کتاب «تجربهها و تاملات در تاریخ شفاهی» تالیف مرتضی رسولیپور منتشر شد. مولف با مرور تجربیاتش در بیش از دو دهه، تاریخ شفاهی را یافتن اطلاعات جدید، پرهیز دادن مخاطبان از سادهانگاری در تحلیلهای متعارف تاریخی برمیشمرد.
در این کتاب مطالبی چون «مقدمه»، «فرصتها را دریابیم»، «سوژه یابی و آماده سازی برای مصاحبه»، «اعتبار شواهد شفاهی در شناخت تاریخ»، «تاریخ شفاهی با کدام رویکرد؟»، «مفهوم تاریخ در گذشته»، «تحولات انجام گرفته در مفهوم تاریخ»، «مفهوم روایت در تاریخ»، «تاریخ تحلیل»، «سیرتاریخ تحلیلی»، «سیرتاریخی فعالیت تاریخ شفاهی»، «اهمیت گفتوگو و شاخص های مصاحبه موفق»، «کارکردهای تاریخ شفاهی»، «تدوین در تاریخ شفاهی»، «ویرایش»، «پرسشهای جدید در تاریخ شفاهی ایثار و شهادت»، «خاطرات امیرتیمور کلالی و چند نکته»، «بررسی و نقد کتاب در دامگه حادثه» و «نقد و بررسی کتاب «آیندگان و روندگان» مشاهده میشود.
ادعای نظریهپردازی در تاریخ شفاهی و شباهت یک شوخی
در مقدمه کتاب آمده است: «رسیدن به «نظریه» در هر رشته علمی یا موضوع پژوهشی مستلزم سالها کار مداوم، پیگیری برای جمعآوری اطلاعات بیشمار، بررسی غث و ثمین گزارشهای مختلف و تجربتاندوزی است. ادعای نظریهپردازی در تاریخ شفاهی نیز که مدت زیادی از فعالیت آن در ایران نمیگذرد و به طور عمده در سالهای پس از انقلاب مورد توجه و اعتنا قرار گرفته به مانند رشتههای پژوهشی دیگر بدون کار عملی، آشنایی با فنون مصاحبه فعال، انجام گفتوگوهای متعدد، کسب تجربیات لازم همراه با شناخت محدودیتها و امکانات آن ادعایی واهی است و بیشتر به یک شوخی شباهت دارد.» (ص 6)
مولف در «فرصتها را دریابیم» آورده است: «بیست و یک یا بیست و دو سال قبل از فعالیت تاریخ شفاهی در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به طور رسمی آغاز شد، بنابر صلاحدید مدیرعامل وقت (آقای محمدرضا جواهری) مقرر گردید نگارنده ضمن سازماندهی واحدی به نام تاریخ شفاهی با شماری از صاحبمنصبان و رجال موثر باقی مانده از دوران گذشته و معمرین سالخورده و سرد و گرم چشیدهای که پا به دوران افول عمر گزارده و تجربههای مختلفی پشت سر گذاشتهاند، مصاحبه و گفتوگو کنم؛ بدان امید که برخی وقایع پنهان و گم شده و حلقههای مفقود و امور پشت پرده و ورای اسناد و مدارک مکتوب تحولات اخیر ایران کشف و آشکار شوند.» (ص 7)
در «سوژهیابی و آمادهسازی برای مصاحبه» از نگاه رسولیپور میخوانیم: «انتخاب راویان مستلزم شناخت کافی از آنان و دانستن تاریخچه مختصری از زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی و سیاسی و نیز گرایشهای آنهاست و نیز نقشی که هر کدام آنها میتوانند در طرح تاریخ شفاهی داشته باشند. شناخت توانمندی راویان، اطلاعات پایه برای طرح پرسشهای مناسب و مرتبط با طرح به مصاحبهکننده میدهد.
درست است که راویان در مورد رخدادها براساس گرایشهای خاصی معمولا دیدگاههای شخصی خود را بیان میکنند و با تکیه بر حافظهشان، جنبههای شخصی از آنچه رخ داده را برجسته کرد و منتقل مینمایند؛ و به تعبیری رویدادها را همانطور بازگو میکنند که به خاطر سپردهاند. با این وصف در صورتی که آنها خوب انتخاب شوند و اطلاعات بکر و دست اول در موضوع مصاحبه داشته باشند، میتوانند حداقل جنبههایی ویژه از موضوع یا موضوعهای مورد بحث را روشن کرده و موجب غنا بخشیدن به گزارشها و اسناد تاریخی شوند.» (ص 22)
تاریخ شفاهی گفتوگویی فعال برای بازسازی موضوعی خاص
مولف در «تاریخ شفاهی با کدام رویکرد؟» مینویسد: «اغلب دستاندرکاران تاریخ شفاهی، مؤسسات پژوهشی و سازمانهای اسنادی داخل ایران که به نحوی فعالیت در این حوزه پژوهشی را در دستور کار خود دارند با چنین رویکردی به تاریخ شفاهی نگاه کرده و فعالیت میکنند. حتی انجمن تاریخ شفاهی که در 1968 میلادی در اروپا تأسیس شد ضمن تأکید بر تکنیکی بودن آن، تاریخ شفاهی را گفتوگوی فعال، آگاهانه و هدفمند میان مصاحبهکننده و مصاحبهشونده برای بازسازی و بازنمایی موضوعی خاص تعریف کرده که از طریق مصاحبه صوتی و تصویری صورت میگیرد و سپس نمایهسازی و مستندسازی شده و به آرشیوها منتقل میشود.» (ص 30)
مطلب «مفهوم تاریخ در گذشته» با نگاه مقایسهای به تالیف تاریخ آورده است: «این همه تاریخنگاری ایرانیان از همان عهد هخامنشی در مقایسه با تاریخنویسی بابلی، یهودی و تاریخنگاران شرق دور که غالبا گزارشهای تاریخ را با آب و تاب زیاد و مبالغهآمیز ضبط میکردهاند از حیث بیان توالی سلسلهها، احوال فرمانروایان، انعقاد قراردادهای صلح و جنگ میان آنان و پرهیز از مبالغهگویی در وضعیت بهتری قرار داشت و حتی در مواردی با نوعی واقعنگری همراه بود.» (ص 37)
درباره «تحولات انجام گرفته در مفهوم تاریخ» با توجه به پیدایش دولت ـ ملت میخوانیم: «به نظر میرسد اهمیت یافتن تاریخ به دنبال روند پیدایش دولت ـ ملت در اروپا پس از جنگهای متوالی و پر رنگ شدن مفهوم حاکمیت ملی و هویت ملی بود. از آنجا که این مفاهیم به طور طبیعی از دلِ تاریخ بیرون میآمد لذت توجه به تاریخ جایگاه ویژهای در معرفتشناسی یافت به طوری که هگل (1831 ـ 1770) در فلسفه خود، تمام هستی و عقل مطلق را در روند تاریخی متجلی ساخت و به صورت تاریخ جاری دید و بعد از او مارکس (1883 ـ 1818) از اقتصاد و سیاست برداشت تاریخی نمود و همه چیز را در قالب و قامت ادوار تاریخی در آورد و بر همه چیز مهر عصر و دوره زد و زمان یا تاریخ را از پایههای اصلی هویت اشیاء دانست.» (ص 46)
معرفت تاریخی در مورد صدق و کذب هر ادعا
«مفهوم روایت در تاریخ» عنوان یکی از فصلهای کتاب است که در صفحاتی از آن آمده است: «مهمترین مساله در مطالعات مربوط به تاریخ، درک واقعه یا «روایت» بوده و تاریخ بر محور روایات متعدد از رویداد استوار است. اگر تاریخ به طور کامل از روایات بگسلد، در این صورت دیگر تاریخ نخواهد بود و به جامعهشناس یا مردمشناسی تبدیل خواهد شد. بنابراین حصول به هر معرفت تاریخی در مورد صدق و کذب هر ادعا یا گزارهای بر شاهدان یا روایان متکی است. مسئله از آنجا آغاز میشود که هیچ واقعه و رویدادی قادر نیست خود و ابعاد پیرامونی خود را توضیح دهد. از سویی راویان و شاهدان هم فقط میتوانند مشاهدات، شنیدهها و برداشتهای خود را از رویدادها بیان کنند.» (ص 49)
مولف در تعریف «تاریخ تحلیلی» آورده است: «نارسایی رویکردهای تاریخنگاری (مارکسیستی، نگرش مستشرقین و توطئهانگاری) در ارائه تصویری مطابق واقع همراه با داوریهای جاهلانه و بعضا اغفالگرانه برخی از آنان، ما را بر آن میدارد تا در سطوح مختلف (شخصی ـ روانی، گروهی، ملی، منطقهای و جهانی) به واکاوی تحلیلهای گذشته بپردازیم.» (ص 66)
در مرور «سیر تاریخی فعالیت تاریخ شفاهی» با توجه به ویژگیهای آن میخوانیم: «ویژگی برجسته تاریخ شفاهی در مقایسه با تاریخنگاری مبتنی بر اسناد و گزارشهای رسمی، ضبط و ترسیم ویژگیهای روانشناختی و ارائه تصویری کم و بیش زنده براساس تجربیات مستقیم و غیرمستقیم افراد است. ثبت حوادث در این شیوه، به واسطه درج آهنگ و زیر و بم صدا و ظرایف کلامی به گونهای است که عواطف و احساسات اشخاص بازنمایانده و تجربیات آنان با گزارشهای تاریخی تلفیق میشوند.» (ص 70)
تاریخ شفاهی مبادله تفننآمیز اندوختهها نیست
«تدوین در تاریخ شفاهی» این گونه شرح داده شده است: «چنانچه تاریخ شفاهی را تنها به مثابه تکنیک و ابزاری برای جمعآوری اطلاعات در نظر نگیریم و با نگاهی معرفتشناسانه در آن تأمل کنیم، در آن صورت تأکید بر گفتوگو در تاریخ شفاهی را بهتر درمییابیم. منظور از گفتوگو در تاریخ شفاهی مبادله صوری و تفننآمیز اندوختهها و اخبار و افکار نیست بلکه تأکید بر این نکته اساسی است که حقیقت را باید همواره در اذهان مختلف جستوجو کرد، زیرا جنبه سهامی و شراکتی دارد و برآیند نوع معرفت بینالاذهانی است. گفتوگو شیوهای از تفکر است که در آن طرفهای گفتوگو، دیدگاه خود را، حداکثر فرضیهای بیش نمیدانند که آنهم، باید به طور مداوم به مداقه کشیده شود، مورد آزمون قرار گیرد و محک بخورد.» (ص 103)
«ویرایش» نیز از نظر مولف دور نمانده و در رابطه با آن آورده است: «باید توجه داشت که آئینه تاریخ، چهره آدمیان را چندان ستوده نشان نمیدهد، زیرا انسان ظرفی است که محیط جمعی آن را پر میکند و لازمه زندگی جمعی تضییقها، تحریفها، القائات، اختلافات قومی، جنگ، تجاوز و ستم بوده که در جوامع انسانی امری طبیعی است زیرا هیچ عاملی جز جوامع انسانی مسئول و مولد آنها نیست و هرجا که انسانها دور هم جمع شوند از اینگونه احوال و عوارض تهی نخواهند بود و هیچ تاریخ انسانی را نمیتوان ساخت که فیالمثل نادانی و ستم در آن نباشد مگر این که انسان، انسان نباشد.» (ص 146)
در بخشی از کتاب نگاهی به برخی خاطرات شده و از جمله درباره «خاطرات امیرتیمور کلالی و چند نکته» آمده است: «بیتردید اگر این خاطرات در زمان حیات امیر تیمور منتشر میشد با اعتراض شدید وی مواجه میگردید چرا که دستنوشتهها و اسناد مکتوب باقیمانده از وی به خوبی مؤید این نظر است که آنچه در این کتاب آمده نمایانگر تاریخ واقعی زندگانی او نیست. بنابراین شایسته است خاطرات شفاهی امیر تیمور پس از تطبیق با اسناد و مدارک و خاطرات مکتوب به جای مانده از او و همچنین پس از مقایسه با خاطرات و اسناد دیگری که در گستره تاریخ معاصر ایران منتشر شده یا بعدا منتشر خواهد شد مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد.» (ص 164)
کمتجربگی، نقصها و کاستیهای جدی در «آیندگان و روندگان»
رسولیپور صفحاتی را نیز به «بررسی و نقد کتاب در دامگه حادثه» اختصاص داده و مینویسد: «از مطاوی اظهارات او در کتاب برمیآید که حافظه بسیار خوبی داشته؛ رک و صریح و بیپرده حرف میزده و در امور سیاسی و نحوه اداره کشور صاحبرأی و نظر بوده و مانند امثال نصیری و دیگران صرفا آلت فعل و مجری چشم و گوش بسته نبوده است. در اندیشه و رفتار او آمیزه و ترکیبی از پراگماتیزم و واقعگرایی حاکم است و براساس چنین دیدگاهی به تحلیل وقایع نشسته است. همین صراحت و بیپروایی چه بسا ممکن است خوشایند هر طبعی نباشد و موجب شود جزئیات مطالب هر صفحه کتاب از نظر مخالفان که تعدادشان بیشمار است، مناقشاتی را برانگیزد.» (ص 168)
«نقد و بررسی کتاب «آیندگان و روندگان» نیز در صفحاتی مورد توجه قرار گرفته که در سطوری از آن میخوانیم: «نکته قابل توجه این که در بخشهایی دیگر از کتاب، داریوش همایون برخلاف بسیاری از روزنامهنگاران و صاحبمنصبان پیشین و پس از گذشت سه دهه، هنوز به طور جدی از اقدام شاه مبنی بر تعطیلی دو حزب اصلی ایران نوین و مردم و چند حزب کماهمیت دیگر مثل پانآیرانیست جانبداری کرده و افزون بر این تأسیس حزب فراگیر رستاخیز را مبنایی برای مشارکت بیشتر مردم در امور سیاسی دانسته و قلمداد کرده است!
با این وصف و برخلاف انتظار، در این موضوع نیز چالش مناسبی در گفتوگو مشاهده نمیشود. گمان میکنم مدیر محترم پروژه یعنی آقای دهباشی اذعان خواهند کرد که تأثیر ذوقزدگی ناشی از موافقت همایون با انجام گفتوگو و خوشحالی از این که تا آن موقع کسی موفق نشده بود با وی گفتوگویی انجام دهد و این دغدغه که اگر پرسشها به صورت انتقادی پیش برود عکسالعمل مصاحبه شونده چه خواهد بود؟ آیا گفتوگو ادامه پیدا خواهد کرد؟ به علاوه کمتجربگی گروه و ... موجب شده تا نقصها و کاستیهای جدی در گفتوگو دیده شود.» (ص 211)
کتاب «تجربهها و تاملات در تاریخ شفاهی» تالیف مرتضی رسولیپور در 213 صفحه، شمارگان پانصد نسخه و به بهای 12 هزار تومان از سوی انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است.
نظر شما