گفتوگو با مولف کتاب «دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیها: روایت یک ایرانی»
عباسی: شخصیت چندوجهی و سرانجام تراژیک سقراط دستمایه تالیف آثار درباره اوست/ فیلسوفی که آتنیها را با تضاد فکری و اخلاقیشان مواجه کرد
مسلم عباسی، مولف کتاب ««دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیها: روایت یک ایرانی» اعتقاد دارد: شخصیت پیچیده و چند وجهی سقراط و همچنین سرانجام تراژیک وی از این فیلسوف شخصیتی ساخته که دستمایه تالیف آثار فکری و هنری درباره او شده است.
- به تازگی کتاب «دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیها: روایت یک ایرانی» را منتشر کردهاید. شما در این کتاب چه روایتی را در دسترس خوانندگان قرار دادید که آن را روایت یک ایرانی میدانید؟
آنچه ناظر بر روایت یک ایرانی از دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیهاست در واقع موضوعی است که در این کتاب تحت عنوان درک آستانه تاریخی زمانه سقراطی به آن اشاره شده است. به نظر میرسد حداقل بنا بر ویژگیها و پیچیدگیهایی که درباره شخصیت و اندیشه سقراط وجود دارد این درک یا حضور مفسر بسیار اهمیت دارد. در این دوره آتن درگیر بحرانی در مشروعیت نظام کهن و ارزشهای آن و همچنین درگیر بحرانهای فرهنگی، هویتی و سیاسی پیچیدهای است. میتوان نتایج این بحران را آنچنانکه در این کتاب شرح آن آمده در آثار افلاطون تا آثار تاریخنگارانی مانند «توکودیدس» و حتی در مضامین نمایش نامههای افرادی مانند «آیسخولوس»، «سوفکلس»، «اورپید» و «آریستوفانس» پیگیری کرد. منفعت جویی، عشق به قدرت، سیاستبازی، حرص و جاهطلبی، هرج و مرجهای اخلاقی، سست شدن ارزشهای دینی و سیاسی، بحرانهای هویتی و نسلی میان نسل کهنه و نو بخشی از این آستانه تاریخی است.
- همانطور که میدانید، تاکنون روایتهای گوناگونی از اندیشه و شخصیت سقراط ارائه شده است. این امر را چگونه تبیین میکنید؟
ما با روایتهای گوناگون و متفاوتی از شخصیت و اندیشه سقراطی مانند سقراط نمایشنامههای «آریستوفانس»، سقراطهای همپرسههای افلاطون، سقراط به عنوان حکیم الهی برای مسلمانان، سقراط مسیحیان، سقراط اومانیست دوران رنسانس و روشنگری، سقراط مدرن، سقراط نیچه و غیره مواجه هستیم. به نظر میرسد بخشی از این موضوع را باید به شخصیت پیچیده و چندوجهی سقراط مربوط دانست که امکان تفسیر در جریانهای فکری گوناگون را داشته است، بخش مهمی از توجه به سقراط هم شاید به سرنوشت تراژیک وی برگردد. همیشه در تاریخ به اهل فکر جفا شده است، بنابراین قابل درک خواهد بود آنها در دوران-محرومیت، سقراط را در شیوه اندیشهورزی خود معرفی کرده باشند. به هر حال از این انواع روایات که بگذریم، در دوره جدید به ویژه تحت تأثیر نقد ادبی و هرمنوتیک، به ایدهای تحت عنوان سقراط تاریخی توجه شد.
این کتاب بیش از هر چیز پیرو این ایده نوشته شده است؛ یعنی تلاش شده سقراط را آنگونه که در تاریخ بوده آشکار سازد. در واقع مدعای این کتاب آن است که نویسنده میتواند با آشنایی با آثار شارحان کلاسیک و معاصر، به ویژه درک آستانه تاریخی و فکری زمانه سقراطی و در مواجههای همدلانه هم با سقراط و هم با آتنیها سقراط را آنگونه که در تاریخ بوده آشکار سازد. برای این منظور رساله «جمهور» افلاطون به عنوان اثری که دارای هر دو جنبه سقراط تاریخی و سقراط افلاطونی است در کانون یک بررسی انتقادی برای آشکار کردن شخصیت و اندیشه سقراط تاریخی قرار گرفته است. پس از آن این سقراط تاریخی، محور بازنویسی و شرح «آپولوژی» افلاطون یعنی دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیها قرار گرفته است.
- با این تفسیر آیا «آپولوژی» افلاطون روایتی نزدیک به واقعیت از دفاعیه سقراط در دادگاه نیست؟
در میان آثار افلاطون، «آپولوژی» از آثاری است که نزدیکتر به شخصیت و اندیشه سقراط تاریخی است. به نظر میرسد این متن متعلق به دوران اولیه نوشتاری و فکری افلاطون باشد و هنوز از فلسفهورزیهای بعدی او تاحدی به دور است اما آنچنانکه در این کتاب بحث شده، همه گزارههای آپولوژی افلاطون مبتنی بر واقعیت نیست. از اینرو در کتاب «سقراط در دادگاه آتنیان»، تقریبا در مورد بند بند آپولوژی افلاطون بحث شده هر جا گزارهای به عنوان گزاره سقراط تاریخی وجود دارد این مساله عنوان شده که چرا این گزاره را میبایست سقراط گفته باشد، و هرجا گزاره و یا حتی اصطلاح و کلمهای حذف یا اصلاح شده بحث شده چرا این گزاره، اصطلاح و یا کلمه را سقراط نباید گفته باشد و این همه بنا بر معرفی سقراط و آتنیها آنگونه که در تاریخ بودند انجام شده است.
زمانی که حدود هفت یا هشت سال پیش (سال 1388) این کتاب را مینوشتم این پیچیدهترین بخش کار برای من بود. درک من این بود که میخواهم میان خودم، سقراط تاریخی، افلاطون، زمینه تاریخی آتن و از سوی دیگر آنچه درک «آستانه تاریخی» زمانه سقراطی نامیدهام با خوانش انتقادی آپولوژی افلاطون راهی دوباره برای نوشتن دوباره دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیها، آنگونه که سقراط و آتنیها در تاریخ بودند، بگشایم.
- چرا سقراط متهم به بیدینی و گمراه کردن جوانان میشود؟
به نظر میرسد بخشی از این موضوع به دینداری متفاوت سقراط بازمیگشت که مهمترین آن بررسی خود و همچنین سنجش ارزشها و هنجارهای موجود بود. این به زعم خودِ سقراط طرح وی در زندگی بود تا آنجاکه به نظر وی زندگی بدون چنین گفتوگوها و پژوهشهایی یعنی گفتوگو در مورد فضایل انسانی، و در مورد خود و دیگران فاقد ارزش بود اما زمانه سقراط شکیبایی این طرح شجاعانه از زندگی را نداشت. آنگونه که در آثار و نمایشنامههای این دوره بازتاب یافته، آتنیها در پاسخ به بحران مشروعیت ارزشها و هنجاری قدیم به جای حضوری فعالانه و مواجههای انتقادی و شجاعانه با افکار و اقداماتشان در این سالها فضا را بیش از هر چیز برای حضور غوغاسالاران باز میکردند تا آنجا که به قول «توکودیدس» اندیشیدن و درنگ بزدلی نامیده میشد، سختگیری و تعصب علامت شهروند حقیقی بود، هر کس با حرارت بیشتر تهمت میزد او قابل اعتمادتر بود.
سادگی و سادهدلی صفتی شایان استهزا بود، هیچکس از روی میل عدالت را پیشه خود نمیکرد، عدالتورزی به دلیل اضطرار بود و همه سعی میکردند فقط در ظاهر عادل باشند. آنها چه پنهان و چه آشکار بدکاران را احترام میکردند اما علیه نیکوکاران توطئه و توهین روا میداشتند هر چند معترف بودند که این نیکوکاران مردم بهتری هستند. آنچنانکه در این کتاب آمده رسیدن آتن به این آستانه نتیجه چندین دهه بحرانهای فکری و سیاسی بود بحرانهایی که بخش عمدهای از آنها معلول گذار به دورهای جدید در فرهنگ و سیاست بود اما آتن در این دوران انتقالی، که به نحوی گستردهتر از دولت-شهر آتن، خاورنزدیک را تحت تأثیر خود قرار داده بود موضع ایجابی و مثبتی را بازی نمیکرد -شیوهای که میتوانست موجب گذاری موفق از این بحران باشد- بلکه بیش از هر چیز در جایگاه انکار و رد قرار گرفته بود.
- با توجه به این تاثیر و تاثر از خاور نزدیک موضوع جلوگیری از ورود اندیشههای جدید به یونان مطرح میشود. این استنباط درست است؟
آتن به عنوان مرکز فرهنگی و سیاسی یونان به نحوی میخواست با جلوگیری از ورود اندیشههای جدید نقش پاسداری خود از فرهنگ و سنت کهن را همچنان حفظ کند اما ورود اندیشههای جدید و در پی آن بحرانهای سیاسی و هویتی اجتنابناپذیر بود. مشکل در موضع پاسداران سنت، و واکنشهای تراژیک آنها بود. در بستر بحرانهای هویتی و دینی و همچنین مجادلات سیاسی قدرتگرایانه و منفعتجویانه، زمینهای که به قول «توکودیدس» موجب انحطاط سیرت مردمان در سراسر جهان یونانی شده بود، گویی امکان حضوری شجاعانه و ایجابی برای گذاری موفق در راستای پاسداری از ارزشهای دینی و سیاسی آتن از پاسداران سنت سلب شده بود.
سقراط در این زمانه بحرانی، آتنیها را با تضادها و بیماریهای فکری و روحی و اخلاقیشان مواجهه میداد، تا به فکر درمانی برای آن باشند اما مدعیان پرشور وی تاب تحمل این مواجهه را نداشتند. مواجههای که چه بسا به خیر آنها و به خیر ارزشهایی که آنها به پاسداریاش میاندیشند میانجامید. در فضایی که فرهنگ و اندیشه کنار زده میشود راه برای غوغاسالاران باز میشود. آنچه پیش از سقراط بر کسانی مانند «آنکساگوراس» و «پروتاگوراس» روی داد از کمتحملی و ارتجاع حاکم بر آتن بود. بی دلیل نیست که فلسفه نه در آتن بلکه به ویژه از ایونیا -ناحیهای در آسیای صغیر- و توسط فیلسوفانی غیرآتنی مانند «تالس»، «آناکسیمندر»، «آناکسیمنس»، «فیثاغورث» و «هراکلیت» رشد میکند. آنها کسانی بودند که اولین تردیدها را در جان سنت باستانی هومری و هزیودی انداخته بودند، اگر تحولات و اصلاحات دوره «پریکلس» انجام نمیشد.
- سهم «سوفیستها» در تعدیل پاسداری غوغاسالارانه از سنت را چگونه ارزیابی میکنید.
اگر سوفیستها به آتن پای نمیگذاشتند آتن تا حد بلاهت در مخالفت با فرهنگ و آزادی عقیده پیش میرفت. بازتاب این چالشهای فکری و فرهنگی را میتوانیم مثلا در آثاری مانند «آنتیگونه» سوفکلس یا آراء «پروتاگوراس» سوفسطایی دوست و هم صحبت «اوریپید» عقلگرا و آزاداندیش ببینیم اما فراخواندن سقراط به دادگاه بيش از آنكه بخواهد به آتنیها ابهت، عزت نفس و افتخار از دست رفتهشان را برگرداند، بر آشفتگيهاي دروني آنها افزود. به نظر میرسد حداقل مدعیان اصلی سقراط انتظار داشتهاند سقراط از خاستگاهي منفعتجویانه و انديشهاي مبتني بر حق قوي، با پذيرفتن اتهاماتش و سپس درخواست عفو، براي آتنيها ابهت و شکوه به ارمغان آورد. آنچنانکه در این کتاب آمده بنا بر آنچه در آثار گوناگون این دوره بازتاب یافته، برای آتنیها عدالت چیزی بیش از نفع و مصلحت اقویا، نیکی کردن به دوستان و زیان رساندن به مخالفان معنا نمیشد اما این تعریف منفعتجویانه از عدالت مخالف منش و اندیشه سقراط بود.
سقراط برخلاف انتظار آنها همچون همیشه از منظري ساده، اخلاقي و حقيقتجویانه در دادگاه ظاهر شد و با آتنيها گفتوگویی چالش برانگیزتر و چه بسا ویرانگرتر از گفتوگو در ميدانهاي شهر را آغاز کرد. تا آنجاکه وی جایگاه خود را در دادگاه بنابر شیوه «النخوسی» مشهور خود از جایگاه یک خوانده به جایگاه یک شاکی تغییر داد. وی بنا بر شیوه مشهور گفتوگویی خود که برای مخالفان وی در دادگاه آزاردهنده بود آنها را به دلیل انحطاط ارزشهای اخلاقی و سیاسیشان در این سالها سرزنش میکرد و در برابر آن با پافشاری بر مفاهیمی مانند شکوه، شجاعت و افتخار که هر آتنی باید داشته باشد خود را به دلیل آنکه بیماریهای زمانه را میگفت تا به فکر درمانی برای آن باشند در جایگاهی برتر از قهرمانانی مانند «آشیل» شایسته تقدیر میدانست اما بنا بر منطق تحولات و ویژگیهای چنین دورهای، زمانه، زمانه مردان باشکوه نبود. از اینرو گزارههای سقراط آنچنانکه برای آتنیهای حاضر در دادگاه نیز آزاردهنده بوده، تأکید میکرد هر کس درصدد برآید شما یا ملتی دیگر را از کارهای خلاف عدالت و قانون بازدارد زنده نمیماند و آنکه بخواهد به راستی در راه حق و عدالت نبرد کند ناگزیر است دور از چشم مردم به سر برد.
- در بخشی از کتاب به تأثیر آموزههای ایرانی در شکلگیری بحران فکری و هویتی آتن اشاره کرده بودید، زمینه شکلگیری این بحران در آتن چگونه بود؟
به نکته درستی اشاره کردید. بخشی از این تأثیر فراتر از آنچه در این کتاب تحت عنوان «آموزههای مغان ایرانی» آمده به دلیل فضای چند فرهنگی بود که در خاور نزدیک به دلیل تأسیس شاهنشاهی هخامنشی به وجود آمده بود. برای اولینبار در تاریخ سیاسی و فرهنگی خاورنزدیک، مردمانی با فرهنگها، نژادها، زبانها و مذاهب مختلف از شمال آفریقا و مرکز اروپا تا آن سوی آسیای مرکزی، حدود بیش از سی درصد مردم گوناگون که نام و نگاره آنها را در آثار هخامنشی آمده، در یک اتحادیه سیاسی متحد شده بودند. دلیل تجلیل هگل از دولت هخامنشی در کتاب «تاریخ فلسفه» به این اتفاق سیاسی و فلسفی مهم برمیگردد. به نظر هگل «هخامنشیها» آغازگر فرآیندی در تاریخ بودند که وی نام آن را خودآگاهی از آزادی مینامید. به این دلیل که به نظر وی هخامنشیها توانسته بودند مردمان گوناگون را در چارچوب یک حاکمیت یگانه نگاه دارند در حالیکه هرکدام از این مردمان آزادی این را داشتند که هویت، آداب و رسوم و هنجارهای خود را حفظ کنند.
پیش از هگل، افلاطون نیز در کتاب «قوانین» به همین دلیل از داریوش هخامنشی به عنوان یک قانونگذار موفق تجلیل میکند چون وی توانسته بود معیارهایی برای برابری سیاسی میان مردمان گوناگون ارائه دهد. به هر حال بنا بر فضای ایجاد شده توسط پارسها، جنگ و فاصلههای فرهنگی و مذهبی جای خود را به گفتوگو و مراودههای فرهنگی داده بود. نتیجه آن هم چیزی جز ورود اندیشههای جدید و تحولات، تأثیرات و مراودههای فرهنگی میان مردمان گوناگون خاورنزدیک نبود. شرایطی که نقش مهمی در بالندگی اندیشهها بازی میکرد اما فضای آتن در زمانه سقراط نشان میدهد که این دولت-شهر مصمم شده بود به نحو سلبی در برابر این بالندگی بایستد اما تنها مدت کوتاهی پس از مرگ سقراط، جامعهای که خود در تهی کردن درون خود از اندیشه و فرهنگ میکوشید به راحتی با حمله نیروی خارجی، مقدونیها، از پای درآمد.
علاقهمندان میتوانند معرفی مشروح کتاب «دفاعیه سقراط در دادگاه آتنیها :روایت یک ایرانی» را در اینجــــا بخوانند.
نظر شما