گزارش «ایبنا» از نشست «بررسی ترجمه متون زیباییشناسی سنت آلمانی»/1
ضیاءشهابی: ترجمههای فارسی متون زیباییشناسی آلمانی اقناعم نمیکند/ موسی دیباج: میراث زبان عربی در فارسی را پاس بداریم
ضیاءشهابی در نشست «بررسی ترجمه متون زیباییشناسی سنت آلمانی» گفت که ترجمههای فارسی از متون زیباییشناسی آلمانی معمولا کامل نیست و او را اقناع نمیکند. دیباج نیز در این نشست گفت که در ترجمه متون باید به میراث فلسفی زبان عربی در فارسی توجه داشته باشیم.
دشواریهای ترجمه آثار مارتین هیدگر
پرویز ضیاءشهابی در این نشست گفت: در این دهه ترجمهها از متون زیباییشناسی آلمانی به فارسی زیاد شده است، اما من چندان میل و شوقی به مطالعه این ترجمهها ندارم و جز به ضرورت تدریس، به ترجمهها نگاه نمیکنم.
وی افزود: توقع من از ترجمه به زبان فارسی بسیار بالاست، چرا که باید از متن فارسی شده تمتعی بگیرم، اما چون این انتظار من برآورده نمیشود، چندان میلی به مطالعه آنها ندارم.
ضیاءشهابی در ادامه به سخنی از مارتین هیدگر، فیلسوف شهیر آلمانی درباره ترجمه اشاره کرد: مارتین هیدگر، متفکری که من از او دو کتاب «سرآغاز کار هنری» و «مسائل اساسی پدیدارشناسی» را ترجمه کردهام، جمله مشهوری درباره ترجمه به این شرح دارد؛ «به من بگو چه تلقی از ترجمه کردن داری، من به تو میگویم که کیستی؟». ترجمه متون خود این فیلسوف نیز در غایت دشواری است و در مواردی نزدیک به محال میشود.
مترجم کتاب «فلسفه هنر به نزد هیدگر» فریدریش فن هرمن در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ترجمه اشتباه فارسی از عنوان معروفترین کتاب مارتین هیدگر، گفت: من آن کتاب معروف هیدگر را به «وجود و زمان» ترجمه میکنم، هرچند که دو ترجمه تقریبا معتبر از این کتاب با عنوان «هستی و زمان» به فارسی منتشر شده است. در این عناوین بستگی «هستی» به «زمان» رسانده نمیشود و «وجود» واژه درستتری است.
ضیاءشهابی ادامه داد: «هست» و «هستی» به گواهی غزلهای حافظ به معنای حال و اکنون است، اما به معنای گذشته و آینده در نظر گرفته نمیشود. در همین نکته شاهد هستید که باید چه نکات ظریفی را در ترجمه آثار هیدگر به کار برد. من در ترجمه «سرآغاز کار هنری» با واژگانی مواجه شدم که معانی مختلفی دارند و با چه دشواری توانستم یک لغت فارسی را جایگزین آن کنم که معناهای مختلف آن واژه را برساند.
مترجم کتاب «راههایی به تفکر فلسفی» نوشته یوزف ماری بوخنسکی، همچنین به ترجمههای اشتباه دیگران از عنوان کتابی که خود به «سرآغاز کاری هنری» ترجمه کرده، اشاره کرد و گفت: این کتاب را دیگرانی نیز به «منشا اثر هنری» و یا «مبدا اثر هنری» ترجمه کردهاند که به نظر من درست نیست. در عنوان این متن هیدگر از واژهای استفاده کرده که معنای «آرخه» در یونان باستان را میرساند و آرخه با مفاهیمی چون «سرآغاز» یا «درآغاز» ارتباط دارد، در صورتی که واژه «منشا» اینچنین نیست.
میراث زبان عربی در فارسی را پاس بداریم
سیدموسی دیباج نیز در این نشست گفت: ترجمه متون فلسفی به زبان فارسی کار سادهای نیست. اندیشمندانی از جمله مرحوم احمد فردید با توجه به همین سختی کار اعتقاد داشتند که باید حتما متون فلسفی را از زبان اصلی بهویژه آلمانی مطالعه کرد، اما من این تعصب را ندارم، چرا که به هر حال در خوانش متن یک فاصلهای وجود دارد، حال چه متن اصلی باشد و چه متن ترجمه شده!
وی افزود: زبان فارسی در حدود 10 قرن با متون عربی مواجه بوده و از آن بهرههای بسیار برده است. به اعتقاد من ورود زبان عربی به فارسی، میراث ماندگاری را از لغات و اصطلاحات بهجای گذاشت که بسیار مثبت بوده و باید آن را حفظ کرد. در هنگام ترجمه متون فلسفی تعصب برای حفظ زبان فارسی کار درستی نیست. بسیاری از واژگان فلسفی عربی در فارسی رایج هستند که میتوان از آنها برای برگردان بسیاری از واژگان دشوار فلسفی غرب از آن استفاده کرد.
دیباج درباره دشواریهای ترجمه از زبان آلمانی گفت: یکی از مفاهیم اصلی در فلسفه هیدگر Dasein است. من مدام از مرحوم فردید درباره واژه فارسی برای ترجمه این مفهوم میپرسیدم که ایشان به من پاسخی نمیداد. ترجمه این واژه و مفهوم واقعا دشوار است. مترجمی آن را به «جاستی» یعنی «جا+هستی» ترجمه کرده که اشتباه است، چرا که Dasein مفهومی مربوط به مکان نیست.
مترجم کتاب «درباره یقین» لودویگ ویتگنشتاین ادامه داد: ویتگنشتاین یک فیلسوف چند ملیتی و چندزبانی بود، اما کتابهای اصلی خود از جمله «تراکتاتوس» و «درباره یقین» را به زبان آلمانی نوشت. من «درباره یقین» را از متن اصلی (آلمانی) به فارسی ترجمه کردم. مترجمان دیگری نیز این کتاب را به «در باب یقین» ترجمه کردهاند. این اندیشمند در این کتاب بیان میدارد که «یقین مراتبی از علم نیست» و در ادامه نیز بیان میکند که «اظهارات زبانی ما نمیتواند منظورمان را برساند.» اگر کسی این اندیشه ویتگنشتاین را دریابد که یقین در زمره گزارههای علمی نیست، نمیتواند عنوان کتاب را به «در باب یقین» ترجمه کند.
نظر شما