«الیوت» از دانشآموزی عادی تبدیل به شاعر برنده جایزه نوبل شد؛ کسی که میتوانست با حضورش افراد زیادی را به خیابان بکشاند. اکنون پس از سالها دو ویراستار برآن شدند تا در کتابی پیشینهای از آثارش را به شکل خلاصه به خوانندگان عرضه کنند.
جلد اول کتاب شامل 346 صفحه شعر و 965 صفحه توضیح اشعار است. در جلد دوم شعر و سپس بلافاصله توضیح شعر گنجانده شده و اشعاری که میتوانست نهایتاً در 290 صفحه گردآوری شود به 367 رسیده است. این کتاب دستاوردی بزرگ است و از شهرت و عظمت «الیوت» در ادبیات نشان دارد.
«الیوت» جوان بعضی اشعارش را به زبان فرانسوی سرود. دلیلش این بود که شاعر «پروفراک» خود را بازمانده شاعرانی فرانسوی چون «لافوژ»، «کوبیر»، و «آرتور رمبو» و نه میراثدار شاعران انگلیسی چون «ازرا پوند» میدانست.
«الیوت» در کارهایش بیشتر شیفته «جان دیویدسون» بود و در «هر هفته سی باب» در ستایش او شعر سرود. و در شعر «مرگ قدیس نارسیس» گناهکاری، تحقیر، و شهادت را نمایانگر کرد.
ترس از غرق شدن در «الیوت» و زندگی وی جریان داشت و به همین دلیل قسمت چهارم «سرزمین هرز»، «مرگ به وسیله آب» نام گرفت. شاید در دنیایی دیگر خود نویسنده اشعارش را به تمسخر گیرد اما در این زندگی احساسات سردش زندگی ادبی وی را نجات داد و نشان از استعدادی عظیم در خلق شاهکارهایی چنین دارد که: «آه کسانی که صدا در گلویتان گیر کرده ....» یا شعر «ترسیم یک بانو».
البته موضوعی که «الیوت» را از دیگران متمایز کرده پاورقیهایی است که خود وی در توضیح اشعارش نوشته است. البته در آغاز به دلیل تقاضای ناشرش و برای تثبیت اشعارش در کانون ادبی مدرن راضی به این کار شد اما در سال 1962 «الیوت» از کانون منتقدان رو برگرداند و مخاطب عادی را برگزید: «من به منتقدین آکادمیک اجازه نمیدهم که برای اشعارم توضیح بنویسند و به چاپ برسانند.» البته «ریکز» و «مککو» (که یکی از آنها از همین دسته منتقدان است) تلاش بسیاری کردند و توضیحاتشان درک مخاطب از شعر را بالاتر برده و برخلاف نظر «الیوت» «تجربه انسان از شعر را استثمار» نمیکنند.
یکی از نکاتی که میتواند نقاط قوت این توضیحات محسوب شود حملات تلخ و گزندهای است که در دهههای اخیر به «الیوت» شده است. به عنوان مثال از نظر «سیتنیا ادریک» از سال 1989 به بعد «الیوت نویسنده کندذهن، متعصب، افسرده، و یک انگلیسی قلابی است.» «آنتونی جولیوس» در کتاب خود به نام «تی. اس. الیوت، گونههای ادبی و ضد یهود» وی را مسئول بسیاری از تعصبات خرافی میداند. او معتقد است «الیوت» انسانی خبیث است چون نه مانند سیاستمداران حقیقی عذرخواهی میکند، نه چیزی را به دیگران توضیح میدهد.
«ریکز» در مصاحبهای اعلام کرد که کار هنری باید مورد اتهام قرار گیرد. «اگر اشعار «بودلر» به بدعت متهم نمیشد عنصر مذهب در آن نمایان نمیشد.» نظرات «الیوت» درباره بدعت دینی در کتاب «پس از خدایان عجیب» آمده است؛ کتابی که هیچکس دلش نمیخواهد از آن دفاع کند چون در این کتاب «الیوت» تاریکی عظیمی وجود دارد اما این تاریکی قدرتی عظیم دارد.
جالب اینجاست که شاعر شهرتش را مدیون شعرهای کوتاه است. البته «ماریان مور» معتقد است از چاپ برخی اشعار «الیوت» در همان زمان جلوگیری شده و حالا اگر منتشر شوند آنطور که باید خوانده نمیشوند چون این اشعار مقتضای زمان حیات شاعر نوشته شده و مردمان همان دوره با شرایط اجتماعی وقت مفهوم این نوشتهها را بهتر درک میکنند.
البته این نسخه جدید حرفی دیگر برای گفتن دارد و به یاد ما میاندازد که چقدر وجود «الیوت» در ادبیات معاصر تأثیرگذار است. خود وی گفته بود: «پژواک کلمات من در ذهن شما میپیچد.» بر خلاف نظر «موریان مور» توانایی «الیوت» در سرودن اشعار فراتر از محدودیتهای زمانی و مکانی بینظیر است.
«الیوت» شاعری خارج از زمان و مکان است. صدای او برای زندهها و مردگان دلنشین است. این «دیگری» بودن «الیوت» است که او را از خود شاعرش و خود شاعرش را از وجود عادیاش جدا میسازد و این امکان را فراهم میسازد تا با نسلهای متفاوت ارتباط برقرار کند.
شرح آثار «الیوت» به مخاطبان کمک میکند تا شاعر را از زاویه دید کانون آکادمیک بنگرند و با آگاهی از شرایط زمانه شاعر درک بهتری از منظور وی به دست آورد.
نظر شما