ریشه تحریفات در کجاست؟
جودکی گفت: در سالهای اخیر مساله تحریف در واقعه کربلا نمود بارز و بیشتری پیدا کرده و باید بگویم، موضوع دیگر تحریف نیست، بلکه این واقعه به طرز شگفتآوری دگرگون شده است. برخی محققان و واعظان منابر نیز با کلام و نوشته خود کربلای جدیدی را خلق کردهاند.
این پژوهشگر حوزه مقتلنویسی اظهار کرد: برکسی پوشیده نیست که واقعه کربلا یکی از غمانگیزترین، وقایع است و جنگی نابرابر برای امام حسین (ع) و یاران وی شکل گرفته است، اما برخی محققان و واعظانی که در سالهای اخیر به ترویج و تبلیغ وقایعی که در واقعه کربلا دامن میزنند، باید بدانند، منطق قرآنی هم آنها را دعوت به تفکر و راستیآزمایی در گزارش هر واقعه از جمله عاشورا میکند. بنا به آنچه در مقتل معتبر «ابومخنف» آمده، حضرت امام حسین (ع)، در روزهای پایانی عمر شریف خود در کربلا، از خواهرش حضرت زینب (س) خواست تا پس از شهادتش گریبان چاک نکند، بر سر و روی خود نزند، در حالیکه برخی واعظان و نویسندگان عکس این موضوع را ترویج کرده و ما شاهد عزاداریهای خشونتبار هستیم.
مترجم «مقتل الحسین (ع) ابومخنف» درباره علل تحریف در متون قدیمی و جدید گفت: علل تحریف متفاوت بوده است؛ از جمله آنها میتوان به حب و بغض شدید جناحهای مختلف مسلمان و گرایشهای سیاسی آنها، غلو، توجه نکردن به کتاب خدا و سنت واقعی پیامبر (ص)، ظلم و ستم خلفای اموی عباسی و تلاش برای بقای خلافت با مقدس جلوه دادن آن، مکتوب نشدن حوادث و روایات در زمان اتفاق و نقل شفاهی آنها نام برد. در عین حال باید این را بگویم بحث تحریف در منابع اسلامی مختص شیعه و سنی نیست، بلکه کتابهای میراث اسلامی را نیز در بر میگیرد.
جودکی ادامه داد: غلو و تقدسگرایی از راهکارهای عمده گسترش تحریف در میان مسلمانان بوده است. شاید یکی از علل تحریف این باشد که گروههای مختلف همیشه بهترینها را برای دوستان و بدترینها را برای رقیب و دشمنان خویش خواستهاند. برای مثال در مسائل مربوط به کربلا و عاشورا، تعداد کشتههای دشمن را بیش از حد نوشتهاند، معجزات و کرامات غیرواقعی به سپاهیان امام حسین (ع) نسبت دادهاند و برای مظلومتر جلوه دادن امام حسین (ع) و یارانش و گریاندن شیعیان، دروغهای فراوانی بیان کردهاند، بدون آنکه به این مساله فکر کنند که این مسائل توهین به امام تلقی میشود و از ارزش کار سترگ ایشان میکاهد.
از «ذوالجناح» تا «دو طفل مسلم» در اسناد غیرمعتبر
وی به برخی تحریفات واقعه عاشورا به شکل مصداقی پرداخت و اظهار کرد: وجود دو طفل مسلم، از جمله مهمترین تحریفات صورت گرفته در واقعه کربلا است. در حالی که وجود این دو طفل، از سوی بزرگانی مانند شیخ عباس قمی در کتاب «منتهیالامال» رد شده است. نام کامل حضرت رقیه نخستینبار از سوی عمادالدین طبری در کتاب «بهایی» آورده شده است. مقتلنگارانی مانند واعظی کاشفی در «روضهالشهدا»، محدث نوری در «لولو و مرجان» و شیخ عباس قمی در «نفسالمهموم» چندین بدعت و تحریف آشکار درباره واقعه کربلا را در کتابهای خود تدوین کردهاند و داستانهای مجعولی درباره عروسی قاسم در کربلا، شهادت رقیه دختر سه ساله امام حسین در خرابههای شام، اسبی به نام «ذوالجناح»، تقاضای ملتمسانه امام حسین (ع) برای جرعهای آب و داستان زعفر جنی و مسائلی از این دست از جمله تحریفات بارز و دور از شأن امام حسین (ع) است که همگی به فراخور از سوی پژوهشگران برجسته رد شده است.
این عاشوارپژوه درباره اجرایی شدن این تحریفات گفت: متاسفانه مردم در زمان قاجار، به طرز وحشتناکی، پوست بدن خود را میبریدند و از آن قفل آهنی آویزان میکردند و یا در سالهای اخیر شاهد قمهزنی و تیغ به زنجیز آویزان کردن بودیم. باید بگویم، مردم مسلمان پاکستان نیز، در دهه محرم، اسبی را با عنوان «ذوالجناح» که - وجودش در منابع معتبر رد شده- را آذین میبندند و بعد از مراسم آن را به شکل متبرک شدهای نگهداری میکنند و از آن در کارهای سخت و سنگین استفاده نمیکنند و مردم برای آن اسب نذورات میآورند.
سه دوره مقتلنویسی؛ از عقلگرایی تا احساسات صِرف
جودکی، با تاکید بر اینکه این نوع عزاداری و ترویج آنچه در واقعه کربلا نبوده، به اصل دین آسیب میزند، اظهار کرد: تعدادی کمسواد و بیسواد خرافهها را در میان مردم بسط میدهند، متاسفانه باید در اینجا عبارت «کمسوادی دینی» را هم به عبارات دیگر اضافه کنم. این کمسوادان دینی، اصل واقعه کربلا را زیر سوال برده و حتی دستور امام حسین (ع) به اهل بیت (ع) مبنی بر گریه و شیون کردن را از یاد بردهاند و در تلاش برای گریاندن مردم به هر طریقی هستند.
این محقق پیشکسوت با اشاره به «مقتلالحسین (ع)» ابومخنف گفت: این مقتل از جمله مقتلهای معتبری است که امثال طبری، شیخ مفید و بسیاری دیگر به آن مراجعه کردهاند. میتوان برای مقاتلنگاری سه دوره را نام برد. دوره نخست تا قبل از قرن پنجم هجری قمری است که در آن نکات خلاف عقل درباره واقعه کربلا وجود ندارد و عقلگرایی حاکم است. دوره دوم از قرن پنجم شروع شده تا قبل از صفویه ادامه پیدا کرده است. متاسفانه در مقاتل این دوره تحریف چشمگیری دیده میشود و عقل و احساس توامان در آنها لحاظ شده است. دوره سوم، مقاتلی را میبینیم که همه وقایع کربلا عوض شده و به شدت بار احساسی آن سنگین شده است.
در این باره بیشتر بخوانید:
نظر شما