وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقطه کانونی سرمایههای انسانی و اجتماعی، بخش قابل توجهی از جامعه است، جامعهای که در پرتو انقلاب اسلامی و فرصتهای پدید آمده از آن نقش مؤثری در عرصه فرهنگ یافته و فرهنگ و هنر که رصد، حمایت و انتظام بخشیدنش بر عهده وزارت فرهنگ است، طیف وسیعی از فعالیتها را شامل میشده و مرور زمان، فعالیتهای نو و متعدد دیگری را بر آن افزوده است.
برای بررسی مسائل مبتلابه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مأموریتهای قانونی این وزارت چندین ساحته، البته میتوان و باید از زوایای مختلف به آن نگریست.
از منظر جغرافیای فعالیت، سه ساحت بینالمللی، ملی و استانی هر کدام با اقتضائات و مختصات خود بایسته بررسی است.
نداشتن تصویر شفاف و بسیط، در عین حال محو بودن منظرهای که از دریچه فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دست است، شاید خود موجبی باشد بر عدم استقرار و ثبات مدیریت در دستگاه معظم و مهم فرهنگ و هنر کشور؛ آنطور که بهصورت میانگین به تقریب هر سه سال یک وزیر بر کرسی معلق وزارت فرهنگ نشسته و درست در هنگامه در یافتن راهها، جرس تغییر نواخته شده است.
دولت یازدهم یا به عبارت دلنوازتر دولت امید از پس نومیدی حاصل از دولتی برآمد که هیچ چیز غیر از علاقههای خود را بر نمیتافت و میکوشید مردمانی به قامت و قالب خود بیافریند؛ اجبار و تحکم تلخی که جان اکثریت اهل فرهنگ را میفشرد و یکی از دلایل مشارکت تمام قد اهل فرهنگ و هنرمندان در انتخابات همین بود تا دفتر ایام جزماندیشی و جریده روی بسته شده و نسیم حمایت و رعایت در این بوستان از خزان زده به حرکت در آید.
از اینرو به جرات میتوان گفت، مهمترین و مقدماتیترین وظیفه وزیر منتخب دولت یازدهم، جلب اعتماد، تلطیف فضا، بازگشتن به مدار قانون، آشتی دادن فرهنگوران و هنرمندان با دولت، ساماندهی شرایط بحرانی، کوشش برای اصلاحات در قوانین و مقررات و فرجام دادن به تعهدات متعدد معلق مانده بود؛ عناوینی که بر هر فعالیت توسعهگرایانه حق تقدم دارد و حاصل آن کمتر دیده شونده و یا افتخار آفرین در عرصه ارائه آمار و البته مقدمه هر گام دیگر و توفیق در آن است.
تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هر طریق و با هر روایتی شرایطی خاص و بزنگاهی ویژه را رقم زده است، چراکه انتخابی درست میتواند مسیر رفته را به انجام و فرجامی درست برساند و انتخابی نامناسب در این وقت تنگ، رشتههای بافته را پنبه کند و دوباره قصه از سر آغاز شود، چنانکه در سالهای گذشته بارها در حوزه فرهنگ این تجربه و مشابه آن رخ داده و کسی از آن بهرهای نبرده است.
کار این وزارت حمایت مادی و نواله بخشیدن به هنرمندان است یا به یاریشان شتافتن تا آنکه مشکلات جاری را به توان جمعی و با همیاری خود و امکانات موجود در فضای فعالیت رفع کنند؟
آیا هر طبیب پس از دریافت گواهینامه تخصصی و احراز شرایط برای انجام هر عمل جراحی از وزارتخانهای مجوز میگیرد؟ و آیا نمیتوان صلاحیت هنرمندانی که 50 سال فعالیت حرفهای داشتهاند را با برخورداری از حقوق شهروندی خود تأیید کرد؟
در طول دو دوره سپری شده، تصرفات قانونی یا فراقانونی وزارت فرهنگ در امور جاری فرهنگ و هنر چنان رایج شده که گویی تنها عده قلیلی مالک این حوزه هستند و دیگران شناسایی لازم را درباره آن ندارند. در سه ساله نخست دولت تدبیر و امید تلاش پیوستهای شد برای کاستن از این موارد و واگذاری پارهای از آنها، اما بیتردید تحقق شعارهای دولت و رئیسجمهور در امتداد رویه در پیش گرفته شده است.
شگفت اینجاست که علیرغم شعارهای بسیار برای کوچکسازی دولت، هر سال میبینیم که دولت حتی در بخشهای کمبضاعت فرهنگی [از نظر بودجه] در حال فربهتر شدن است. برای پرهیز از فربگی و سامان دادن این پراکندگی که به طبع موازیکاریها را افزایش میدهد، تغییر ساختار امری اجتنابناپذیر و حیاتی خواهد بود.
اقتصاد فرهنگ با توجه به مزیت نسبی صنایع خلاق و فرهنگی در کشور بازوی توانمندی در تحقق اقتصاد مقاومتی خواهد بود و نهایتا هنرهای ایرانی در عرصهها و رشتههای مختلف که در جهان توانسته است توجه فزاینده مخاطبان را به خود جلب کند با سرمایهای سترگتر به میدان عمل وارد خواهد شد.
1. ضرورت دارد دولت ایده کلان خود را در حوزه فرهنگ و هنر به طور عام و برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باز تعریف کند.
2. دولت، میزان توجه خود را مطابق ضرورت، لزوم و اهمیت این حوزه تصحیح نماید.
3. از تمام توان و ظرفیتهای موجود در کشور برای اصلاح، ساماندهی و توسعه فرهنگ و هنر استفاده کند.
4. استعداد و استطاعت سرمایههای ارزشمند انسانی و اجتماعی این حوزه را از نظر دور ندارد.
5. با تدبیر درست، مسیر متخذه خود را تغییر ندهد و تا تحقق اهداف پایداری و پایمردی نشان دهد.
6. برای مشارکت خانواده بزرگ فرهنگ و هنر ایران و معاضدت و همراهی آن در این مسیر، اعتماد اهل هنر را از طریق شفافیت و اصلاح روشها برانگیزد.
7. از هر کوششی برای توانمند سازی ستاد مدیریت این وزارتخانه دریغ نورزد.
8. در واگذاری مسئولیتها به نهادهای صنفی-تخصصی، شجاعت و استقامت نشان دهد.
بدین ترتیب انتخاب دکتر صالحی امیری که نمونهای از این مشکلات را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران پیشرو داشته و بر آن فائق آمده، میتواند از تدبیر و تأمل دولت حکایت کند.
این روزها، پس از استعفای آقای جنتی و پیش از معرفی آقای صالحی امیری نگرانی مشهودی در فضای فرهنگ و هنر بود و البته دست اندرکاران فرهنگ میدانستند، پذیرش این مسئولیت مهم در موجاموج فشارهای گوناگون بر این وزارت چه میزان در انتخاب وزیر نقش آفرین است، اما معرفی صالحی امیری امید بخش بود و نشانگر اینکه دولت عزمی جزم برای ترمیم و تکمیل مدیریت فرهنگی دارد و فرهنگ را صرفا برای کوتاه مدت مد نظر قرار نداده و میکوشد تا توفیقی نظیر و نزدیک به دیگر توفیقات خود را پدید آورد.
نظر شما