وی افزود: موضوع مبحث بنده در این کتاب «سبکشناسی» است. در این اثر با دو رویکرد به آثار ادبی نگریستهام. یکی از جنبه اشتراکات آنها و دیگری از جنبه اختلافاتی که با هم دارند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مرحوم ملکالشعرا بهار بیشتر به اشتراکات آثار میپردازد و آنها را بهعنوان سبک به حساب میآورد. در حالی که در سبکشناسی باید به اختصاصیترین ویژگیهای نثر ادبی پرداخت. هر سبک مانند صدای آدمی منحصربهفرد است.
وی اضافه کرد: آنچه ما امروز بهعنوان سبک به آن اشاره میکنیم بیشتر شبیه به مکتب است تا سبک. سبک خراسانی و عراقی در واقع مکتب است. مثلاً کارهای تولستوی، آلاحمد، همینگوی و بسیاری از نویسندگان دیگر در مکتب رئالیسم نوشتهشدهاند اما اختلاف آنها از زمین تا آسمان است.
این پژوهشگر ادبیات کلاسیک توضیح داد: در حقیقت تفاوت نگاه و زاویه دید دو شاعر و نحو بهره بردن از زبان آنها را از یکدیگر متمایز میکند و ما به عنوان پژوهشگر میتوانیم از این خلال به تفکیک سبکها بپردازیم. سبک، سازنده شخصیت هر ادیب و هنرمند است. بحث من در کتاب «شیوه تحلیل نثر» بحثی تاریخی، نظریهای و جغرافیایی است، در حالی که تقسیمبندی بهار صرفاً به تاریخ محدود میشود. کتاب سبکشناسی او نیز بیشتر شبیه تاریخ ادبیات است. مثلاً در همان دوره سبک خراسانی، شاعران متفاوتی داشتهایم. شعر فرخی با فردوسی و شعر منوچهری با رودکی بسیار تفاوت دارد اما بهار همه آنها را در کنار هم میآورد.
ابومحبوب گفت: به طور مثال در سبک عراقی، بنابر مطالعات سبکشناسی باید گفت که ورود واژگان و زبان عربی در شعرها بیشتر دیده میشود، اما درعینحال در غزلیات مولانا و آثار سعدی، ورود این واژهها را کمتر میبینیم. مولانا در غزلیاتش 14 درصد از زبان عربی بهره برده است اما در سبکشناسی ما در دوره سبک عراقی قرار میگیرد.
وی اضافه کرد: سبکشناسی دانشی است که علوم مختلفی را دربرمیگیرد. بدون شناخت از مبانی سبکشناسی پیشرفته ما با همان شیوه تقسیمبندی قدیم آثار را بررسی میکنیم. اما باید دانست که تقسیمبندی قدیم، وحی منزل نیست. من در کتاب جدیدم درباره این نظریهها بحث میکنم.
ابومحبوب افزود: امروز در دانشگاههای ما هم همان سبکهای قدیم تدریس میشود و کمتر دیدهام که دانشگاهیان ما مجهز به علوم جدید باشند. در حقیقت این دانش در ایران مغفول مانده و هنوز هم ادامه دارد؛ درحالیکه باید بین سبک و مکتب تفاوت قائل شد.
احمد ابومحبوب متولد تهران است. وی در نخستین سالهای بازگشایی دانشگاه بعد از انقلاب فرهنگی، در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و بعدها در دانشگاه به تدریس پرداخت. «دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی»، «ساخت زبان فارسی»، «کالبدشناسی نثر»، «عروض و قافیه و نقد ادبی»، «یک حبه قند فارسی (10 جلد)»، «فرهنگ چهارزبانه علوم اجتماعی»، «درهای و هوی باد»، «گهواره سبز افرا»، «کک کوهزاد»، «معروف کرخی» و «فمینیسمهای ادبی» نام کتابهای اوست.
نظر شما