انتشارات آفرینگان رمان «سرعت نور» نوشته جوی کاولی را با ترجمه آنیتا یارمحمدی برای نوجوانان منتشر کرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «ظاهرا دعوای پدر و مادرش با آندرئا خیلی شدید بود، چون هیچ کدامشان از رفتن او زیاد تعجب نکردند. وینستون که آیپد به دست روی کاناپه نشسته بود گفت: «سر یه هفته برمیگرده، ببین کِی گفتم.» و دوباره به ایمیلهایش زل زد.
هلن گفت: «فکر کنم با یه پسر رفته.»
جف گفت: «پسر نه.» سرش را برگرداند تا مجبور نشود به مادرش نگاه کند. «با یه مرد. اسمش مارکه.»
«مارک کیه؟ کجا زندگی میکنه؟»
«نمیدونم.»
«ولی حتماً میدونی! چی کارهست؟»
جف داد زد: «گفتم که نمیدونم!»
وینستون گفت: «گندش بزنن!» از جایش بلند شد. «یعنی هیچ کی تو این خونه یه سر سوزن درک نداره؟! چه خوب میشد اگه فقط یه نفر میفهمید تو چه موقعیتی هستیم.» صورتش قرمز بود. «تو این موقعیتیم، چون من مثل سگ کار کردهم و واسه این خونواده قدرنشناس جون کندهم!» چشم غرهای به هلن رفت و با قدمهای بلند طرف اتاقش راه افتاد.
هلن پشت سرش داد زد: «باشه، فعلا باید دعا کرد بلایی سر دختره نیاد. تنها چیزی که الآن مهمه همینه!» ...»
انتشارات آفرینگان کتاب رمان «سرعت نور» را در قالب 199 صفحه با شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 90 هزار ریال منتشر کرده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به نشانی زیر مراجعه کنید:
نظر شما