سه‌شنبه ۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۰
ویکی‌کتاب‌ها و خطر وقوع ابتذال در فرزانگی/ یادداشت محمد میلانی

از دیدگاه محمد میلانی، ویراستار و مترجم، در فرآیند سرایت آفت‌های ویکی‌کتاب‌ها،‌ کم‌سوادی و کم‌خردی به نحوی گسترش و شیوع پیدا می‌کند و به چنان حدی از بحران علوم انسانی و حتی علوم پایه می‌رسد که بدون آنکه تغییر ماهیتی در راستای عمق‌دهی و اثر بخشی در فرآیند مطالعه صورت بگیرد، خود مروج بیماری کم‌خردی و شیوع آن می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ محمد میلانی، ویراستار و مترجم: باورش بسیار مشکل بود. ولی هست! کتاب‌هایی که به تأسف روزگار نامی جز ویکی‌کتاب را نمی‌شود روی آنها گذاشت. این ویکی کتاب‌ها همچون یک بیماری صعب‌العلاج چنان سرایت در ساختار فکر و اندیشه ما رسوخ کرده‌اند که نه وقت آن است تا ادعا کنیم از زمان و ضرب‌العجلی مقرر نباید باشند، چون به چنان تعداد و تنوع وجود دارند که در یک آن می‌توانند همه کتابخوانان جویای فکر و فضیلت را حیران و مبهوت کنند و بر زمین بزنند و نه تا به امروز مخالفت و برخورد جدی با این ناکتاب‍‌ها صورت گرفته است.

بخش دردناک این داستان این است که برای این حجم کثیر کتاب‌های تولیدی در قالب ویکی‌کتاب، نه شورا، اداره و ارگانی وجود دارد که بخواهد پی به ماهیت تخریب‌گرشان ببرد. مع‌الاسف مدام تولید و چاپ می‌شوند بدون آنکه اعتراض یا تحلیل جدی از سوی منتقدان حوزه کتاب برآنها وارد شود. اما اینکه ویکی کتاب‌ها چه هستند و اکنون در چه وضعیتی هستند؛ ساختار اصلی این نوشته را شکل می‌دهد.

حال می‌خواهیم بدانیم که با چه معضلی روبه‌رو هستیم و دست آخر اینکه آیا ویکی‌کتاب‌ها به واقع معضل یا بیماری هستند؟ یا خیر ماهیتی بس پلید، ورای این ادعا دارند.

بنا است کتابی نوشته و تألیف شود. امری که به الزام نویسنده کاذب را به سر ذوق می‌آورد. پس در بطن ماجرا به هیچ عنوان تعهد و حس معرفت اندیشی و علم‌اندوزی قرار ندارد. سوژه تعیین شده برای یک ناکتاب، در قالب یک عبارت نوشته می‌شود و در دالان‌های تو در توی اینترنت به جستجو سپرده می‌شود. بی‌شک حاصلش انبوهی تیتر منتخب از مطالبی است که در مورد آن سوژه، وجود دارد. نویسنده آنها را یک به یک و پنجره به پنجره باز می‌کند و بدون حتی کوچکترین توجهی، کپی و سپس در برگه‌های رایانه‌ای پیست می‌کند.

انبوهی از تلاش‌ها و زحمات دیگرانی که وقت و زمان برای نگارش مطالب گذارده‌اند. دیگرانی که به الزام و به تعهد دغدغه‌مندی درقبال فرهنگ و تمدن ایران زمین که در ذات یک نویسنده و روشنفکر باید سراغ گرفت، شب‌ها و روزها تلاش و کوشش صورت پذیرفته تا امری کشف شود و یا نوشته‌هایی بس بسیار خلق شوند تا امر مجهولی به معلوم ذهنی و عینی بدل شود. اکنون این گستره عظیم از معرفت و علم و مفاهیم ناب و ارزشمند در اختیار کسی قرار گرفته که نه صلاحیت خواندن آنها را دارد و نه اجازه استفاده از آنها را. اما شده!.

مطالب و کلمات در یک چینشی مصیبت‌بار و رنج‌آور بار دیگر با تغییر برخی اصطلاحات و کلمات و حتی جابه جایی پاراگراف‌ها در نسبت و قامتی دیگر، ساختاری جدید پیدا می‌کنند. اما این پایان راه نیست. این‌بار دیگر با یک «کپی، پیست کار» طرف نیستیم. به بیان دیگر کسی که اکنون این حجم اطلاعات و اندوخته‌های دیگران را به نام و اختیار خود گرفته است، بی‌شک نمی‌تواند آن فرد بی‌اطلاع و کم خرد پیش از این داده‌ها و اندوخته‌ها باشد.

در واقع ما با کسی روبه‌رو هستیم که خود را نویسنده و محقق می‌داند. صاحب نظر می‌داند. سند دارد و سندش کتابی است که به نام وی در مقام نویسنده، مولف و یا محقق به ثبت رسیده است و این آغاز فلاکتی است که از آن سخن باید گفت. در روزهایی که مشق روزنامه‌نگاری می‌کردیم، بارها به دوستان دست اندرکار می‌گفتم این حرکت که با کسی تماس می‌گیرید و از او می‌خواهید برای روزنامه یا صفحه خودتان یادداشت یا مقاله‌ای بنویسد، بدانید روزی شاید فرا برسد که همین لفظ و خواسته شما از فرد آن‌سوی خط تلفن؛ امکان دارد از سویش به ادعایی گزاف در آینده‌ای نه چندان دور یادداشت نویس یا مقاله نویسی بسازد که دیگر نتوان جمع و جورش کرد. مقصر هم شما دوستان هستید که بیشتر از اندازه و ظرفیت، کاسه‌ای محدود، ماده‌ای درآن تزریق و اضافه کرده‌اید.

همین هم می‌شود. «کپی، پیست کار» داستانِ ما اکنون باحجم کثیری از نوشته‌ها و مطالبی مواجه است که خودش را صاحب آنها می‌داند و وای بر آن دمی که کتابی چاپ شده و به بازار کتاب آمده را به دست بگیرد که خود باور کرده باشد نویسنده و مولف آن است. فاجعه مضاعف زمانی به وقوع می‌رسد که؛ جامعه‌ ما که با خواندن همین کتاب‌ها به کم خردی دچار شده، برای «کپی پیست کار» مراد ما جلسه‌ها و جشن امضاءها بگذارند و تشویقش کنند و حافظه تاریخی فرد و جامعه فراموش کند که چه بوده و چه کرده. مثل بسیار کسانی که به فرهنگ و علم ایران خیانت از این راه کرده‌اند و اکنون فراموش کرده‌ایم روزهایی که این‌ها چه کرده بودند و چه بر سر مقام نوشتن و مداد العلماء افضل من دماء الشهداء آورده بودند.

ویکی‌کتاب‌ها؛ اولویت‌ اصلی فرآیند مجوزگیری
از این دردها که بگذریم، واقعیت عریان در جامعه فکری و فرهنگی کشورمان بدون هیچ تعارفی به جایی رسیده است که ویکی‌کتاب‌ها به عنوان اولویت‌های اصلی فرآیند مجوز گیری و چاپ و فروش کتاب درحال تولید و انتشار هستند. روی پیشخوان‌ها قرار می‌گیرند و بخشی از نیازهای‌های جامعه کتابخوان غیر حرفه‌ای ما را تشکیل می‌دهند. از قضا به دلیل آنکه کتابخوان حرفه‌ای و کسانی که بتوان از آنها به عنوان ساختار و ساختمان کتابخوانی و اهل مطالعه در کشور نام برد کم هستند، بیشترین بخش مطالعه و جامعه مطالعه کننده ایرانی‌ها را کسانی تشکیل می‌دهند که براساس اتفاق و علاقه ناگهانی و کاملا مبتنی بر حس درونی و تلون مزاج یا ضرورت آکادمیک به یک کتاب به قصد تهیه و خرید متمایل می شوند و در غایت امر آن را می‌خوانند. چراکه براساس آمارها و سرانه میزان مطالعات ایرانی‌ها درسال، بی‌شک تعدادی قلیل از ماکتاب به طور دایم می‌خوانند.

از این روی وقتی مخاطب یا خواننده کتاب که در واقع استفاده کننده از کتاب است و نه نیازمند به کتاب، به سراغ کتاب می‌رود ناخواسته با محتوایی روبه‌رو می‌شوند که نه تنها سره نیست، بلکه در ناسره بودنش هم دارای مراتب فروتری است دیگر به ارزش علم و معرفت و کسب دانش سالم نمی‌اندیشد. به رفع نیازش در مقام مصرف‌کننده فکر می‌کند و این سهل‌انگاری و عدم درک ضرورت‌ها و واقعیت‌های تألیف و تهیه کتاب در غایت فرآیند زمینه را برای پرتاب علم و مفاهیم علمی و معرفتی از درون کتابی به درون کتاب دیگر و از ذهن غیر مسئولی به ذهنی نانقاد پرتاب می‌شود. بدون آنکه اتفاقی بنیادی در ذات عقول و خردها و حتی مبانی و گزاره‌های علمی به وجود آمده باشد.

در این فرآیند سرایت آفت‌های ویکی‌کتاب‌ها،‌ کم‌سوادی و کم‌خردی به نحوی گسترش و شیوع پیدا می‌کند و به چنان حدی از بحران علوم انسانی و حتی علوم پایه می‌رسد که بدون آنکه تغییر ماهیتی در راستای عمق‌دهی و اثر بخشی در فرآیند مطالعه صورت بگیرد، این بار خود مروج این مهم یعنی کتاب به گسترش این بیماری کمک می‌کند و عامل اصلی سرایت بیماری کم‌خردی در این کوره راه می‌شود.

برای مثال به ساختار نظام آموزش عالی که اگر از جمود و نارسایی آن گفته می‌شود، به دلیل تولیداتی است که از روی تولیدات قبلی دیگران کپی برداری می‌شود و به همین نحو این کم خردی از مقاله‌ای و تحقیقی، به دیگری انتقال پیدا می‌کند. وقتی بر این بازار خردسوزی نظر می‌افکنیم ترس از نشست آتشی اینچنین بر خرمن یگانه نهاد مدافع علم در ایران که خواب را بر چشم هر صاحب فکر و خردی حرام می‌کند؛ به الزام و ضرورت درک بحران در این زمانه باید ویکی‌کتاب‌ها را به چنان حدی از تولید و تکثیر کنترل و مدیریت کرد که پیش از رسیدن به حضیض ابتذال در اندیشه و پس رفت در التزام به تعهدات نویسندگی مانع گسترش ویکی‌کتاب‌ها بشویم.

کنترل این ناکتاب‌ها چگونه ممکن است؟
مشکل بسیار مهم بر سر کنترل این ناکتاب‌ها حتی اگر مقدار وجدان باقی‌مانده برای نویسندگان و مولفان متعهد و صاحب خرد و تعهد، دراین وانفسایی که هر مشکل کوچکی ناشی از ملالت‌های مالی و هنجارهای نامیمون جامعه معیشتی در زندگی، چونان تازیانه‌هایی بر سر اهل خرد و متعهد به رزق و کسب حلال فرو می آید؛ تعهد ناشران به استفاده و امکان خلق نوشته‌هایی مبتنی بر آفرینش کتاب توسط نویسندگان واقعی و عدم اختیار و میدان دهی به شرورنویسان تهی مایه، یکی از راه‌های درست در راستای تخریب کندوی فساد ویکی‌کتاب نویسان می‌تواند باشد. از سوی دیگر راقم این سطور در یادداشتی پیشین در همین سایت وزین و گرانمایه، از ضرورت تشکیل شورا یا محفلی تخصصی در خصوص بررسی ترجمه‌های موجود دربازار کتاب بالاخص در حوزه علوم انسانی و مفاهیم معرفتی گفتم و تأکید کردم که می‌تواند یکی از مهمترین ابزارهای کنترل کیفی و مفهومی متون و آثار ترجمه شده به زبان فارسی باشد.

اکنون به الزام و طریق ثواب به نظر می‌رسد که باز ضرورت تشکیل شورایی حتی ناظر و نه کاربردی در فرآیند تولید کتاب و در وضعیت موازی با اداره صدور مجوز در وزارت ارشاد اما نه درساختار و شمایل دولتی بلکه شبه دولتی، نیاز است که بتواند نه تنها ناظر بر رعایت مقررات و اصول و موازین شکل گرفته مبتنی بر عدم تولید و انتشار ویکی‌کتاب‌ها باشد، بلکه بتواند به عنوان حامی و اشاعه دهنده ارزش‌های ذی‌قیمت نویسندگی و تعهد به محقق، مولف و مترجم بودن و ماندن باشد.

این نظام مفروض می‌بایست به مثابه اصلی سازمان یافته در ابتدای فرآیند و ساختار نشر به چنان جایگاه و اعتباری برسد که به فرض محال، هرچه بر تنوع بیماریها و معضلات حوزه نشر و تولید کتاب‌ها اضافه می‌شود؛ بی‌اختیار ضرورت وجود این نهاد ارزشمند متناسب با ثبات و قوام فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی و تولید علم و معرفت متناسب با سایر کشورهای جهان بیشتر احساس شود. باشد که روزی نشر و کتاب، مطالعه و طلب علم از سلامت‌ترین و تخصصی‌ترین حوزه‌های مترقی در ایران باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها