دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
مخبر: «هزار و یک شب» بیشتر قصه اقوام است تا اسطوره‌/ اجداد ما مدیون شرق‌شناسان هستند

عباس مخبر، مترجم و اسطوره‌شناس گفت: «هزار و یک شب» جزو قصه‌های قومی محسوب می‌شود. داستان‌های این کتاب اسطوره نیستند اما بی‌ارتباط با اسطوره نیز به نظر نمی‌رسند.

عباس مخبر، مترجم و اسطوره‌شناس در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: «هزار و یک شب» جزو قصه‌های قومی محسوب می‌شود. نمی‌توان قصه‌های این کتاب را جزو اسطوره‌ها به حساب آورد اما چندان هم بی‌ارتباط با اسطوره نیستند.
 
وی افزود: به نوعی شاید بتوان گفت قصه‌های هزار و یک شب تجزیه لاشه‌های اسطوره است. قصه‌های این کتاب به منطقه‌ای چون بین‌النهرین و ایران نسبت داده می‌شود و در برخی قسمت‌ها نمونه‌هایی از اسطوره‌های این مکان‌ها به چشم می‌خورد.
 
این اسطوره‌شناس ادامه داد: به هر حال هزار و یک شب جزو قصه‌های قومی است و در بسیاری از کتاب‌های پیش و پس از آن نیز آمده است. داستان‌هایی مانند هزار و یک شب را در قصه‌های قومی خراسان و فارس می‌توان خواند.
 
این مترجم توضیح داد: ژوزف کمبل درباره هزار و یک شب می‌گوید «هزار و یک شب یک جبار را به انسان تبدیل کرد.» من این تعبیر را تا به حال در جایی نخوانده و ندیده بودم. در واقع در هزار و یک شب چگونگی قصه‌پردازی به جان نویسنده مرتبط است به شکلی که اگر قصه جذاب نباشد نویسنده جان خود را از دست خواهد داد.
 
مخبر در پاسخ به این پرسش که «چرا نویسندگان ایرانی مانند نویسندگان غربی از هزار و یک شب برداشت آزاد و اقتباس نداشته‌اند؟» گفت: داستان و رمان از غرب به ایران آمده است. ما پیش از ورود ادبیات‌داستانی به ایران صرفاً همین قصه‌های قومی و مقامه‌نویسی‌ها را داشته‌ایم. نویسندگان غربی معمولاً به میراث‌های شرق بیشتر توجه کرده‌اند.
 
وی اضافه کرد: ما متأسفانه تاریخ و اسطوره‌های خودمان را درست نمی‌شناسیم. معمولاً هر چه داریم مستشرقین برایمان پیدا کرده‌اند. در واقع اجداد ما مدیون خاورشناسان هستند. این امر در مورد موضوعات دیگر هم اتفاق افتاده است و درباره هزار و یک شب هم صدق می‌کند. درست همان‌طور که نمی‌دانستیم سلسله‌ای مانند هخامنشیان را در تاریخ باستان خود داشتیم.
 
این مترجم و اسطوره‌شناس ادامه داد: نمی‌توان گفت که نویسندگان ایرانی از هزار و یک شب بهره‌ای نبرده‌اند. آن‌ها به نسبت نویسندگان غربی کمتر به هزار و یک شب مراجعه کرده‌اند. آن‌ها دیرتر متوجه میراث خود شده‌اند و از تکنیک‌های داستانی هزار و یک شب کمتر استفاده کرده‌اند اما در عین حال باید اعتراف کرد که نویسندگان ایرانی از ساختار تو در توی داستان‌های هزار و یک شب در نوشتن و خلق داستان به نحوی درست بهره برده‌اند.
 
عباس مخبر، مترجم و اسطوره‌شناس متولد 19 تير 1332 شيراز است. «نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس» اثر یان کرایب، «توسعه یا چپاول، نقش دولت در تحول صنعتی» از پیتر اوانز، «روشنفکران ایران: روایت‌های یأس و امید» و «لیبرالیسم غرب: ظهور و سقوط،» اثر آنتونی آربلاستر از كتاب‌های اوست.
 
«هزار و یک شب» نام یک کتاب بلند داستانی است که با تکنیک داستان در داستان و حول محور یک داستان واحد نوشته شده است. راوی در این کتاب، «شهرزاد» دختر باهوش وزیر است که برای فرار از کشته شده شدن توسط پادشاه، ناچار است برای او قصه بگوید. داستان‌های این کتاب مجموعه‌ای از حکایت‌های هندی، عربی و ایرانی در دوران باستان و خلفای اسلامی است. 170 سال قبل، عبدالطیف تسوجی تبریزی، مامور ترجمه این کتاب به زبان فارسی شد.

در صد و هفتادمین سالگرد ترجمه هزار و یک شب به زبان فارسی، خانه کتاب در نظر دارد در همایشی یک روزه با عنوان «170 سال کتابخوانی با هزار و یک شب» به این کتاب و تأثیر آن در گسترش کتاب‌خوانی بپردازد.

این همایش نیمه نخست اسفندماه برگزار می‌شود و علاقه‌مندان می‌توانند مقالات خود را برای شرکت در آن، تا ابتدای بهمن ماه به دبیرخانه ارسال کنند. برای اطلاع از جزئیات فراخوان به اینجا مراجعه کنید.  

سایر گفت‌وگوهای این پرونده را اینجا بخوانید:

ابومحبوب: دانشگاه‌های ایران به «هزار و یک شب» نپرداخته‌اند

موسوی: در «شب قوزی» با استفاده از «هزار و یک شب» جامعه معاصر نقد شد

میرعباسی: «هزار و یک شب» برای شرقی‌ها ضرورت است و برای غربی‌ها سرگرمی

قنواتی: ریشه «هزار و یک شب» در ادبیات شفاهی است

اقلیدی: تسوجی صاحب درخشان‌ترین ترجمه «هزار و یک شب» است

صباحی: روش روایت و کارگردانی پازولینی مشابه فضا و روش روایت «هزارویک‌شب» است

عباسی داکانی: «هفت پیکر» تحت تاثیر «هزار و یک شب» نوشته شده است

فتحعلی بیگی: «غلامِ سیاه» از شخصیت‌های اصلی برخی قصه‌های «هزار و یک شب» است
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها