کتاب «ملاقات با شیطان» نوشته نعمتالله سلیمانی که شامل 8 داستان کوتاه با موضوع دفاع مقدس است، منتشر شد. تمام عواید فروش این کتاب به نیازمندان میرسد.
وی درباره این مجموعه داستان توضیح داد: مجموعه داستان کوتاه «ملاقات با شیطان» در 8 داستان و 146 صفحه نوشته شده است و موضوع آن به حواشی و مسائل پیرامونی جنگ تحمیلی میپردازد. این داستانها نگاه انسانی به شرایط جنگ دارد و جنبههای مقاومت در جنگ را ترسیم میکند.
نویسنده «نخلها و آدمها» نخستین داستان از مجموعه تازهاش را «ملاقات با شیطان» نامید و درباره آن توضیح داد: در این داستان با شخصی به نام «ابراهیم» مواجهایم که خبرنگار و عکاس صدا و سیماست و به دلیل رفتن روی مین، دچار مجروحیت شده است. این مجروحیت برای او تغییر چهره را به همراه دارد و او افزون بر این، دچار توهماتی میشود. حرکت این داستان بر محور سیال ذهن است.
وی با بیان اینکه سه داستان از این کتاب به ماجرای «اسارت» میپردازد، افزود: یکی از این داستانها با نام «محمود کلاغ» نوشته شده است. شخصیتی که از او به عنوان محمود غراب هم یاد میشود، فردی لااُبالی (بیبند و بار) است که در جریان محاصره آبادان از سوی عراق در اتوبوسی در جاده دارخوین به اسارت در میآید. محمود که در زندان کلاغی را تعلیم میدهد و به خود وابسته میکند، در میان عراقیها به نام «محمد غراب» شناخته میشود.
برگزیده جایزه «ربع قرن کتاب دفاع مقدس» داستان «شانه به سر» از کتاب «ملاقات با شیطان» را داستانی درباره دختری معرفی کرد که خانواده خود را در جریان بمباران از دست میدهد و به همین دلیل ناشنوا میشود. او نزد بستگانش در «شوشتر» میرود و در آن جا با یک شانه به سر اخت میشود. دوستی با شانه به سر، باعث میشود که زبانش باز شود.
وی از داستان «وجدان» به عنوان دیگر داستانی یاد کرد که با موضوع اسارت نوشته شده است و افزود: در این داستان یک شکنجهگر عراقی پس از شکنجه ایرانیها دچار عذاب وجدان میشود. همچنین در داستان دیگری به نام «دخمه» هم به ماجرای اسارت خلبانی پرداختهام که بنا به دستور، ملزم به پرواز میشود اما هواپیمای او دچار سانحه و در نهایت اسیر میشود. منافقان او را شناسایی میکنند و این خلبان شرایط شکنجه را تجربه میکند.
سلیمانیخواه از داستانهای «تنهایی»، «شبیخون» و «عبدو» به عنوان دیگر داستانهای کوتاه این کتاب یاد کرد و گفت: ماجرای داستان «تنهایی» به ماجرای یک فرزند شهید میپردازد. «شبیخون» به داستان واقعی یک تکاور که سر چند بعثی متجاوز به خاک ایران را از تن جدا میکند و خودش هم شهید میشود و داستان «عبدو» به رزمندهای که موج انفجار او را فرا میگیرد و دچار عارضه شیمیایی میشود.
وی ادامه داد: داستان «عبدو» داستانی روانشناختی است که با آنکه نگاه رئال در نوشتن آن داشتهام اما قدری هم به سمت سورئال پیش میرود.
این داستاننویس با بیان اینکه برای نوشتن این مجموعه داستانها یک سال و نیم زمان گذاشتهام، افزود: این نخستین اثرم در قالب داستان کوتاه است. معتقدم نوشتن داستان کوتاه از «رمان» بسیار دشوارتر است.
به گفته وی، بنا بر توافق با ناشر کتاب، تمام عواید مادی فروش این کتاب نصیب نیازمندان و ایتام و مستمندان خواهد شد.
نظر شما