این مصحح پیشکسوت در گفتوگو با ایبنا، از نگهداری نسخهها در برخی کتابخانههای ایران گِله کرده و میگوید، برخی از کارمندان کتابخانهها فکر میکنند نسخهها جزو مِلک آنهاست.
مشروح گفتوگوی ایبنا، با این مصحح را درباره پیشنهادها و دغدغههای وی در ادامه بخوانید:
از آنجا که تراث اسلامی میراث معنوی و فکری ایران اسلامی است و رسالهها و نسخههای خطی در حوزه فلسفه اسلامی نیز جزیی از آنها به شمار میآید. ایرانیان معاصر و پژوهشگران تا چه میزان توانستهاند از این میراث فکری محافظت و آن را به درستی احیا کنند؟
متاسفانه باید به عرض برسانم که متولیان حوزه احیای نسخ خطی و تراث اسلامی کمکار شدهاند بحث من در اینجا از کمکاری این است که مساله بودجهگذاری در این حوزه باید با جدیت بیشتری از سوی مسئولان ذیربط به انجام برسد، این نکته را نیز نباید فراموش کرد که مدتهاست، بودجه برخی از مراکز مرتبط با احیای تراث و نسخ خطی قطع شده است. به همین دلیل کسی هم رغبت چندانی برای چاپ و نشر در حوزه تصحیح متون از خود نشان نمیدهد. برخی از مراکز هم به دلیل این امر به چاپ نسخ به صورت فاکسیمیله (چاپ عکسی) روی آوردهاند که من به شخصه آنها را تصحیح و احیاء نمیدانم.
نسخ خطی از جمله مواریث فکری و فرهنگی هر کشوری به شمار میآید. ایران تا چه میزان توانسته از این میراث خود پاسداری کند؟ و فاصله آن با سایر کشورهای دارای نسخ خطی چه مقدار است؟
مقداری از این کتابها در کتابخانههای داخل و خارج کشور نگهداری میشود و هنوز برخی از آنها فهرستنویسی نشده است. برخی از خانوادهها را نیز میشناسم که اسناد و نسخههای خطیشان دست به دست شده و البته هنوز فهرست نشده است و متاسفانه متولی مناسبی هم برای نگهداری ندارند و ورثه نیز به خوبی نمیدانند که به کجا باید مراجعه کنند. اگر این خانوادهها به کتابخانهها مراجعه کنند آنها هم نمیتوانند پاسخگوی خانوادههای دارای نسخه باشند زیرا بودجهای برای خرید، ترمیم و نگهداری نسخه ندارند.
باید بگویم این بخش از نسخ خطی و کتابهای تراثی ممکن است با قیمتی ناچیز به جای کتابخانه و محل امن به دست تجار کتب خطی بیفتد و توسط آنها به خارج از کشور منتقل شود، البته در خارج از کشور ممکن است که به دست کتابخانه معتبری بیفتد، به عنوان مثال کتابخانه ملی پاریس یکی از کتابخانههای معتبر برای نگهداری کتابهای تراثی است. نباید این نکته را نیز فراموش کنم و آن این است که این کتابخانهها با کوچکترین تماسی آثار و نسخ خطی برای پژوهش و تصحیح در اختیار پژوهشگران و مصححان قرار میدهند.
به کتابخانههای داخل کشور و نوع نگهداری نسخ در آنها اشاره نکردید.
درباره این بخش از سوال شما باید بگویم که در داخل کتابخانههایی داریم که نسخههای خطیاش مِلک شخصی کارکنان آن است و حاضر نیستند که نسخهها را در اختیار پژوهشگران و علاقهمندان قرار بدهند و چندین دلیل برای این کارشان دارند که یکی از آنها عضویت در کتابخانه است. منِ پژوهشگر و مصحح که میخواهم یک نسخه را ببینم و البته برای تصحیح هم حقوقی از جایی نمیگیرم باید مبلغی را برای عضویت بپردازم تا نسخه را ببینم. در کل باید بگویم برای تصحیح، مشوقها از بین رفتهاند و متاسفانه احیای تراث اسلامی حامی ندارد.
پژوهشگاهها از جمله دستگاههای عریض و طویل فرهنگی و علمی هستند که گاه بخشی برای احیای متون ندارند و تنها آثار اعضای هیات علمی خود را به چاپ میرسانند. شما با این تلقی موافقید؟ اگر نه، مصداقی بیان کنید.
به اعتقاد من مصحح باید در درجه نخست، «میراث» را بشناسد. در اینباره برایتان مثالی میزنم. یکی از کتابهای من با عنوان «احیای محنت الطبیب» اثر رازی است. این کتاب 10 سالی است که تصحیح و چاپ شده است. روسای یکی از بنیادهای فرهنگی یک روز به من گفت با انتشار این کتاب من متوجه شدم «محنت الطبیب» را با «ح» جیمی مینویسند. میخواهم این را بگویم که یک مدیر فرهنگی اطلاع نداشت که این کلمه را چگونه مینویسند. متاسفانه کسانی متولیان پژوهشگاهها و بنیادها هستند که گاهی اطلاع ابتدایی درباره موضوعات مورد فعالیت خود ندارند و به تبع همین موضوع اهمیت یک متن میراثی را نیز نمیشناسند و متاسفانه بودجههای کلان هم دریافت میکنند.
شناخت مواریث فکری و روش تصحیح روی دیگر سکه تصحیح در کشور ماست. یقیقنا این کار نیز خالی از نقص و خلل نیست. از منظر شما مهمترین آسیب حوزه تصحیح نسخ خطی در کشور ما در چه مواردی است؟
مهمترین آسیبی که میتوانم به آن اشاره کنم این است که در درجه اول باید صلاحیت مصحح احصاء و معلوم شود. متاسفانه برخی از مصححان اصلا نسخه را نمیشناسند. وقتی که نسخه درست خوانی نشود، کار تصحیح صورت گرفته در آن هم نادرست و پر از اغلاط است. در درجه بعد باید به حمایت از ناشران اشاره کنم که باید از مصححان ذیصلاح حمایتهای لازم را به عمل آورند که متاسفانه انجام نمیشود. البته تمامی این عوامل به یک اصل کلی برمیگردد و آن این است که در کشور ما توجه به مطالعه و همچنین مطالعه کتاب فیزیکی اندک شده است و کتاب مجازی از اقبال بیشتری برخوردار است. در این بین ما باید به میراث به عنوان یک شناسنامه هویت ملی نگاه کنیم.
در این باره بیشتر بخوانید:
نظر شما