پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰
سیاست مماشات مصدق با حزب توده و رفتن ایران به بلوک کمونیست‌ها/ یکه‌تازی و لجاجت مصدق و ضعف در مملکت‌داری

سالروز کودتای 28 مرداد باعث می‌شود تا کتاب‌های تازه را ورق بزنیم و از دل آنها به نکات جدید یا پنهان مانده از تاریخ دست پیدا کنیم. به این مناسبت کتاب «مروری بر تاریخ دیپلماسی نوین ایران» را تورق کردیم تا باز هم برگی از تاریخ ایران را از زبان شاهدان آن بازخوانی کنیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شصت و سه سال از کودتای 28 مرداد می‌گذرد و هر سال از سیاستمداران و شاهدان این رویداد کاسته می‌شود، افرادی که برخی خاطرات، نقد و نظر خود را تا کنون ننوشته‌اند و یا نکاتی را پس از نیم قرن می‌توانند به آن رویداد بیفزایند.

نجات تاریخ معاصر از زوایای تاریک آن

شرح و تفسیر کودتای 28 مرداد با وجود کتاب‌ها و اسنادی که از آن منتشر شده به طور دقیق و همه جانبه میسر نشده و رعایت نکردن نگاه بی‌طرفانه و منتشر نشدن برخی اسناد و خاطرات باعث شده که این حادثه در چنبره نقد و نظرهای گوناگون محصور بماند. بنابراین باید منتظر گذشت زمان ماند تا به کمک چاپ آثار بیشتر به تفسیر روشنی از آن دست یابیم.

برای ما که با فاصله‌ای قابل تامل از کودتای 28 مرداد زندگی می‌کنیم و تاریخ معاصر را از ورای تالیفات مورخان و محققان می‌خوانیم نیاز به بازخوانی آن از زبان افرادی داریم که در صحنه حضور داشتند و یا اطلاعات دست اولی در این زمینه دارند. مجید مهران، مولف کتاب «مروری بر تاریخ دیپلماسی نوین ایران» که در آن زمان در دستگاه دیپلماسی حضور داشته، به نقد و نظر درباره شخصیت و منش دکتر محمد مصدق پرداخته و برخی انتقادها را به سیاست و شیوه برخوردش وارد کرده است.

مهران در نگاه نخست با دشوار خواندن نقد مصدق می‌نویسد: «28 مردادِ امسال (1390) درست 58 سال از کودتای 28 مرداد 1332 می‌گذرد. این روزها تعداد کمی از نسلی که شاهدان عینی ماجرا بودند، در قید حیات هستند. لذا تصمیم دارم در این نوشتار این واقعه را تجزیه ـ تحلیل کنم. این قهرمان ملی، که پرچم استقلال ایران را در برابر زورگویی دولت استعماری بریتانیا برافراشت، برای نگارنده این سطور خیلی دشوار است که اشتباهات آن مرد بزرگ را نقد کنم. اما به دلیل این که دین بزرگی به نسل جوان کشورم دارم و تاریخ معاصر ایران را باید از زوایای تاریک نجات داد، تا آنجا که قدرت دارم، واقعیت‌ها را بی‌طرفانه به روی کاغذ می‌آورم. بنابراین، فقط انگیزه من روشن کردن واقعیت‌های تاریخی است که این مقاله را می‌نویسم و امیدوارم دچار اشتباه یا لغزشی در این راه نشوم.»

سیاست مماشات دکتر مصدق با حزب توده

نخستین انتقاد این دیپلمات به مصدق در شیوه صدور نفت ایران به خارج از کشور است. وی درباره ممانعت از فروش نفت ایران از سوی انگلیس می‌گوید: «اولین ایرادی که به شادروان مصدق وارد است، این است که پس از رسیدن به مقام نخست‌وزیری، برنامه دولت که به مجلس شورای ملی تقدیم داشت، فقط دو ماده داشت: یکی اصلاح‌قانون انتخابات مجلس شورای ملی و دوم اجرای قانون نه ماده‌ای ملی کردن نفت ایران. پس از این کارشناسان و رؤسای شرکت نفت انگلیس و ایران خلع ید شدند و هیات‌هایی از مجلسین سنا و شورای ملی به آبادان رفتند، بالاخره تحولی صورت گرفت و کارشناسان ایرانی، مانند مهندس مهدی بازرگان و عده‌ای دیگر، با کاردانی، پالایشگاه عظیم آبادان را اداره کردند و مانع شدند که تولیدات نفت و مواد پتروشیمی کاهش پیدا کند. اما روش انگلیس این شد که نفت‌کش‌های حامل نفت ایران را به هر کشوری که برای فروش می‌بردند، در دادگاه‌های محل موضوع را تعقیب می‌کرد و مانع فروش صادرات نفت ملی ایران می‌شد و این محصول صادراتی ایران، طبق رأی دادگاه محلی توقیف می‌شد و از هیمن جهت دولت ملی دکتر مصدق در تنگنای شدید مالی قرار گرفت و دولت ایران مجبور به انتشار اوراق قرضه ملی شد تا درآمد کل کشور را از صادرات غیرنفتی تا حدودی تأمین کند»
 
یکی از مسائلی که در انتقاداتی که به مصدق مکرر مطرح شده، سیاستی است که با حزب توده در پیش گرفت و این شیوه باعث شد تا شکاف‌هایی میان وی و همراهانش پیدا شود و از طرفی برخی با دستاویز قرار دادن آن بتوانند در مقابلش بایستند. نوع تامل مصدق با حزب توده، آمریکا را نیز در صف هم‌پیمانان انگلیس قرار داد و مصدق را با وضعیت دشواری مواجه کرد. اگرچه یرواند آبراهامیان در کتاب «کودتا مرداد ۱۳۳۲: سازمان سیا و ریشه‌های روابط کنونی ایران و امریکا» این تغییر رویه ایلات متحده را تاکتیکی برای مهار ایران و جلوگیری از ملی شدن نفت سایر کشورهای مستعمره آمریکا می‌داند. با این حال مهران با نگاهی به گزارش اللهیار صالح در این رابطه آورده است: «گزارش مهمی را که اللهیار صالح، سفیر ایران در واشنگتن، در 27 مرداد 1332 برای نخست‌وزیر فرستاده است (در کتاب‌ پهلوی‌ها، که مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، پس از انقلاب، منتشر کرد؛ و ایرج افشار در یادداشت‌های صالح متذکر شده است و در کتاب حاضر نیز آورده‌ام) صالح در این گزارش خود مفصلا متذکر گردیده که در ملاقات با جرنگان، رئیس اداره ایران در وزارت خارجه آمریکا، توضیح داده است که زمامداران جمهوری‌خواه آمریکا به این نکته مهم رسیده‌اند: سیاست مماشاتی که دکتر مصدق با حزب توده ایران پیش گرفته است، بالاخره دولت ایران را به بلوک کمونیست‌ها خواهد بُرد و دولت جمهوری‌خواهِ آیزنهاور و خصوصا وزیر خارجه ضدکمونیست او یعنی جان فوستر دالاس امکان ندارد شاهد این ماجرا باشند و سکوت اختیار کنند.»
 
سفیر ایران در بحرین درباره واکنش دکتر مصدق به حکم عزلش می‌نویسد: «در نیمه‌های شب 22 مرداد 32، سرهنگ نعمت‌الله نصیری، فرمانده گارد شاهنشاهی، با تانک و عده‌ای سرباز مسلح، به خانه نخست‌وزیر رفت و فرمان عزل او و انتصاب سرلشگر زاهدی را به نخست‌وزیری تسلیم مصدق کرد. با این که نخست‌وزیر روی پاکت واصله رسید فرمان را داده بود، بدون مشورت با هیات وزیران و حتی گفت‌وگو با وزیر کشور، فرمان بازداشتِ نصیری را صادر کرد. هرچند نفس کودتا غیرقانونی بود، اما از دکتر مصدق تحصیل‌کرده علوم سیاسی و حقوقی در دانشگاه نوشاتل سوئیس انتظار می‌رفت هر قدمی که برمی‌دارد طبق اصول قانونی باشد و صرفا برای مخالفت با شاه و پیشبرد اهداف خود خیلی بعید بود که پا روی قانون اساسی بگذارد. حداقل می‌توانست ملت ایران را از طریق رادیو این واقعه مهم آگاه سازد. چنانچه مصدق فرمان عزل خود را قبول می‌کرد و زاهدی بدون خونریزی جانشین او می‌شد، آیا معقول‌تر و سالم‌تر نبود؟ چند صد نفر از هم‌وطنان در کودتای 28 مرداد کشته نمی‌شدند و خانه او ویران نمی‌شد و شاه او را به زندان نمی‌انداخت و مصدق خیلی ساده می‌توانست به ملت ایران بگوید: «نفوذ خارجی مانع شد که من نفت را ملی کنم و با تهدید توپ و تانک کنار رفتم.»

این دیپلمات در رابطه با ترس شاه از مصدق آورده است: «تصور بنده این است که شاه مجبور شد تا فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کند. من، در خرداد 1332، در سفری به بندر نوشهر، شخصا شاهد بودم که شاه و ملکه ثریا، دور از ساحل در کشتی تفریحی شهسوار اقامت کرده بودند و شاه این حد خود را کنار کشیده بود تا بهانه‌ای به دست مصدق ندهد. البته این کار را از روی ترس کرده بود.»

 لجبازی ریشه‌های عمیقی در فرهنگ ایرانی دارد!

مهران معتقد است که شاه و مجلسیان با نخست‌وزیر ملی شدن صنعت نفت با مماشات برخورد کرده و برای مدعای خود می‌گوید: «اگر به دوران 28 ماه نخست‌وزیری دکتر مصدق نظری دقیق بیندازیم، هم شاه و هم مجلسین، پس از این که مصدق به نخست‌وزیری رسید، بارها در برابر خواسته‌های او، حتی غیرقانونی، کوتاه آمدند و خواسته‌های او را مثل اختیار قانون‌گذاری عملی کردند.»
 
خصوصیات اخلاقی مصدق یکی دیگر از مواردی است که سفیر سابق ایران در بحرین آن را مورد نکوهش قرار می‌دهد و از نقاط ضعفش برمی‌شمرد. در رابطه با لجبازی مصدق می‌خوانیم: «یکی از ویژگی‌های دکتر مصدق لجبازی او بود که البته در فرهنگ ایرانی ریشه‌های عمیقی دارد و عاقبت همان شد که نباید می‌شد!‌ با شک و تردیدی که به همه اطرافیان نگاه می‌کرد، غالبا او را رها کردند و تنها شده بود و از این خوی عدم اطمینان مصدق، انگلیس‌ها بهره بردند، تا عاقبت‌الامر، با همکاری آمریکا، طرح کودتای 28 مرداد 32 را ریختند و محل اقامت مصدق را با توپ و تانک خراب کردند و پس از دادگاه نظامی و جنجالی، او را به سه سال حبس مجرد محکوم کردند و وقتی که آزاد شد تا روز مرگ در قریه احمدآباد در واقع زندانی بود و حق ملاقات و مکاتبه با احدی را نداشت و پس از کودتا هم، به کمک ایادی نظیر دکتر علی امینی، که وزیر داراییِ کابینه زاهدی شده بود و پس از مذاکرات طولانی با نمایندگان شرکت‌های بزرگ نفت، کنسرسیوم نفت ایران از دولت‌های انگلیس، فرانسه، آمریکا و هلند تشکیل شد و عملا کارشناسان و مهندسان خارجی دوباره استخدام شدند و ملت ایران هزینه گزافی بابت غرامت پرداخت کرد.»

مهران در ادامه با برشمردن تاثیر لج‌بازی مصدق در شیوه تصمیم‌گیریش با گریزی به خاطرات دکتر غلامحسین صدیقی می‌نویسد: «در پایان اضافه می‌کنم به طوری که از آقای دکتر حسین صدیقی، فرزند شادروان غلامحسین صدیقی شنیدم، استاد فروزان‌فر (بدیع‌الزمان)، استاد معروف دانشگاه تهران، دکتر صدیقی را به خوبی می‌شناخت و برای اولین بار او را به مصدق معرفی کرد و با سمت وزیر پست و تلگراف و تلفن وارد کابینه مصدق شد و در همان اولیه جلسه هیات وزیران، وقتی صحبت از اعلام حکومت نظامی در تهران و چند شهر بزرگ ایران به میان آمد، دکتر صدیقی، صراحتا با آن مخالفت می‌کند و با پیشنهاد او موضوع به رأی گذاشته می‌شود و اکثر وزرای رأی مخالف می‌دهند و به دلیل قتل افشارطوس رئیس شهربانی دولت مصدق، بدون ارجاع موضوع به هیات وزیران، حکومت نظامی را در شهرهای موردنظر اعلام می‌کند. البته از یک سیاستمدار دمکرات و تحصیل کرده در سویس، این رفتار یکه‌تازی خیلی بعید به نظر می‌رسد و نتیجه‌گیری می‌کنم مملکت‌داری با لجاجت و خودمحوری سازگار نیست.»

مرور خاطرات، شرح و تحلیل‌های آنها به همراه نگاه مورخان به رویدادهایی که در تاریخ ما به وقوع پیوسته می‌تواند برای آینده کشور کارگشا باشد. شاید تا قبل از کودتای ترکیه، بسیاری سخن از کودتای 28 مرداد را یک امر بیهوده می‌دانستند اما به وقوع پیوستن کودتای ترکیه نشان داد که در این دوره هم امکان کودتا وجود دارد و مرور تاریخ هیچ وقت بیهوده نیست بلکه واکاوی تاریخ گذشته در ساختن آینده روشن بسیار راهگشاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها