انتشارات پیدایش، مجموعه داستان «آرزوی یک الاغ و حکایت حال» نوشته مژگان بابامرندی را با تصویرگری عاطفه ملکیجو منتشر کرد.
در بخشی از پشت جلد این کتاب، گزیدهای از متن کتاب آورده شده است: «آنقدر زل زدهام به این رنگ صورتی که فکر میکنم چشمهایم لوچ شدهاند. فکر کنم بعدازظهر، وقتی مقنعهام را دربیاورم، کچل شدهام. کلهام میخارد، میخارد... خیلی گرسنهام...»
در بخشی از داستان «پشت خط قرمز» میخوانیم: «فخری خانم از بین مردم جا باز میکند. جلو میآید. من سرم را پایین میبرم. فخری خانم میگوید: «سلام خانمخانمها...»
حس میکنم سر مونا و آنا میچرخد و مرا نگاه میکنند. هی صلوات میفرستم که فخری خانم دنبالهاش را نگیرد. لواشکش را میفروشد و میرود.
مونا میگوید: «با کی بود؟»
آنا میگوید: «خودش هم فهمید که اشتباه گرفته. دیدی که دیگر چیزی نگفت.»
مونا میگوید: «آنا، فکر کن بنفشه فروشنده توی مترو باشد، خندهدار است، نه؟!»
لواشک را جلوم میگیرد. میل ندارم.
آنا میگوید: «عجیب است که تو لواشک نمیخوری؟!»
میگویم: «حال ندارم.»
مونا میگوید: «هنوز با خانم نژاد درگیره.»
مترو به ایستگاهی نزدیک میشود که خیلیها آنجا پیاده و سوار میشوند. میگویم: «حواستان را جمع کنید. الان خیلیها پیاده میشوند.» بعد همه را زیر نظر میگیرم. مسافرانی که کیفشان ور میروند. آنهایی که روسریشان را مرتب میکنند. آنها که هندزفری را از گوششان بیرون میآورند. کنارشان میایستم...»
مژگان بابامرندی متولد تهران است و در حال حاضر در مقطع دکترا تحصیل میکند. او تا به حال بیش از 20 عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است. برخی از کتابهای بابامرندی از جشنوارههای داخلی جایزه گرفته اند.
انتشارات پیدایش، مجموعه داستان «آرزوی یک الاغ و حکایت حال» را در قالب 120 صفحه مصور با شمارگان هزار نسخه و قیمت 85 هزار ریال منتشر کرده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به نشانی زیر مراجعه کنید
نظر شما