مشیت علایی، مترجم این کتاب در این نشست در معرفی تری ایگلتون گفت: تصور میکنم تمام افرادی که در حوزه ادبیات و همینطور سیاست مطالعاتی داشتهاند با نام ترذی ایگلتون آشنا هستند و به ویژه او را با معروفترین اثرش با عنوان «پیشدرآمدی بر نظریه ادبی» که حدود 20 سال پیش نوشته شده بود میشناسند.
این مترجم با اشاره به گرایشهای فکری این نویسنده افزود: نکتهای که درباره ایگلتون وجود دارد و شاید برای افرادی که کمتر با این نویسنده آشنا هستند مورد توجه قرار گیرد این است که تری ایگلتون کار خود را اواخر دهه 70 به عنوان یک مسیحی کاتولیک در جریانی با عنوان «اسلنت slant» آغاز کرد که نشریهای را نیز با همین نام منتشر میکردند.
وی ادامه داد: جریانی که در آن نوعی پارادوکس وجود داشت، چراکه عموماً تصور میشد اهل فکر جریانهای دینی و رادیکال را در پروتستانیسم جستجو میکردند. به این ترتیب ایگلتون در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 در کنار چهرههای معروف آن زمان به نشر و بسط عقاید کاتولیک البته از زاویهای کاملاً رادیکال میپرداخت.
علایی شکلگیری جریان «اسلنت slant» در انگلیس را همزمان با شکلگیری جریان «چپ نو» دانست و گفت: این همزمانی با جریان چپ نو یا همان مکتب فرانکفورت بر افکار او نیز بیتأثیر نبوده، اما سرانجام بعد از سالها این جریان را به کلی کنار گذاشت و همان قسمتهای سیاسی فعالیتش را که برای او جذابتر بود ادامه داد و به این ترتیب به شخصی بدل شد که امروز میتوان او را بزرگترین نظریهپرداز زنده ادبیات مارکسیستی دانست.
این مترجم با اشاره به آثار منتشر شده و ترجمه شده از این نویسنده در ایران گفت: کتابهای بسیاری از او منتشر شده که برخی از آنها با عناوین «نقد ایدئولوژی»، «توهمات مدرنیسم»، «معنای زندگی»، «نقد فرهنگ» و ... در ایران نیز ترجمه شده است. ایگلتون نویسنده پرکاری است، به طوری که کتاب «چگونه ادبیات بخوانیم؟» را دو سال پیش نوشته که البته از آن زمان تا کنون نیز آثار دیگری از او منتشر شده است.
وی درباره دلایل انتخاب این کتاب برای ترجمه نیز گفت: ترجمه کتاب «چگونه ادبیات بخوانیم؟» پیشنهاد ناشر (لاهیتا) بود که وقتی این کتاب را خواندم برایم بسیار لذتبخش بود. به دلایل زیادی از خواندن این کتاب لذت بردم؛ این کتاب برخلاف سایر آثار ایگلتون که در همگی به مباحث نظری پرداخته بود، در چارچوب نقد عملی است و نکته جالب دیگر اینکه با این حال نویسنده آن رویکرد رادیکال و سیاسی خود را در این کتاب به هیچ وجه فراموش نکرده است. اما در کل باید بگویم که این کتاب همانگونه که در ابتدای آن نیز ذکر شده هم برای مخاطبان عام و هم برای مخاطبان خاص و حرفهای جذابیتهای فراوانی دارد.
حجم پانوشتها خواننده را از مسیر اصلی کتاب دور میکند
در بخش دیگری از این نشست حسین صافی پیرلوجه، منتقد ادبی، درباره صحت ترجمه این کتاب گفت: درباره صحت این ترجمه نمیتوانم نظر بدهم چراکه این موضوع نیازمند تطابق متن اصلی با متن ترجمه شده است و من فرصت این کار را نداشتم. درباره تسلط مترجم به زبان مبدأ نیز نمیتوانم چیزی بگویم، اما از قرائن و متن کتاب مشخص است که مترجم با زبان فارسی آشنایی کامل دارد.
وی با اشاره به دشواریهای موجود در کار ترجمه گفت: هر کس که حتی یک پاراگراف از یک متن ساده انگلیسی را ترجمه کرده باشد متوجه خواهد شد که کار ترجمه چقدر طاقتفرساست، چه برسد به این متن از تری ایگلتون. دقیقاً همینجا سوالی برای من مطرح میشود که چرا مترجم باید به ترجمه چنین اثر جانکاهی تن دهد؟
صافی با اشاره به بخش اول کتاب «چگونه ادبیات بخوانیم؟» گفت: نویسنده در این بخش توجه خواننده را به ویژگیهای صوری زبان جلب میکند. اینکه هر نقدی باید پایش را روی متن محکم کند. بنابراین با نگاه وسواسگونهای به بیان ویژگیهای صوری متن میپردازد که به نوعی ریزخوانی میرسد.
این منتقد ادبی ادامه داد: تحلیلهایی که انگلتون روی صورت متن انگلیسی آورده، فقط در همانجا یعنی زبان و متن مبدأ محلی از اعراب دارد، که شواهد و قرائن آن تحلیلها در اثر ترجمه از بین رفته و به همین دلیل استدلالهای انگلتون در اثر ترجمه شده به هدف نمینشیند و خواننده تنها میتواند با حدس و گمان به منظور نویسنده دست یابد. به همین دلیل برخی مطالب ارائه شده در این کتاب گنگ و مبهم مینماید.
وی همچنین به وجود پانویسهای درج شده در ترجمه این کتاب نیز انتقاد کرد و گفت: پانویسهای اضافه شده در ترجمه کتاب به قدری زیاد هستند که تقریباً میتوان گفت که یک سوم حجم کتاب را به خود اختصاص دادهاند و بسیاری از آنها غیر ضروری و زائد هستند؛ به طوری که خواننده را از مسیر اصلی کتاب خارج میکند.
صافی در ادامه با خوانش بخشهایی از این کتاب، شواهدی از اعتقاد انگلتون مبنی بر پرهیز از ارائه اطلاعات بسیار و زائد ارائه کرد و گفت: حتی نویسنده برخلاف آثار مرسوم، با کتابنامهای که در انتهای این کتاب ارائه نکرده، خواننده را از پرداختن به جزئیات بیشتر درباره این کتاب برحذر داشته است.
اهمیت و کارکرد ویژه زبان در ادبیات ایگلتون
محمدتقی طباطبایی، پژوهشگر حوزه فلسفه، با قدردانی و تشکر از مشیت علایی برای بهکارگیری دقت و وسواس خاصی در ترجمه این اثر، گفت: درست است که در ابتدای این کتاب ذکر شده که این کتاب برای مبتدیان نوشته شده، اما حداقل میتوانم بگویم که مبتدیان ما در ایران، آنقدر سواد رمان ندارند و این همه رمان که در این کتاب به آنها ارجاع داده شده را نخواندهاند. بنابراین نمیتوان از خوانندگان مبتدی انتظار دریافت کامل مطالب این کتاب را داشت.
وی با اشاره به نگاه فلسفی خود به این اثر، گفت: ابتدا عنوان این کتاب «چگونه ادبیات بخوانیم؟» توجه من را جلب میکند که سؤال بسیار جالبی است. آیا واقعاً برای خواندن ادبیات باید آمادگیهایی را داشت و چیزهایی آموخت؟ خود ایگلتون هم میگوید این سؤال برای این است که بیشتر افراد تصور میکنند که خواندن متن کار بسیار سادهای است.
طباطبایی ادامه داد: من کل کتاب را در ذیل همین نکته میبینم و آن نقش و اهمیت ویژهای است که ایگلتون برای زبان در ادبیات قائل میشود. او میخواهد به ما بگوید که زبانی که ما در ادبیات با آن مواجه هستیم به هیچ وجه زبان روزمره نیست و بسیار فراتر از آن است. نویسنده با هنرمندی خاصی با استفادهای که از زبان میکند، کاملاً میتواند خواننده را از جا بکند و به دنیای دیگری ببرد.
اضافه کردن پانوشتها برای کمک به خواننده بوده است
در ادامه این نشست مشیت علایی در پاسخ به برخی مطالب مطرح شده از سوی سخنرانها گفت: من با این موضوع موافق نیستم که ایگلتون معتقد است که «زبان ادبی بسیار فراتر از زبان روزمره است»، بلکه با جمله بعدی آقای طباطبایی که فرمودند «زبان ادبی صرفاً زبانی متفاوت از زبان روزمره است» موافقتر هستم.
وی با اشاره به انتقادات مطرح شده از سوی حسین صافی مبنی بر زائد بودن پانوشتهای اضافه شده در ترجمه کتاب نیز گفت: شما نقل و قولی از ایگلتون کردید مبنی بر اینکه «دقت بیش از حد و آوردن جزئیات کار را پیچیده میکند در حدی که اضافه است و مبهم». این موضوع منافاتی با پانوشتهایی که من در کتاب اضافه کردهام ندارد که شما از آن با لفظ زائد، لفظی که در ادبیات به معانی منفی بکار میرود یاد کردید.
علایی ادامه داد: ایگلتون میگوید که استفاده نابجا و فرمالیستی از زبان باعث میشود که زبان به جای اینکه ابزار ارتباطی باشد، باعث بیارتباطی شود. قصد من از اضافه کردن این پانوشتها تنها کمک کردن به خواننده بوده است.
نظر شما