یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۳
نقش وزارت ارشاد در حمایت و انتظام بخشیدن به عرصه فرهنگ و هنر / یادداشت سید محمدمجتبی حسینی

مدیرعامل کتابخانه و موزه ملی ملک معتقد است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقطه کانونی سرمایه‌های انسانی و اجتماعی، بخش قابل توجهی از جامعه است، جامعه‌ای که در پرتو انقلاب اسلامی و فرصت‌های پدید آمده از آن نقش مؤثری در عرصه فرهنگ یافته و فرهنگ و هنر که رصد، حمایت و انتظام بخشیدنش بر عهده وزارت فرهنگ است، طیف وسیعی از فعالیت‌ها را شامل می‌شده و مرور زمان، فعالیت‌های نو و متعدد دیگری را بر آن افزوده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سید محمدمجتبی حسینی، مدیرعامل کتابخانه و موزه ملی ملک: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موقعیت ویژه‌ای دارد. فرصتی است نهفته در کلاف پر گره تهدیدهای گوناگون که پس از چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز و همچنان به جای اندیشیدن برای سامان بخشیدنش، تفاوت سلیقه‌ها و نگاه‌ها، محاذیر و تنگناها مجال گشوده شدن گره‌ها را نداده است.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقطه کانونی سرمایه‌های انسانی و اجتماعی، بخش قابل توجهی از جامعه است، جامعه‌ای که در پرتو انقلاب اسلامی و فرصت‌های پدید آمده از آن نقش مؤثری در عرصه فرهنگ یافته و فرهنگ و هنر که رصد، حمایت و انتظام بخشیدنش بر عهده وزارت فرهنگ است، طیف وسیعی از فعالیت‌ها را شامل می‌شده و مرور زمان، فعالیت‌های نو و متعدد دیگری را بر آن افزوده است.

برای بررسی مسائل مبتلابه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مأموریت‌های قانونی این وزارت چندین ساحته، البته می‌توان و باید از زوایای مختلف به آن نگریست.

از منظر جغرافیای فعالیت، سه ساحت بین‌المللی، ملی و استانی هر کدام با اقتضائات و مختصات خود بایسته بررسی است.
از منظر نسبت این نهاد با مردم و حاکمیت، از منظر ساختار و سازمان با دو رویکرد درون سازمانی و برون سازمانی، از منظر قواعد و مقررات مترتب بر آن، از منظر اهمیت و اعتبار و از مناظر متعدد دیگر می‌باید این منشور را به تماشا نشست و اگر کسی را امید بهبودی در وضع فرهنگ باشد، نمی‌توان بدون لحاظ کردن ابعاد رنگارنگ آن، به تصویر روشنی، مناسب داوری دست یافت.

نداشتن تصویر شفاف و بسیط، در عین حال محو بودن منظره‌ای که از دریچه فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دست است، شاید خود موجبی باشد بر عدم استقرار و ثبات مدیریت در دستگاه معظم و مهم فرهنگ و هنر کشور؛ آن‌طور که به‌صورت میانگین به تقریب هر سه سال یک وزیر بر کرسی معلق وزارت فرهنگ نشسته و درست در هنگامه در یافتن راه‌ها، جرس تغییر نواخته شده است.

دولت یازدهم یا به عبارت دلنوازتر دولت امید از پس نومیدی حاصل از دولتی برآمد که هیچ چیز غیر از علاقه‌های خود را بر نمی‌تافت و می‌کوشید مردمانی به قامت و قالب خود بیافریند؛ اجبار و تحکم تلخی که جان اکثریت اهل فرهنگ را می‌فشرد و یکی از دلایل مشارکت تمام قد اهل فرهنگ و هنرمندان در انتخابات همین بود تا دفتر ایام جزم‌اندیشی و جریده روی بسته شده و نسیم حمایت و رعایت در این بوستان از خزان زده به حرکت در آید.
حجم انبوه در خواست‌ها و تقاضاها، محدودیت‌های ایجاد در دوره قبل برای به‌کارگیری نیروی کارآمد در رده‌های مدیریتی و کارشناسی، عدم جذابیت فعالیت در نهادهای دولتی، کمبود جدی منابع و ......فهرست پرشماری از یک‌سو می‌سازد و وجود نگاه‌های بسیار متفاوت و گاه متباین به این حوزه، سیاست‌زدگی و.... از سوی دیگر موجب شد تا یکی از دشوارترین مقاطع مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل مدیران منتخب این نهاد قرار داشته باشد. تناقضی جانکاه و ناگزیر که جز با هم افزایی، تدبیر، صبوری و تأمل به پایان نخواهد رسید.

از این‌رو به جرات می‌توان گفت، مهم‌ترین و مقدماتی‌ترین وظیفه وزیر منتخب دولت یازدهم، جلب اعتماد، تلطیف فضا، بازگشتن به مدار قانون، آشتی دادن فرهنگ‌وران و هنرمندان با دولت، ساماندهی شرایط بحرانی، کوشش برای اصلاحات در قوانین و مقررات و فرجام دادن به تعهدات متعدد معلق مانده بود؛ عناوینی که بر هر فعالیت توسعه‌گرایانه حق تقدم دارد و حاصل آن کمتر دیده شونده و یا افتخار آفرین در عرصه ارائه آمار  و البته مقدمه هر گام دیگر و توفیق در آن است.
 
خوشبختانه وزیر منتخب رئیس‌جمهور یازدهم به حسن سابقه حضور در معاونت بین‌الملل این وزارت و آشنایی با حوزه فرهنگ و طبع سلیم، شرایط مناسبی را برای فعالیت ایجاد کرد و طی سه سال، نه‌تنها تنظیم و تنسیق یافت، بلکه در موارد متعددی پا را فراتر گذاشت و نقشی بلندتر ترسیم کرد، چنانکه در زمان‌بندی تخمینی، زودتر از انتظار شرایط بحرانی به پایان نزدیک شد، در حالی‌که رسانه‌ها و تماشاگران بیرونی التفات کمی به این مهم نشان دادند.

تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هر طریق و با هر روایتی شرایطی خاص و بزنگاهی ویژه را رقم زده است، چراکه انتخابی درست می‌تواند مسیر رفته را به انجام و فرجامی درست برساند و انتخابی نامناسب در این وقت تنگ، رشته‌های بافته را پنبه کند و دوباره قصه از سر آغاز شود، چنانکه در سال‌های گذشته بارها در حوزه فرهنگ این تجربه و مشابه آن رخ داده و کسی از آن بهره‌ای نبرده است.
چالش‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حتی از بدیهی‌ترین سطوح را دربر می‌گیرد؛ از سوالاتی نظیر این‌که آیا هنرمند بودن امتیاز است یا حق و اگر حق است مانند هر حرفه و مهارت دیگر، چرا به مانند حق‌داران با هنرمندان تعامل نمی‌شود؟

کار این وزارت حمایت مادی و نواله بخشیدن به هنرمندان است یا به یاری‌شان شتافتن تا آن‌که مشکلات جاری را به توان جمعی و با همیاری خود و امکانات موجود در فضای فعالیت رفع کنند؟

آیا هر طبیب پس از دریافت گواهینامه تخصصی و احراز شرایط برای انجام هر عمل جراحی از وزارتخانه‌ای مجوز می‌گیرد؟ و آیا نمی‌توان صلاحیت هنرمندانی که 50 سال فعالیت حرفه‌ای داشته‌اند را با برخورداری از حقوق شهروندی خود تأیید کرد؟

در طول دو دوره سپری شده، تصرفات قانونی یا فراقانونی وزارت فرهنگ در امور جاری فرهنگ و هنر چنان رایج شده که گویی تنها عده قلیلی مالک این حوزه هستند و دیگران شناسایی لازم را درباره آن ندارند. در سه ساله نخست دولت تدبیر و امید تلاش پیوسته‌ای شد برای کاستن از این موارد و واگذاری پاره‌ای از آن‌ها، اما بی‌تردید تحقق شعارهای دولت و رئیس‌جمهور در امتداد رویه در پیش گرفته شده است.
 
بخشی از این مشکلات ناشی از اصرار بر نظارت بیش از حد و غیر شفاف است و بخشی ناگزیر از ساختاری که به‌صورت شکلی طراحی شده و به مرور زمان تورم یافته است. ساختار شکلی ابتدایی‌ترین گونه در طراحی یک سازمان است و با قبول آن باید انتظار داشت که با تغییر شکل‌های مبتلابه و توسعه‌ آن‌ها، سازمان نیز دستخوش تغییر شود؛ چنانکه در حال حاضر سینما سازمانی دارد، کتاب معاونتی سینما سازمانی دارد و قرآن و عترت همچنین؛ دور نخواهد بود که سایر رشته‌های فرهنگی-هنری نیز تمایل داشته باشند که به‌جای اداره‌کل، معاونتی در این وزارت داشته باشند.

شگفت اینجاست که علی‌رغم شعارهای بسیار برای کوچک‌سازی دولت، هر سال می‌بینیم که دولت حتی در بخش‌های کم‌بضاعت فرهنگی [از نظر بودجه] در حال فربه‌تر شدن است. برای پرهیز از فربگی و سامان دادن این پراکندگی که به طبع موازی‌کاری‌ها را افزایش می‌دهد، تغییر ساختار امری اجتناب‌ناپذیر و حیاتی خواهد بود.
 
کارکردی شدن ساختار علاوه بر اصلاح الگوی به‌کارگیری نیروی انسانی بر صرفه هزینه‌ها و تقسیم درست اعتبارات تأثیر خود را می‌نمایاند. چابک شدن این قامت البته مقدمه شایسته‌ای است برای پرداختن به دو مقوله بسیار مهم که در دوران وزارت دکتر علی جنتی از نظر دور نماند؛ یکی اقتصاد فرهنگ و دیگری دیپلماسی فرهنگی.

اقتصاد فرهنگ با توجه به مزیت نسبی صنایع خلاق و فرهنگی در کشور بازوی توانمندی در تحقق اقتصاد مقاومتی خواهد بود و نهایتا هنرهای ایرانی در عرصه‌ها و رشته‌های مختلف که در جهان توانسته است توجه فزاینده مخاطبان را به خود جلب کند با سرمایه‌ای سترگ‌تر به میدان عمل وارد خواهد شد.
عناوین فشرده و خلاصه گفته شده نشان می‌دهد که:

1. ضرورت دارد دولت ایده‌ کلان خود را در حوزه فرهنگ و هنر به طور عام و برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باز تعریف کند.

2. دولت، میزان توجه خود را مطابق ضرورت، لزوم و اهمیت این حوزه تصحیح نماید.

3. از تمام توان و ظرفیت‌های موجود در کشور برای اصلاح، ساماندهی و توسعه فرهنگ و هنر استفاده کند.

4. استعداد و استطاعت سرمایه‌های ارزشمند انسانی و اجتماعی این حوزه را از نظر دور ندارد.

5. با تدبیر درست، مسیر متخذه خود را تغییر ندهد و تا تحقق اهداف پایداری و پایمردی نشان دهد.

6. برای مشارکت خانواده بزرگ فرهنگ و هنر ایران و معاضدت و همراهی آن در این مسیر، اعتماد اهل هنر را از طریق شفافیت و اصلاح روش‌ها برانگیزد.

7. از هر کوششی برای توانمند سازی ستاد مدیریت این وزارتخانه دریغ نورزد.

8. در واگذاری مسئولیت‌ها به نهادهای صنفی-تخصصی، شجاعت و استقامت نشان دهد.
با محاسبه و ملاحظه سرفصل‌های به اجمال گفته شده، روشن می‌شود که انتخاب وزیر برای این وزارت و در این بزنگاه زمانی چه میزان حساس و خطیر است. ذوفنونی باید که ضمن جلب اقبال مخاطبان وزارت فرهنگ بتواند همدلی کارکنان را داشته باشد و با شجاعت و خلاقیت از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل موجود استفاده نماید.

بدین ترتیب انتخاب دکتر صالحی امیری که نمونه‌ای از این مشکلات را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران پیش‌رو داشته و بر آن فائق آمده، می‌تواند از تدبیر و تأمل دولت حکایت کند.

این روزها، پس از استعفای آقای جنتی  و پیش از معرفی آقای صالحی امیری نگرانی مشهودی در فضای فرهنگ و هنر بود و البته دست اندرکاران فرهنگ می‌دانستند، پذیرش این مسئولیت مهم در موجاموج فشارهای گوناگون بر این وزارت چه میزان در انتخاب وزیر نقش آفرین  است، اما معرفی صالحی امیری امید بخش بود و نشانگر این‌که دولت عزمی جزم برای ترمیم و تکمیل مدیریت فرهنگی دارد و فرهنگ را صرفا برای کوتاه مدت مد نظر قرار نداده و می‌کوشد تا توفیقی نظیر و نزدیک به دیگر توفیقات خود را پدید آورد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها