نشست «حکمت صدرایی، فلسفه ارتباطات معاصر، غفلتزدايی، غفلتزايی» برگزار شد
احمدی: رسانههای معاصر از عنصر «آگاهیبخشی» فلسفی غفلت کردهاند/ لزوم احیای «ارتباطات صدرایی» از رهگذر تالیف کتاب
ظهیر احمدی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) در نشست «حکمت صدرایی، فلسفه ارتباطات معاصر، غفلتزدايی، غفلتزايی» گفت: «رسانههای معاصر از عنصر آگاهیبخشی فلسفی غفلت کرده و در دام «سرگرمی و تفریح» گرفتار شدهاند.» وی از مولفان خواست تا با تکیه بر محتوای «حکمت متعالیه» به تالیف آثاری درباره «رسانه» بپردازند تا از این رهگذر «ارتباطات صدرایی» احیا شود.
ملاصدرا ، اسفار اربعه و رسانه
احمدی با اشاره به تأثیر «حکمت متعالیه» ملاصدرا در پیشبرد اهداف بهتر رسانهها گفت: حکمت متعالیه حاصل تلفیق چند حوزه فلسفی مانند فلسفه اشراق، مشایی و سایر استنادات ملاصدرا از وحی، عرفان اسلامی و کلام شیعی است. عبارت «حکمت متعالیه» از سوی نئو ملاصدرایان مانند آیتالله جوادی آملی بر این فلسفه گذارده و تبیین شده است.
این سخنران با اشاره به «اسفار اربعه» به عنوان یکی از چشماندازهای مهم در نظرگاه ملاصدرا اظهار کرد: 4 سفر «مِن الخلق الی الحق»، «بالحق فی الحق»، «من الحق الی الخلق بالحق» و «فی الخلق بالحق» از جمله سیر و سلوک عارفانه ملاصدراست که در آن این فیلسوف صیرورت انسان را از مرحله خاکی به افلاکی بیان میکند. منابع حکمت متعالیه برگرفته از قرآن، روایات، کلام، عرفان و برهان است. ملاصدرا قرآن را به مثابه خیر کثیر در نظر میگیرد و برای تایید و تبیین یافتههای عقلی و شهودی خود به قرآن استناد میکند.
احمدی با اشاره به فلسفه افلاطون با عنوان «مُثل» گفت: از منظر افلاطون هرآنچه در عالم موجودات وجود دارد یک مثال اعلای آن در عالم بالاست. ملاصدرا نیز با تکیه بر این نظرگاه افلاطون به تعبیر و تفسیر قرآن میپردازد. این فیلسوف اسلامی انسانی را «حیوانی ناطق» میداند که جنبهای از جمال و جلال الهی را با خود به همراه دارد، همچنین از منظر صدرالمتالهین انسان موجودی «مدنی بالطبع» است. یعنی نهادهای در وجود انسان قرار دارد که او را به زندگی اجتماعی متمایل میسازد.
لزوم بازیابی اهداف رسانههای معاصر
احمدی اتصال مبدا و معاد، هدفمندی نظام احسن آفرینش، انسان آگاه به سالک و عارف را از جمله غایتشناسی صدرایی دانست و عنوان کرد: با استناد به «حکمت متعالیه» میتوانیم دو حوزه فلسفی غرب و متعالیه را برای تبیین ارتباطات معاصر به هم پیوند بزنیم. به عبارتی فلسفه ارتباطات نوعی از فلسفه مضاف است یعنی معرفت برخاسته از ارتباطات در درجه دوم اهمیت قرار دارد. به عنوان مثال فلسفه ارتباطات در یونان باستان برای «آگاهیبخشی» به مخاطب بود، یعنی سقراط و ارسطو در میان مردم رفت و آمد و آنها را آگاه میکردند اما رسانههای معاصر از این فلسفه غفلت کرده و به تفریح و سرگرمی رسیدند.
این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) با اشاره به احیای «ارتباطات صدرایی» گفت: فرستنده، پیام و گیرنده با داشتن صبغه «حکمت متعالیه» در مبانی هستیشناختی و انسانشناختی میتوانند کارکردی دوباره به رسانهها بدهند؛ به عبارتی حکمت صدرایی باید بر رسانهها غلبه کند تا آنها در دام سرگرمی نیفتند و نظامی منسجم را برای خود تعریف کنند و به بازطراحی درستی با تکیه بر فلسفه ارتباطات صدرایی برسند.
انتشار اندیشههای فلاسفه در کتاب
احمدی، با اشاره به اینکه بسیاری از پژوهشگران و فیلسوفان غربی با استناد به اندیشههای فلاسفه خود دست به تولید آثار در زمینه ارتباطات زدهاند، افزود: پرداختن به حکمت صدرایی و بهرهبرداری از محتوای آن برای تالیف آثار در ایران انگشتشمار است در حالی که آثاری مانند «فلسفه ارتباطات» اثر «بودوریس» و «جان پولاکاس» و مجموعه مقالات «زیباییشناسی و فلسفی رسانه» از جمله تالیفاتی است که به صورت مستقل و برگرفته از اندیشههای غربی نوشته شده است.
وی با تاکید دوباره بر «سرگرمی» به عنوان هدف رسانهها گفت: رسانههای ارتباط جمعی مخاطب را به مثابه «شیء» در نظر میگیرند و به قول اندیشمندان مکتب فرانکفورت انسان را به حالت تکساحتی رشد میدهند و وی را از ابعاد دیگر شخصیت خود غافل میکنند به این ترتیب مردم و مخاطبان انسجام عقیدتی و نظام معرفتی خود را از دست میدهند. باید بگویم معرفتشناسی برخاسته از رسانهها خطرناک ، نابخردانه و با عقل و اندیشه در ستیز است.
به گفته احمدی، مرکزیت یافتن رسانهای مثل «تلویزیون» باعث به حاشیه راندهشدن تفکرات، ارزشها و انحطاط فکری مخاطب میشود. ترک دینداری و از دست دادن انتظام اجتماعی که باعث از دست رفتن نگاه تقدسی به امور میشود از دیگر اثرات مخرب رسانههای معاصر است.
نظر شما