سیدمهدی موسوی میرکلائی، شاعر، ترانهسرا و پژوهشگر ادبیات معتقد است که اعطای نوبل ادبیات ۲۰۱۶ به «باب دیلن» خواننده، آهنگساز و ترانهسرای آمریکایی، درسهای زیادی بههمراه داشته است و نشان داد که تنها داستاننویسان شایسته گرفتن این جایزه نیستند.
مهدی موسوی میرکلائی: در نمایشگاه کتاب اخیر با دوستی صحبت میکردم که مترجم است و شعرهای سپیدِ اصطلاحا آوانگارد مینویسد. شعرهایی که معتقد است برای آینده است. او افزایش مخاطبین یکی دو ترانهسرای داخلی را مصیبت و شعرهای سپید یکیشان را فاجعه میدانست و از آینده ادبیات مینالید.
این رفتار این روزها تقریبا شیوهای غالب است و عموم نویسندگان و شاعرانِ جدی حداقل روی این مسئله اتفاقنظر دارند. البته امروز متوجه شدم این نوع واکنشها در ادبیات جهان هم طرفدارانی دارد و پرشدتتر از داخل دنبال میشود.
بهطور مثال اعطای نوبل ادبیات ۲۰۱۶ به «باب دیلن» خواننده، آهنگساز و ترانهسرای آمریکایی، با انتقادهایی تند و یکشکل از جایجای جهان از جانب عموما رمان و نمایشنامهنویسها همراه شد. مصاحبههایی که با نادیده انگاشتن نگاه متفاوت و دورانسازِ ترانههای دیلن معتقد بودند که او حرفهاش موسیقیست و جایی در ادبیات ندارد.
گویی در جهان معاصر تنها داستاننویسان شایستهی تمجیدند و ژانرهای دیگر فعلا باید در حاشیه بمانند. آنها در ادبیت ترانه شک دارند و قاعدتا بر پایه این دیدگاه ترانهسرایی که در حدود نیم قرن با اشعاری عمیق به جامعه، حقوق مدنی و مبارزه با نژادپرستی و خشونت پرداخته در دایره مورد نظرشان قرار نمیگیرد.
حتی اگر ادبیت یک متن به خیالانگیزی و نوآوریهای زبانی و فرمی ربط پیدا کند هم نمیشود بهطور مطلق گفت ترانه متن ادبی نیست. مضاف بر اینکه بسیاری از ژانرهای ادبی دیگر از هم قابل تفکیک نیستند و گاهی حتی نمیشود برای یک اثر هنری ژانر و سبک تعریف کرد و یک اثر آمیزهای از فنون رشتههای مختلف است.
البته سرچشمه اینگونه عقاید را میتوان در خود آکادمی نوبل جستجو کرد. وقتی فهرست برگزیدگان دو دهه اخیر را بررسی میکنیم، میبینیم بعد از «شیمبورسکای» لهستانی در ۱۹۹۶ هیچ شاعری به این جایزه نزدیک هم نشده است. حتی رقبای دوره اخیر هم غالبا داستاننویس هستند. اما امسال این آکادمی با تغییر رویه خود دریچهای تازه به بخشی از ادبیات گشود که علیرغم فراگیری، تاثیرگذاری و مخاطب بسیار همیشه مغفول مانده است.
این انتخاب ثابت کرد که لهجههای روایتگرانِ زشتی و زیباییهای جهان گونهگون است و هر گوشهای از زبان نوعی خاص از آفرینش را میطلبد و برای داشتن یک ارزیابیِ نزدیک به واقعیت، باید از جایگاهی رفیعتر به آن نگریست تا به اشتباه درگیر تصورات نشویم و به بیراهه نرویم. حتی اگر در بیانیه این آکادمی دلیل این بزرگداشت «خلق تعابیر جدید شاعرانه در سنت شعر آمریکایی» عنوان شده باشد هم در نتیجه حاصل از آن فرقی نمیکند.
نوبل گرفتن «باب دیلن» مسئلهای مهم و آغازی نمادین برای پایان دادن به تلقیهای کلیشهای و قشرینگر به ادبیات و مسئله شعر است.
از امروز ترانهسرایان جدیتر و امیدوارانهتر به آینده مینگرند و امیدوارند به اینکه جنس شعر روزگارِ ما با پیشرفت و تحولات جهان، تغییر کند و نه اینکه سالها و دههها پس از آن به دنبال چنین اتفاقاتی از خواب بلند شود، خود را بتکاند و راهی دیگر در پیش گیرد.
نظر شما