انتشارات فرای علم چاپ دوم مجموعه کتابهای «قصههای دیروز پندهای امروز» نوشته جمعی از نویسندگان را به دست کودکان رساند.
عناوین این مجموعه 6 جلدی عبارتند از «ماه پیشونی»، «خرگوش و شیر»، «پرنده جادویی»، روباه باغبان»، «شکار بزرگ» و «زاغ و مار». داستانهای این مجموعه برگرفته از ادبیات کهن ایرانی و آثاری مانند «کلیله و دمنه»، «مثنوی» و «افسانههای کهن ایرانی» است.
در بخشی از کتاب «شکار بزرگ» میخوانیم: «روباه که از خل بازیهای شغال خسته شده بود، محکم توی سر او کوبید و فریاد زد: «نادان! چه فکر کردی چه طور باید اینها را بخوریم؟!»
سر شغال گیج رفت و تالاپی خورد به درخت. با عصبانیت گفت: «خب معلوم است. دام میگذاریم!» چشمهای روباره برق زد، تندی گفت: »راست میگویی، باید دام بگذاریم! تو چه قدر باهوشی!» و در حالی که به طرف لانهاش میدوید، خوشحال فریاد زد: «من میروم دنبال تور، تو هم برگهای خشک را جمع کن. نقشه خوبی دارم.» شغال تا این حرف را شنید، هوش از سرش پرید. بدون هیچ پرسشی مشغول جمع کردن برگهای خشک شد.
وقتی ماه به بالای برکه رسید، روباه با توری بزرگ و سطلی پر از شیره درخت برگشت. شغال با تعجب پرسید: «این برای چیست؟! چرا شیره درخت آوردهای؟!» روباه نفس نفس زنان تور را باز کرد و گفت: «آن سر تور را بگیر و پهن کن! باید شیره درخت را روی تور بریزیم تا پرندهها حسابی توی آن گیر کنند.» ...»
در بخشی از کتاب «زاغ و مار» نیز میخوانیم: «قرار بود تا چند روز دیگر جوجهزاغهای کوچولو توی لانهاش جیکجیک کنند، اما حالا دیگر همه آرزوهایش بر باد رفته بود. بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن. کمی که گذشت با خودش گفت: «این اولین بار نیست که این مار بدجنس سراغ لانهام میآید. باید کاری کنم.» این را گفت و پر کشید و رفت دنبال مار.
نزدیک روستا که رسید صدای فریاد دوستش مرغ پرطلا را شنید: «قدقدقدا... قدقدقدا... خورد جوجههایم را به خدا!» زاغی تا مرغ را دید پایین آمد. روی شاخه نشست و پرسید: «چه شده؟ چرا فریاد میزنی!؟» ...»
انتشارات فرای علم چاپ دوم مجموعه کتابهای «قصههای دیروز پندهای امروز» را با شمارگان سه هزار نسخه منتشر کرده است.
نظر شما