جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
امیدوارم مسابقات ترجمه زودتر تمام شود / یادداشتی از لیلی گلستان

لیلی گلستان، مترجم مطرح کشورمان با اشاره به «روز جهانی ترجمه و مترجم» گفت: برخی ناشران احساس می‌کنند در میدان مسابقه هستند؛ یک کتاب را به سرعت ترجمه می‌کنند و کیفیت برای‌شان اهمیتی ندارد؛ امیدوارم این مسابقات ترجمه زودتر تمام شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) این روزها پرفروش‌های بازار نشر در اختیار کتاب‌های ترجمه است و با توجه به انتشار کتاب‌های ضعیف در حوزه تالیف، مردم علاقه بیشتری به خواندن کتاب‌‌های ترجمه دارند و شاید به همین دلیل است که کتاب‎هایی مانند «پس از تو»، «من پیش از تو»، «هنر شفاف اندیشیدن» و «ملت عشق» به چاپ چندم می‌رسند. اما در همین بازار ترجمه نیز گاهی شاهد اتفاقات تاسف‌آوری هستیم؛ کتابی که در تمام دنیا فروش فوق‌العاده‌ای داشته، یک‌باره در ایران یک‌هزار جلد هم نمی‌فروشد و اینجاست که به اهمیت ترجمه‌های قوی پی‌می‌بریم و متوجه می‌شویم که «هر کسی را بهر کاری ساخته‌اند». 30 سپتامبر، «روز جهانی ترجمه و مترجم» بهانه‌ای شد؛ در زیر یادداشت لیلی گلستان، مترجم مطرح کشورمان را درباره اوضاع ترجمه در ایران می‌خوانیم:
 
لیلی گلستان، نویسنده مترجم: درباره‌ مقوله ترجمه در این روزها بلبشوی غریبی است؛ هم تاسف‌آور و هم مضحک. تیراژ کتاب به 500 عدد نزول کرده. چرا ؟

خیلی‌ها تقصیر را متوجه ممیزی می‌کنند. به این‌که خواندن کتاب تکه‌پاره لذتی ندارد. پس کتاب نمی‌خرند و نمی‌خوانند.
اما من نه این‌که این ایراد را بهانه‌ای بدانم برای سرپوش گذاشتن به تنبلی برای کتاب نخواندن‌، اما می‌بینم که نسل جدید اصلا با مقوله‌ خواندن آشنا نیست؛ روزنامه هم نمی‌خواند. نه انگیزه‌ای برای این‌کار دارد و نه حوصله‌اش را. کافه رفتن و دور دور را ترجیح می‌دهد و چرای آن‌را باید از بزرگان قوم پرسید.
 
گذشت زمانی که کتابی در سه هزار نسخه چاپ می‌شد و حداکثر در عرض یک سال به تجدیدچاپ می‌رسید. آسیب‌شناسی این کتاب نخواندن فقط هم به بی‌حوصلگی ختم نمی‌شود. تالیف خوب در نمی‌آید و ترجمه‌ها هم اکثرا بد هستند. فارسی بد، جمله‌بندی‌های مضحک و خنده‌آور و از همه مهم‌تر، بد فهمی متن اصلی.

ناشری با افتخار می‌گفت: زرنگی کردم و کتاب تازه در آمده‌ «هری پاتر» را سه قسمت کردم و هر قسمت را به یک مترجم دادم و سه‌روزه ترجمه‌اش تمام شد و بلافاصله چاپش کردم. به‌به، به این می‌گویند ناشر موفق!

کتابی را که جایزه نوبل برده، سه چهار نفر، همزمان ترجمه می‌کنند و همزمان و باشتاب بسیار منتشر می‌شود. انگار مسابقه هست، که هست. ارشاد هم اصلا کاری به این کارها ندارد. سرش به ممیزی‌اش گرم است.

گفته‌اید به مناسبت روز ترجمه و مترجم یادداشتی بنویسم، اما یادداشتم دارد تبدیل به مصیبت‌نامه می‌شود!

نگران نشوید، مترجم خوب هم داریم. دقیقی، پوری، کوثری، خاکسار، نظیری و خیلی‌های دیگر. کتاب خوب هم داریم، اما نادر، اما کم.

من تقصیر اصلی را به گردن ناشر می‌اندازم که ترجمه‌های بد را متوجه نمی‌شود که ویراستار ندارد و کارش را بزن برویی انجام می‌دهد. در حالی‌که خواننده‌ها متوجه‌اند و خوب را از بد به خوبی تشخیص می‌دهند و کار خوب را ارج می‌نهند. مخاطب را باید جدی گرفت و محترم دانست. مخاطب کتابخوان، خواننده‌ای آگاه و بادرایت است؛ هم فرهنگ دارد و هم سلیقه.

من امیدوارم ناشران بیشتر وسواس به‌خرج دهند و بیشتر سختگیری کنند و امیدوارم قانون کپی‌رایت در ایران اعمال شود تا از این هرج و مرج و مسابقه‌های بیمارگونه رهایی یابیم. امیدوارم خانواده‌ها و اولیای مدارس، فرهنگ کتابخوانی به بچه‌ها و نوجوانان یاد بدهند تا آن‌ها متوجه شوند که خواندن کتاب چقدر لذت‌بخش است و امیدوارم ارشاد هم سلیقه‌ای کار نکند و قضیه را راحت‌تر برگزار کند.

اگر روزی چنین شود، مطمئن باشید که ما مترجمین و مولفین با دلخوشی و حال بهتری کارمان را ادامه خواهیم داد و تیراژ کتاب دوباره بالاتر خواهد رفت.

با تمام این احوال، روز ترجمه و مترجم را به دوستان و همراهان مترجم‌ام ، تبریک می‌گویم و برایشان صبر ایوب آرزو می‌کنم!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها