پس از اعلام فهرست نهایی نامزدهای جایزه ادبی «من بوکر» یکی از داوران هیات انتخاب این فهرست دیدگاه خود را درباره آثار معرفی شده تشریح کرده و یک کارشناس ادبی نیز به تحلیل آثار نام برده شده در آن پرداخته است.
خواندن و سخن گفتن درباره 155 اثر رسیده به خودی خود بسیار مفرح بود؛ انتخاب 13 اثر برای فهرست اولیه و سپس برگزیدن 6 عنوان برای فهرست نهایی که میخواستیم شگفتانگیز هم باشد در حالی که تلاش میکردیم تا بر مبنای ضوابط بهترینها را معرفی کنیم. فهرست نهایی نباید منحصر به ذائقه فردیمان میبود و نه تنها در محدوده تعدادی از صفات از پیش تعیین شده. همیشه این برای ما مهم بود که فهرست ما باید دگرگونه باشد و یا فهرستی چالش برانگیز؛ آیا باید کتابهای مفرح داشته باشیم و یا آثاری فاخر؛ آیا باید زیبایی صنایع دستی را داشته یا اصالتمند باشد. برای این منظور باید فهرست را در نظر میگرفتیم و نه فقط کتابها درون آن. ما به دنبال تمامی این موضعات بودیم و حتی شاید بیشتر از آن.
کتابهای معرفی شده در فهرست اولیه تماما خارقالعاده بودند. آنچه در فهرست نهایی معرفی شد انتخابی بر خوانش موشکافانه دوم بود. وحدت موضوعی آثار، آنگونه که دیده میشود، برآیند داوری است؛ با این وجود، از نظر خود من کتابهای معرفی شده مرتبط با جهانی بزرگ هستند و اینکه یک رمان چگونه میتواند در ما احساسی را درباره موضوعات برانگیزد که تا کنون آن را تجربه نکرده بودیم و نمیدانستیم که چنین احساسی را نیاز داریم.
«تماما فروخته شده» The Sellout تلفیقی است از «دیانای» و آثار «جاناتان سویفت» به همراه تصاویر سبعانه آثار «ویندهام لوییس» (نویسنده کانادایی) و نیز هیچانگاری «مایلز نا گوپالین». «شیر داغ» Hot Milk اثر «دبورا لوی» اثری غنی از نمادگرایی و پیچیدگیهای اسطورهای است که طنزی گزنده دارد؛ مثل آثار «ویرجیانا وولف» با کمی فکاهی خوب.
صمیمیت سیاه «پروژه خونین او» His Bloody Project نوشته «گراهام ماکرای برنت» رمانی تکاندهنده است که همچون نوشته «لوی» به کنکاش در روابط خانوادگی میپردازد و به سختی میتوان آن را در گونه خاصی گنجاند؛ هر چند از همان صفحات نخست میتوان فهمید که با اثری قانع کننده مواجه هستیم. و به همین صورت اثر «آتوسا مشفق» «ایلین» Eileen، رمانی اصیل و خیره کننده؛ شکوفایی نوآر گونه با روایتی که بهطور کنایهآمیزی موذیانه ارائه شده است.
و باید به سبک مبتکرانه و شکوهمند «همه آنچه که یک مرد هست» All That Man Is اثر «دیوید اسزالای» پرترهای مرکب از مردانگی مدرن و نقاط ضعف اروپای مدرن اشاره کنیم؛ و نیز هراس گستره تاریخی و تودرتویی بغرنج دنیای رسمی در «نگو هیچ نداریم» Do Not Say We Have Nothing نوشته «مادیلین تاین».
این استاد رمان مدرن و روانشناسی ادبیات در دانشگاه لندن در پایان میافزیاد: «آنچه تمامی در وحدت موضوعی این آثار دیده میشود این است که این کتابها را باید حتما خواند. و من ابای ندارم تا به مردم تاکید کنم که این آثار را مطالعه کنند.»
تحلیل بر عجایب آثار فهرست
در همین حال، «جان داگدیل»، عکاس و محقق ادبی مطرح انگلیسی نیز در تحلیلی درباره آثار فهرست نهایی جایزه «من بوکر» در نشریه «گاردین» نوشته است: «فهرست نهایی جنجالآفرین سال 2011 به همان شکل گذشته نامهای بزرگ کنار زد تا فقط یک نویسنده قابل انتخاب باشد؛ «جولیان بارنز». این فهرست منعکس کننده بیاعتمادی داوران به رمانهای ادبی و علاقه آنان به آثار عامهپسند؛ هیچ یک از کتابها از حد متوسط بالاتر نبودند و گونه داستانی معرفی شده از جمله آثار مبتذل. دو اثر، و با اغماض میتوان گفت سه اثر هیجانبرانگیز بودند. در آن فهرست فقط دو کانادایی به نویسندگان انگلیسی رقابت داشتند و هیچ نامی از دیگر کشورها نبود.
و اکنون، پنج سال پس از آن زمان بزرگان دوباره بسته دیگری ارائه کردهاند؛ صرفنظر از «لوی» که در این فهرست همان نقش «بارنز» را به عنوان یکی از فینالیستهای پیشین «من بوکر» را بازی میکند. با اغماض متوسط اندازه کتابها 336 صفحه است؛ گونههای ادبی آثار «آتوسا مشفق» و «گرامی برنت» تعریف شده نیست؛ و دوباره جهانی گستردهتر در فهرست به نمایش گذاشته نشدهاند – اگر چه زوج «مشفق» و «بیتی» در کنار «تیاین» کانادایی و «اسزالای» انگلیسی – کانادایی به فهرست اضافه شدهاند اما بدون آنکه بخواهیم این فهرست را یک رسوایی دیگر بدانیم، همچنان آثار در ستایش رمانهای کوتاهتر انتخاب شدهاند.
شاید به همین دلیل است که تیم تحت رهبری «آماندا فورمن» از بیان اینکه چه نکتهای در انتخاب آنان موثر بوده است ابا دارند – هیچ اظهارنظر منفی درباره آثار رد شده شنیده نمیشود؛ هیچ بحث پوپولیستی درباره آثاری که باید سریع خوانده شوند وجود ندارد.
«فورمن» تصریح میکند که ریسکپذیری در رمان در سایه اصول نگارشی قرار گرفته است؛ هیچ نکته برانگیزانندهای برای هدایت نویسندگان ناشناس و یا دور کردن آنان از پیچیدگیهای آثار برندگان اخیر چون «هیلاری مانتل»، «اینور کاتون» و «مارلون جیمز» دیده نمیشود.
آنچه که این 6 اثر منتخب را به هم مرتبط میکند دوگانگی و یا چندگانگی هویتی است که در نویسندگان آثار وجود دارد؛ نویسندگانی که فقط کشورهای خود را عوض کردهاند - «لوی» و «اسزالای» از آفریقای جنوبی و کانادا به انگلستان رفتهاند و از آنجا معرفی شدهاند و یا با نویسندگانی از نسل دوم مهاجران مواجه هستیم: «مشفق» از پدر و مادری کروات و ایرانی و «تاین» چینی – مالزیایی – هنگکنگی.
هویت ادبی آنها نیز پلی است میان دو شکل ادبی. «بیتی» نخستین فینالیست آفریقایی آمریکایی این جایزه در اصل قهرمان شعر است. «لوی» کار خود را با نمایشنامه آغاز کرد. «مشفق» یک نویسنده ادبی است که به رمانهای هیجاناگیز معمایی روی آورده است. «برنت» تحت تاثیر «ژرژ سیمنون» است که فرانسه مدرن را به دنیایی پر رمز و راز تاریخ اسکاتلند پیوند میزند. «اسزالای» تنها برای کتابی که به عنوان مجموعه داستانهای کوتاه منتشر شده شناخته میشود.
نظر شما