شب «بهرام فرهوشی» برگزار شد
آموزگار: زندهیاد فرهوشی کوشید عمق و جذابیت فرهنگ ایران را به همگان بشناساند/ «فرهنگ پهلوی» استاد راهگشای پژوهشهای آینده
ژاله آموزگار، استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در «شب بهرام فرهوشی» گفت: وی دلباخته این آب و خاک و این فرهنگ پربار بود و این علاقه تحسینبرانگیزش به ایران نخستین درسی بود که به دانشجویانش میآموخت و در تمام مدت خدمت صادقانهاش کوشید که عمق و جذابیت فرهنگ ایران را به همگان بشناساند.
در این مراسم استادان (عبدالمجید ارفعی، مهدخت معین، شکوفه شهیدی، عنایتالله مجیدی، محمود جعفریدهقی و...) و دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و همکاران پژوهشی وی حضور داشتند.
شاگردی که زمینه انتشار آثار استادش را فراهم کرد
ژاله آموزگار، زندهیاد فرهوشی را دلباخته فرهنگ ایران زمین دانست و گفت: وی در تمام مدت خدمت صادقانهاش کوشید که عمق و جذابیت فرهنگ ایران را به همگان بشناساند. وی دلباخته این آب و خاک و این فرهنگ پربار بود و این علاقه تحسینبرانگیزش به ایران نخستین درسی بود که به دانشجویانش میآموخت.
وی افزود: استاد فرهوشی تنها به کار تدریس فرهنگ و زبانهای باستانی اکتفا نکرد، بلکه مسئولیتهای دیگری نیز در این زمینه پذیرفت و به نحو شایستهای از عهده انجام آنها برآمد. وی پس از بازگشت از فرانسه به دلیل احترام و علاقه فراوانی که به استاد پورداوود و آثارش داشت، زمینه را برای چاپ آثاری چون «دو جلد کتاب یسنا، دو جلد یشتها، گاتاها، یادداشتهای گاتاها، جلد نخست فرهنگ ایران باستان» در انتشارات دانشگاه تهران فراهم کرد.
استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستان دانشگاه تهران بیان کرد: علاقه فرهوشی به انتشار آثار ارزنده باعث شد تا سرپرستی بنگاه نشر و ترجمه کتاب را به عهده بگیرد و در کنار آن مدتها در سمت مدیر انتشارات دانشگاه تهران به ارائه خدمات فرهنگی خویش ادامه دهد. علاوه بر این، مسئولیتهای دیگری نیز به عهده داشت و برنامه «ایران زمین» را در رادیو تلویزیون ملی اجرا میکرد. همچنین در همایشهای ایرانشناسی نیز نماینده شناختهشده ایران بود.
«ایرانویج» پاسخگوی بسیاری از پرسشهای دلبستگان ایران باستان
آموزگار اظهار کرد: زندهنام فرهوشی در همه دوران زندگیش از نوشتن و پدید آوردن آثار ارزنده غافل نشد. نخست از ترجمه «افسانههای الجزایری»، «ترانههای شرقی»، «رابینسون کروزوئه» شروع کرد و در زمینه ترجمه کارهای تخصصی «فرهنگ پهلوی به فارسی»، «فرهنگ فارسی به پهلوی» «کارنامه اردشیر بابکان: با متن پهلوی، آوانویسی، ترجمه فارسی و واژهنامه»، «هنر ایران در دوران پارتی و ساسانی» و ... را به فارسی برگرداند.
وی افزود: دو کتاب «جهانفروری: بخشی از فرهنگ ایران کهن» و «ایرانویج» پاسخگوی بسیاری از پرسشهای کسانی است که به ویژگیهای فرهنگ ایران باستان دلبستگی خاص دارند.
«فرهنگ پهلوی به زبان فارسی» راهگشای پژوهشهای میراث کهن ایرانی
زرشناس در ادامه این مراسم با اشاره شان علمی فرهوشی گفت: وی از بنیانگذاران پژوهشهای فرهنگی ایران باستان بود که در خانوادهای دانشدوست و فرهیخته پرورش یافت. وی عاشق شناساندن و شناختن فرهنگ ایران بود. برای نخستین بار کتاب دو جلدی «فرهنگ پهلوی به زبان فارسی» و «فرهنگ فارسی به پهلوی» را مشتمل بر 10 هزار واژه تالیف کرد، فرهنگ گرانسنگی که نتیجه پژوهشهای وی در طول سالیان بسیار است.
وی افزود: «فرهنگ پهلوی به زبان فارسی» که نتیجه خوانشهای دقیق و ویژه فرهوشی از متنهای پهلوی صورت گرفته، میتواند راهگشای بسیاری از پژوهشهای آینده درباره این زبان باشد و در معرفی میراث فرهنگ کهن این سرزمین نقش بسیار ارزندهای داشته است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: ترجمه «کارنامه اردشیر بابکان: با متن پهلوی...» از دیگر تالیفات فرهوشی است که از مقابله چندین نسخه از این متن با شاهنامه انجام شده، هنوز پس از گذشت سالیان بسیار و انتشار ترجمههای دیگری از این متن، یکی از بهترین برگردان به فارسی به شمار میآید. این دو اثر بخشی از خدمات شایان و تاثیرگذار استاد در معرفی حوزه دانشی فرهنگ و زبانهای باستانی ایران برشمرده میشود.
نگاه ژرف و پیشبینانه فرهوشی در پژوهشهای سترگ
نادره نفیسی یکی دیگر از سخنرانان این نشست گفت: اکنون که با شتاب برق و باد گویشها و زبانهای میهنی رو به نابودی هستند و در پی آن فرهنگ عامه و دیگر دستاوردهای فرهنگی از بین میروند بیش از پیش به ارزش سترگ این پژوهشها و نگاه ژرف و پیشبینانه بهرام فرهوشی پی میبریم.
وی درباره فراز و فرودهای زبان فارسی افزود: همانگونه که میدانیم شکلگیری زبانهای ملی به ویژه زبانهایی که از پشتوانه فرهنگی ژرف، پربار و هزار ساله برخوردار هستند، روندی بس دشوار و پیچیده را میگذرانند. زبان فارسی که در درازای سدهها در ایران بزرگ گویای ادبی توانمند و پرشکوه بوده، همیشه از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است این زبان در درازای سدهها با همه فراز و فرودهای اجتماعی راه خود را گشوده و منبعی بزرگ از اندیشههای پربار ادبی، هنری و عرفانی را به جهانیان اهدا کرده است.
مدیر گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه ابهر ادامه داد: گویشها و گونههای برخاسته از زبان فارسی و همچنین دیگر گویشها و لهجههای زبانی ایران بزرگ هر کدام با ادب گفتاری و نوشتاری آئینه این روند گرانسنگ به شمار میآیند اما شوربختانه بیش از آنچه که در سطح جهان در حال رخ دادن است حرکت رو به خاموشی بسیاری از این زبانها شتاب گرفته است.
نفیسی بیان کرد: به گزارش یونسکو در هزارهای که گذشت به ویژه در یکصد سال اخیر بیش از دوهزار زبان و گویش بومی از میان رفت. در این میان کشورهایی که به نیکی از هویت ملی و میهنی خویش آگاه بودند با برنامهریزیهایی دقیق از روند پژوهشهای زبانی و تاریخی آسیب کمتری دیدند. زیرا نیک دانستند که از میان رفتن یک زبان فاجعهای اجتماعی، فرهنگی و علمی به شمار میآید.
واگویههای دلتنگی همسر در سالگرد زندهیاد فرهوشی
هما گرامی، همسر زندهیاد بهرام فرهوشی گفت: فرهوشی در یک عمر کم کارهای پژوهشی بسیاری انجام داد، آنچه که هنوز در خانه ما به جا مانده همه یادگارهای کارهای اوست و حیف که عمرم دگر قد نمیدهد که بتوانم این کارها را به انتها برسانم. از سیدکاظم بجنوردی بسیار سپاسگزار هستم که مجموعه پژوهشهای فرهنگ عامه، فولکور، زبانها و گویشها را در مرکز دایرهالمعارف با همکاری دکتر نادره نفیسی برای چاپ آماده میکنند.
وی افزود: هر سال در هفت خرداد، سالگرد درگذشت بهرام فرهوشی شعری را برایش سرودهام، زمزمه میکنم: «گیج و منگم یا به آوازی صدایم میکنی/ زندگی را در طنین همصدایی با توام/ هیچ میدانی که باشی یا نباشی با منی/ من نمیدانم کجایی هر کجایی با توام»
صداوسیما با «شب بهرام فرهوشی» همکاری نکرد
علی دهباشی، مدیر مسئول مجله بخارا ضمن گلایه از همکاری نکردن صداو سیما به دلیل ارائه ندادن فیلمی از برنامههای فرهوشی گفت: این نکته را برای ثبت در تاریخ میگویم برای برپایی شب «بهرام فرهوشی» که به خواستاری سیدکاظم بجنوردی برگزار شد، همه به جز صداوسیما همکاری کردند. با وجود تلاش و پیگیری فیلمی از برنامه «ایران زمین» که از سوی شادروان فرهوشی اجرا میشد، در اختیار ما قرار ندادند تا امشب برای حاضران نمایش داده شود.
وی پس از آن بخشی از متنی که شایگان برای فرهوشی نوشته بود، قرائت کرد که در پارهای از ان آمده بود: با اینکه چند سالی ردپای همدیگر را به کلی گم کردیم و من از پاریس سردرآوردم و بهرام فرهوشی از مادرید، اما دوباره همدیگر را بازیافتیم. مضاعف براینکه هرگز رابطه قلبیمان قطع نشده بود.
بسیار خرسندم که توانستم فرهوشی را پیش از آخرین سفرش به آمریکا، در تهران بازبینم. پس از سالها جدایی انتظار داشتم، تغییر کرده باشد اما همان آدم سابق بود. همان گرما و مهربانی بیپیرایه از وجودش میطراوید. مرا بیدرنگ به یاد سفر کردستان انداخت.
سفر عجیبی که در سالهای چهل به اتفاق استاد پورداوود به سنندج و کرمانشاه و به بالاخص به پاوه کرده بودیم. سفری که بیگمان سرآغاز تحولی شگرف بود هم در او و هم در من.»
نظر شما