادی و بحرانی از ایران دارد، یادآور شد: برخلاف آن کسانی که موافق با سیستم هستند، ایشان معتقد است که بهجز چند نفر، بقیه دچار فساد و بحران هستند. وی توصیف میکند و در این توصیف از مفاهیم جامعهشناختی استفاده میکند. از نظریه کاتوزیان یعنی بخش غیر رسمی ملت و بخش رسمی دولت است و نظریه رفیعپور برگرفته یا شبیه نظریه کاتوزیان است یعنی شبیه تضاد دولت - ملت است.
به گفته قانعیراد، دومین انتظاری که ما از یک جامعهشناس داریم بعد از سطح توصیف، سطح تبیین است، ایشان از نظر تبیینی یک تبیین سیاسی و ایدئولوژیک ارائه میکند. به همین دلیل است که از استعمار و نقش آن و دشمن شروع میکند. مثلاً در واقعه تنباکو میرزای شیرازی که نماینده بخش غیر رسمی است علیه ناصرالدین شاه یعنی بخش رسمی فتوا صادر میکند و مردم هم پیروی میکنند و استعمار هم استفاده میکند. استعمار همیشه با بسیج کردن میدان دارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم در وقایع فعالیت میکند و در کودتای ۲۸ مرداد هم ما شاهد این قضیه هستیم.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه رفیعپور معتقد است انقلاب اسلامی و حتی رهبری آن حساب شده و توسط غرب بوده است، افزود: وی میگوید، آمریکا شاه را برداشت و امام را آورد یا پذیرفت. آمریکا انقلاب را به نتیجه رساند، در واقع از تضاد دولت و ملت استفاده کرد اما بعد از انقلاب از یکی جایی از این بازی تخطی و مسیر آن را عوض کرد.
این استاد جامعهشناسی در بخش دیگری از سخنانش به برخی نظریات جامعهشناسی درباره انقلاب اشاره کرد و افزود: اگر از آقای رفیعپور درباره انقلاب بپرسید، چیزی که از تحولات اجتماعی در اینجا میخوانیم استعمار است که زمینه شطرنجی است و انگلیس و آمریکا آن را بازی میکنند و به تعبیری تنها دو شخصیت در این دام نیفتادهاند. به نظرم تبیینهای ایشان جامعهشناسی نیست بلکه بیشتر سیاسی است یعنی شما حس میکنید که یک فرد غیر جامعهشناس اینها را بیان میکند.
قانعیراد تاکید کرد: اما راه حل دکتر رفیعپورچیست؟ راه حل او مهندسی اجتماعی است. ویژگی مهندسی که او مطرح میکند جامع است، یعنی مبتنی بر یک برنامه قوی، افراد برنامهریزی قوی و... است. به اعتقاد وی، همه مسائل و مشکلات نیاز به یک نقشه و راه حل دقیق دارد که به مهندسی اجتماعی تام معروف است. آن چیزی که استعمار پایه ریخته یعنی تضاد بین دستگاه روحانیت و دولت باید از بین برود و روحانیت با دولت یکی شود. استقلال حوزه شعار استعمار است. حوزه باید در درون حکومت ادغام شود. بنابراین ما یک سازماندهی متمرکز داریم و یک سازمان کاتولیک.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران ادامه داد: او نمونههای موفق را چین و روسیه معرفی میکند و میگوید پوتین و اردوغان توانستهاند نیات استعمار را درباره کشورشان کم کنند. رفیعپور در پایان راه حلی مبتنی بر یک نوع مهندسی فرهنگی مطرح میکند.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: راهکار ایشان یک مقدار کلینگر، تمامیتنگر و ... است و من امیدوارم که سنت ایشان به عنوان یک جامعهشناس در بین جامعهشناسان ادامه یابد.
جای این گونه کارها در جامعهشناسی ما خالی است
شجاعیزند نیز در بخش دیگری از این مراسم سخنرانی خود را با عنوان «جامعهشناس ایرانی و جامعهشناسی ایران» ارائه کرد و گفت: این گونه کتابها با وجود ارزش آنها کم خوانده میشوند. چکیده کتاب رفیعپور را میتوان با عنوان مقاله من بیان کرد. این کتاب کار بزرگی است که رفیعپور به تنهایی آن را انجام داده و تجربه 15 ساله در آن نهفته است.
وی با بیان اینکه جای این گونه کارها در جامعهشناسی ما خالی است، افزود: غربیها درباره ایران از این نوع کارها انجام دادهاند اما در ایران توسط یک جامعهشناس ایرانی این کارها کم صورت گرفته است. منظور من از کار کلانی در این کتاب این است که در سه سطح انجام شده است؛ یکی به مفهوم گستره طولی است یعنی یک دیدگاه تاریخی دارد. دوم اینکه عرصههای مختلف جامعه ایران را بررسی کرده و به نظام اجتماعی ایران حتی فراتر از پارسونز پرداخته یعنی رفیعپور علاوه بر چهار سطحی که پارسونز مطرح میکند دو سطح دیگر به آن اضافه کرده و به همین دلیل است که میگویم این کار کلان بوده و جامعهشناسی بومی ایران است.
وی درباره ویژگی دیگر این کتاب نیز بیان کرد: کتاب ملاحظه توامان درون و برون سیستمی دارد. ما در کارهای کلان معمولاً یک سیستم کلان را میبینیم که بسته است و با بیرون ارتباطی ندارد اما در این کار یک ارتباط بیرون و درون مشاهده میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این کتاب مصداق کار جامعهشناسی و پیاده کردن و به کاربردن جامعهشناسی است، افزود: اگر اینها را در مقابل مرور کردن جامعهشناسی بگذارید یا در مقابل جامعهشناسی در دانشگاه و جامعهشناسی بر دانشگاه قرار دهید، کار رفیعپور از این منظر جامعهشناسی است، یعنی در صدد به کاربردن جامعهشناسی است.
کتاب بین واقعیت و نظریه رفت و برگشت دارد
وی یادآور شد: همچنین در این کتاب میتوان ردپای بسیاری از نظریات را در کار او ببینید. وی به دنبال خرج کردن از نظریات دیگران نیست که نظر خودش را به دیگران بقبولاند. ویژگی دیگر این کتاب این است که یک کار نظری ـ میدانی به معنای واقعی کلمه است. یعنی به کار بردن نظریه و واقعیت است. کتاب حاضر بین واقعیت و نظریه رفت و برگشت دارد.
شجاعیزند در این باره توضیح داد: این بدین معنی است که نظریه در خدمت واقعیت است. نویسنده مساله و پاسخ را از منظر نظریه پیدا کرده است و در واقع اینها در هم تنیده شدهاند. این کار مصداقی از جامعهشناسی ایرانی و جامعهشناس ایرانی است و این دو گمشدههای ما هستند. من معتقدم که جامعهشناسی یک علم بومی است و بومی کردن آن بی معنی است چراکه مساله آن را از بوم میگیرد و دوم اینکه نسبت به واقعیت اجتماعی احساس مسئولیت میکند و این دو خصوصیت را اگر از جامعهشناسی بگیرید دیگر چیزی از آن باقی نمیماند.
وی تاکید کرد: ما اگر به جامعهشناسی فرانسه، آلمان و... نگاه کنیم، آنجاهایی که روی منظر جامعهشناسی تاثیر گذاشتنه باید از آن دوری کنیم جامعهشناسی علم جهانی است، بحث بر سر احساس مسئولیت و پرداختن به مسائل اجتماعی است. یعنی نسبت به مسائل اجتماعی خودش بیگانه است.
این استاد جامعهشناسی گفت: این کتاب برمبنای یک بینش جامعهشناختی نوشته شده و این بینش ملموس است و از واقعیتهایی که ما به راحتی از کنارشان میگذریم، رفیعپور ایستاده و آنها را تبیین کرده است. این یک کار مدون و یکدستی است یعنی همه اجزا در جای خودشان نشستهاند و یک سازه عظیم و بزرگ است که اجزای آن به درستی چیده شدند. رفیعپور در کتاب حاضر نگاه کلان و خرد را با یکدیگر داشته است.
شجاعیزند بیان کرد: محتوای این کتاب دو بخش دارد؛ یکی در سطح بیان کلیات و دوم در سطح چند فکت(نمونههای واقعی) است. این کتاب مشخصات یک کار علمی را دارد اما از جنس کارهای تحلیلی ـ نظری است و نباید به دنبال کار اثباتگرایی در این کتاب باشید. از سوی دیگر کتاب رویکرد انتقادی دارد و به کسب هم باج نداده است و جایی هم که استثنا کرده یک منطق دارد در عین حال یک ناصح امین است.
وی با بیان اینکه خاستگاه نقد بسیار مهم است، گفت: چرا دکتر رفیعپور میتواند با این صراحت نقد کند؟ چون یک ناصح و ناقد امین است. چند ویژگی روشنفکری در این کار وجود دارد با اینکه ایشان با روشنفکران میانه خوبی ندارد؛ یکی احساس مسئولیت ملی، دینی و علمی است که این همان ویژگی روشنفکری است و به دنبال ایجاد یک طرح نو است و اینکه راهی را برای مشکلات ما بگشاید. این کتاب دنبال پر کردن خلاء میان جامعهشناسی و کارگزاری در جامعه است. نویسنده به دنبال پر کردن خلاء یعنی جایی که جامعهشناسان در دانشگاه و کارگزاران در عرصه عمل است به همین دلیل این کتاب بیشتر به درد کارگزاران این حوزه میخورد.
رویکرد جمع گرایانه در کتاب وجود دارد
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه کتاب حاضر جهت گیریهای خوبی دارد، اظهار کرد: این کتاب در مقابله با غرب استعماگر موضع خوبی دارد و ما امروز به این موضع بسیار نیاز داریم. درست است که استعمار کلمه قدیمی است اما اثر آن در جامعه وجود دارد. این کتاب با سرمایهداری مخالف است و در لابهلای کتاب میتوان آن را دید چون این کتاب با تبعیض و رانت مخالف است.
به گفته شجاعیزند، رویکرد جمعگرایانه در این کتاب وجود دارد و همچنین ارزشگراست، یعنی به ارزشها اهمیت میدهد همانطور که وبر معتقد است او هم به آن میپردازد و خودش هم از یک سلسله ارزشها پیروی میکند و اساساً انسانی اگر بی ارزش باشد بیمعناست. در نهایت باید بگویم این کتاب تضادگراست؛ بدین معنی که به مساله تضاد میپردازد و آن را موضوع و مساله خودش قرار میدهد نه اینکه به صورت مارکسیستی به آن نگاه کند اتفاقاً از یک منظر ایشان وفاقگراست. یعنی مساله تضاد را مطالعه میکند که آن را حل کند.
وی تاکید کرد: اما درباره محتوای کتاب باید بگویم رفیعپور درباره برنامهریزی و نقشههای غربی درشتنمایی دارد و از آنها به عنوان شطرنجبازان غربی نام میبرد، یعنی میگوید ما در شطرنج آنها نقش بازی میکنیم. سوال این است که چرا نباید بخشی از عملکرد غربیان را واکنشی بدانیم؟ در صورتیکه برخی از اقدامات غرب واکنشی، برخی چارهجویی و برخی هم عقبنشینی بوده است.
گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی ایران با همکاری دبیرخانه سلسله سمینارهای جامعهشناسان ایرانی و جامعه ایرانی جهاد دانشگاهی، مرکز بررسیهای استراتژیک، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات نشست دو روزه نقد و بررسی کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» تالیف دکتر فرامرز رفیعپور را برگزار میکند.
نظر شما