پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۰
مجابی: هنر را به شاخه‌های معین تقسیم نمی‌کنم/ ملکی: مجابی در کتاب، تجربه زیسته‌اش را به مخاطب منتقل کرده است

جواد مجابی، در مراسم نقد و بررسی آخرین اثرش، «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» گفت که هنرهای مختلف را به صورت مستقل نگاه نمی‌کند و آن را در قالب فرهنگ می‌بیند. توکا ملکی نیز توضیح داد که ارزش واقعی کتاب در این است که تجربه زیسته مولف را به مخاطب منتقل می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جلسه نقد و بررسی کتاب «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» عصر دیروز چهارشنبه (30 تیر 1395)، با حضور جواد مجابی، بهنام کامرانی، توکا ملکی، سجاد باغبانیان، حسن حامدی و جواد مجابی نویسنده کتاب، در سرای اهل قلم برگزار شد.

جواد مجابی، نویسنده این اثر،  در این نشست، گفت: کتاب «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» حاصل سال‌ها علاقه مداوم من، به هنرهای تجسمی ایران است. من از دهه 40 به این هنرها علاقه‌مند شدم که با برگزاری اولین بیِ­نال تهران در کاخ گلستان مصادف بود. وضعیت هنر در آن دوره با امروز کاملاً متفاوت بود چون ادبیان، سینماگران، نقاشان و حتی روزنامه‌نگاران با نگاهی نوآورانه به انواع هنری نگاه می‌کردند و هر کس از منظر خودش به این جریان کمک می‌کرد. اولین نقد من در سال 1343 نوشته شد.

این نویسنده افزود: من، هنر را به شاخه‌های معین مثل تئاتر، سینما و نقاشی محدود نمی‌کنم. هم‌نسلان ما، هنر را در قالب فرهنگ می‌دیدند. در این کتاب سعی کردم روایت خودم از هنر را تا آنجا که شاهدش بودم از زبان خودم ارائه دهم و آن بخشی از هنر را که ندیدم با گفت‌وگو ارائه کنم. در آن دوره، متأسفانه آدم‌هایی که در بطن هنرهای تجسمی ایران قرار داشتند، هنرشان را ثبت نکردند؛ برای مثال صادق هدایت، روزنوشتی نداشت. شاید اگر او یک مقاله منتشر کرده بود، فهم ما از آثار او بسیار راحت‌تر از امروز بود. 

وی اظهار کرد: آرزوی من، این است که اسناد و مدارک هنرهای تجسمی در ایران جمع‌آوری شود و روزی برسد که تشکیلات مفصلی برای این حوزه ایجاد کنند. آرزو بر جوانان عیب نیست!

توکا ملکی در بخشی از این نشست گفت: همیشه از نوشته‌های آقای مجابی درس‌های زیادی آموخته‌ام. به یاد می‌آورم که ایشان جایی منتقدان را به دو گروه ادبای منتقد و گروهی که درزمینه هنرهای تجسمی تحصیل‌کرده‌اند و در شاخه‌ای از آن دستی بر آتش دارند، تقسیم کرده‌اند.

وی، ادامه داد: من، نقش اهالی ادبیات را در معرفی هنرهای تجسمی بسیار تأثیرگذار می‌دانم؛ به‌ویژه جریان نوگرایی. چون این گروه با کلام آشنا بودند و اگر از نگاه‌های کسی مثل آل احمد در حوزه هنری تجسمی چشم‌پوشی کنیم، این اهل ادبیات بودند که انواع مختلف نقد در هنر تجسمی را ارائه دادند اما هنرمندان شاخه‌های مختلف هنرهای تجسمی نقدهای فرمالیستی می‌کردند.

ملکی با اشاره به تجربه جواد مجابی در  هنرهای تجسمی گفت: مجابی، تجربه زیسته‌ای را به ما منتقل می‌کند درحالی‌که بسیاری از ما و نسل بعد از ما در خلأ درباره هنر می‌نویسیم و آن را رصد می‌کنیم.

این دانش‌آموخته کارشناسی ارشد رشته هنر، اظهار کرد: به نظر من، عنوان این کتاب خیلی جالب است. همان‌طور که می‌دانید جدل‌های زیادی بر سر هنر مدرن، نوگرا و معاصر وجود دارد که به‌کارگیری واژه نوآوری این جدل را پایان داده است. نثر ساده و شیرین این کتاب خواندنش را برای پژوهشگران، اهالی قلم، نوجوانان و علاقه‌مندان راحت می‌کند. درحالی‌که مباحث نوشتاری در ایران در سال‌های اخیر به سمت پیچیده‌نویسی گرایش پیداکرده‌اند نثر ساده و خواندنی قلم مجابی در حال آشنا کردن علاقه‌مندان به هنر تجسمی است.

ملکی وجه بارز کتاب«نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» را وجود اسناد تصویری عنوان کرد و دراین‌باره گفت:  نکته جالب در این کتاب، وجود اسناد تصویری و نقل‌قول‌های زیاد آن است. البته همان‌طور که آقای مجابی گفتند این کتاب ممکن است یک کتاب دانشگاهی نباشد یا نتوانیم آن را چندان نظام‌مند بنامیم اما این نقل‌قول‌های کوتاه تمام جریان‌های هنری نوآورانه را در طول یک قرن پوشش داده است.

جلد دوم کتاب هماهنگی جلد نخست را ندارد
توکا ملکی در بخش دیگری از سخنانش، اظهار کرد: دلم می‌خواست این دو کتاب به‌صورت دو اثر مستقل درمی‌آمد. بااینکه جلد اول مجموعه خوبی از تاریخ هنر معاصر در ایران است اما انگار در جلد دوم هماهنگی موجود در جلد اول دیده نمی‌شود. وقتی مخاطب کتاب اول از این مجموعه دوجلدی را می‌خواند احتمالاً انتظاری در او به وجود می‌آید و ناگزیر است ناخودآگاه جلد دوم را با جلد اول مقایسه کند. نقل‌قول‌های خوبی در این کتاب آمده است اما اگر منبع این نقل‌قول‌ها هم چاپ می‌شد، می‌توانست به‌عنوان مرجع مورداستفاده قرار گیرد. وجود چنین کتاب‌هایی در عرصه هنرهای تجسمی غنیمت است و امید ما بیشتر شدن چنین منابعی است.

در بخشی از این نشست، بهنام کامرانی گفت: نسل ما هنرهای تجسمی را با جواد مجابی،آیدین آغداشلو و رویین پاک‌باز، شناخت. همین موضوع، باعث می‌شود، این آدم‌ها هر جا باشند در ذهن و خاطر ما بمانند. در میان این اسم‌ها، دوست دارم روی نام جواد مجابی تأکید کنم چون او شعر می‌گوید، رمان می‌نویسد و نقاشی می‌کند. امیدوارم نقاشی‌های او بیش از این دیده شوند.

کامرانی با اشاره به تخصصی شدن هنرهای مختلف، در سال‌های اخیر، گفت: از زمانی که تفکیک میان هنرهای مختلف همچون شعر و داستان و نقاشی ایجاد شد این رشته‌ها از هم تهی شدند. مجابی آدمی بوده که دغدغه هنر نویسندگی و اندیشیدن را داشته است. من با این جمله که «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» را نمی‌توان منبعی پژوهشی نامید، موافقم. هرچند این اثر، با قلم جواد مجابی شیرین‌تر و جذاب‌تر از بسیاری منابع در عرصه هنرهای تجسمی است. البته این کتاب گاهی اطلاعات دسته اولی را هم به دست می‌دهد اما نوع رفرنس دهی، آن را از حالت پژوهشی درمی‌آورد.

وی ادامه داد: مکتب‌ها و اشخاص مختلف در این کتاب بی‌طرفانه موردبررسی قرارگرفته است و قلم آقای مجابی هر آدمی را برای ادامه خواندن این کتاب ترغیب می‌کند. متأسفانه ما در کشور خودمان عادت داریم خودزنی کنیم. تاریخ‌نویسان ما را با تاریخ‌نویسان خارجی مقایسه کنید تا به این موضوع صحه بگذارید. آن‌ها درباره نقاط قوت صحبت می‌کنند درحالی‌که بیشتر کتاب‌های ما درزمینه تاریخ هنر تکیه‌بر ضعف‌ها دارد. خوشبختانه جواد مجابی در کتابش به نقاط قوت هنرمندان عرصه تجسمی پرداخته است. 

کاش کتاب به موقع چاپ می‌شد
سجاد باغبان، در این نشست گفت: کاش این کتاب به‌موقع چاپ می‌شد تا ما امروز فرزندان این اثر را که احتمالاً باعث تولید آثار هنری زیادی شده بودند می‌دیدیم. به نظر من تاریخ‌نگاری و نوشتن کتاب‌های تحلیلی در حوزه تجسمی شبیه به ساخت ساختمانی دوطبقه است. اطلاعات و مونوگرافی‌ها طبقه اول این ساختمان را تشکیل می‌دهد و نوشته‌های تحلیلی، گفتمانی و اجتماعی طبقه دوم آن را بنا می‌کند.

وی افزود: به نظر می‌رسد این کتاب در ساخت طبقه اول، نقش مهمی دارد. هرچند کتاب‌های زیادی هم هستند که مستقیماً سراغ ساخت طبقه دوم می‌روند درحالی‌که هنوز پی و طبقه اول ساختمان بنا نشده است درنتیجه نسیم آرامی کافی است تا ساختمان را از بین ببرد. کتاب «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران»  در مقایسه با آثار منتشرشده در این حوزه در سال‌های اخیر، جاهای خالی در ارائه داده‌های درست هنر معاصر را پرکرده است. این کتاب به‌هیچ‌عنوان حالت کتابخانه‌ای ندارد و نوشتن از روی دیگران نیست.

باغبانیان با اشاره به فصل‌بندی دو کتاب «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» ادامه داد: بهتر بود که در فصل‌بندی و فهرست تجدیدنظر می‌شد. چون ظاهراً در جلد اول همه تلاش برای شباهت فهرست به جلد دوم به‌کاررفته اما ارتباط این دو کتاب باهم به حدی نیست که فهرست یکسانی در هر دو جلد مورداستفاده قرار گیرد. به نظر من ویراستاری فنی این کتاب، در سطح چندان مناسبی نبود و باید با دقت بیشتری انجام می‌شد. من در مواجهه با این کتاب نمی‌دانستم که باید با آن به شکل تحلیل تاریخ روبه‌رو شوم یا نه؟

کتاب سال‌ها در کشوی ناشر معطل ماند
محمدحسن حامدی در بخش دیگری از این نشست، گفت: ما در نشر پیکره، بنا به فعالیتمان در عرصه هنرهای تجسمی و انتشار نشریه تندیس، خودمان را مرتبط با هنر می‌دانیم. وجود هر نوع اطلاعات در این زمینه برای ما مغتنم است. این کتاب از دهه 60 تا 80 توسط آقای مجابی آماده‌سازی شده بود اما بنا به دلایل مختلف در کشوی ناشر معطل مانده بود. به نظر من معطل ماندن چنین کتاب مهمی درست نبود و باید هر چه زودتر به دست مخاطب می‌رسید.

حامدی، افزود: من از رابطه دوستانه با آقای مجابی استفاده کردم و درباره نشر این کتاب از سوی نشر پیکره صحبت کردم. از ایشان درخواست کردم با این توضیح که منابع زیاد مالی برای انتشار این کتاب به‌صورت نفیس موردنیاز است، با چاپ این اثر به‌صورت معمولی موافقت کنند. از این طریق می‌خواستم این کتاب را زنده کنم. اگرچه نتوانستم این کتاب را زنده کنم اما منبعی کامل‌تر و مفصل‌تر با نام نود سال نوآوری هنر تجسمی ایران از این رهگذر به دست مخاطبان علاقه‌مند رسید.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها