کتاب «فضاهای شفابخش» در 12 فصل به همت انتشارات «کتاب کیمیا» به بازار نشر عرضه شده است.
«فضاهای شفابخش»، «دیدن و شفا بافتن»، «صدا و سکوت»، «پشم پنبه» و «ابرهای «کُندُر هندی»، «ماز و لابیرنت» ـ «هزار تو» و «هزار دالان»، «راه خود را پیدا کن»، «... و گم کردن آن»، «افکار و عبادات شفابخش»، «هورمونهای امید و شفا»، «بیمارستان و بهبود بیماران»، «سلامت شهرها، سلامت جهان» و «باغ های شفابخش و مکانهای آرامبخش من» عنوانهای 12 فصل این کتاب هستند.
در معرفی نویسنده به قلم مترجم کتاب میخوانیم: «خانم دکتر استراشترنبرگ پزشک علوم اعصاب است و محقق. مهمترین عملکرد علمیاش پیدا کردن رابطهای بین سیستم ایمنی و مغز است. کتاب حاضر، (فضاهای شفابخش) کاوشی است در جهان مادی و گاه معنوی. ارتباط جسم و روان را میپاید و برای این رصد کردن، ابتدا جسم و بهخصوص پنج حس ظاهری را بررسی میکند و ارتباط آن را با جهان اطراف میشکافد. چگونه این پنج حس از محیط دریافت اطلاعات میکنند و آن را در مسیری شگفتانگیز به مغز میرسانند؟
نویسنده در نخستین فصل کتاب با اشاره به انتشار مقالهای درباره تاثیر فضا در روح و روان افراد آورده است: «تفکر نقش «فضای» فیزیکی در شفابخشی پایه علمی دارد. نخستین مطالعه که در این سوال مطرح شده در 1984 در مجله ساینس چاپ شده است. در این مقاله، نشان داده شده است که وقتی اتاقهای بیمارستانها دارای «پنجرههایی به طرف طبیعت باشند، بهبود بیماران سریعتر صورت میگیرد.»
در دومین فصل کتاب نگارنده به پژوهشی دیگر اشاره میکند. «در سال 2004 دومین همایش «معماری و علوم اعصاب» در «وودز هول» برگزار شد. خانم «کالاشاتز» از گروه نوروبیولوژی دانشکده پزشکی هاروارد دعوت شده بود که یافتههای خود را در علم «دیدن» بیان کند، این دعوت به دلیل بحث اصلی نشست - فضاهای معماری چگونه بر مغز اثر میگذارد - بود.»
در بخشی از سومین فصل کتاب میخوانیم: «در سال 1854 «هنری تورو» در کتابی به اسم «والدن» نوشت: من مشتاق شنیدن صدای شب هستم، زیرا سکوت که زنگ میزند، موسیقیایی است و مرا به هیجان میآورد.» در ادامه این فصل آمده است: «درک ما از صدا در ارگان شنوایی (گوش) صورت میگیرد که یک دستگاه ظریف و پیچیدهای است که حرکت مولکولهای هوا را دنبال میکند و فرکانس آن امواج را که در اثر حرکت ایجاد شده است. تبدیل به انرژی الکتریکی میکند.»
درباره حس لامسه در چهارمین فصل کتاب میخوانیم: «لمس بدون تردید به احساسات از ابتدای کودکی متصل است. طریقی که مادر پیشانی فرزندش را هنگامی که بیمار است «لمس» میکند، ممکن است همین امر در بزرگی هم او را آرام کند، حتی اگر تماس بعدی از شخصی غیر از مادر باشد. در پستانداران کوچک، تماس مادر برای بقا ضروری است، زیرا گرما ایجاد میکند، نوزاد جوندگان وقتی چند دقیقه از مادرشان جدا میشوند، پاسخ استرسیشان افزایش مییابد. به همین ترتیب، اگر آنها را روی یک پارچه گرم قرار دهیم این «استرس» کاهش پیدا میکند.»
در پنجمین فصل کتاب مخاطب با مبدع واژه استرس آشنا میشود. در این فصل میخوانیم: «در سال 1936 «هانس سلی» پزشک و محقق، نخستینبار از لغت «استرس» در مقاله خود نام برد. اوی این کلمه را چنین توصیف کرد: «پاسخ غیر اختصاصی بدن به یک محرک خارجی.» گرچه سلی همیشه بهعنوان پایهگذار تعریف و شناخت «استرس» دانسته شده است، اما در واقع این لغت از زمانهای گذشته به کار میرفته است. رومیان باستان لغتی مشابه آنرا به معنای «سخت فشرده شدن» به کار میبرند. این لغت در انگلیسی از قرن چهاردهم وارد شد و به معنای سختی محیطی به کار رفت. در قرن نوزدهم،از این لغت برای بیان آثار فیزیکی محیط برای بدن و پاسخ جسم به آن استفاده میشد.»
نخستین چاپ کتاب «فضاهای شفابخش» با شمارگان 600 نسخه در308 صفحه، به بهای 23 هزار تومان از سوی انتشارات «کتاب کیمیا» به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما