ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: «یک کتاب را از روی جلدش قضاوت نکن» و بدان معناست که «چیزی را از روی ظاهر قضاوت نکنید» اما بسیاری بر این باور هستند که جلد کتاب برای این به وجود میآید که ایدهای از محتوای آن به خواننده بدهد و مخاطب را مجبور کند کتابی خاص را انتخاب کند و بخواند. اما آیا ماشینها نیز میتوانند این چنین تشخیصی داشته باشند؟
حال سؤالی جالب مطرح میشود. آیا ماشینها توانایی ارزشیابی یک کتاب را از روی جلد آن دارند؟ به واسطه تحقیقات دو نفر به نامهای «برایان کنجی ایوانا» و «سیچی اوچیدا» از دانشگاهی در «ژاپن» میتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم. این دو نفر از شبکههای عصبی الکترونیکی برای بررسی جلد کتابها و تعیین ژانر کتاب بهره گرفتهاند.
روش به کارگرفته کاملا واضح است. «ایوانا» و «اوچیدا» حدود 137778 جلد کتاب را در گونههای مختلف از سایت آمازون دانلود کردند. و سپس در مرحله بعد، این دو محقق از 80 درصد دادههای خود استفاده کردند تا به شبکه عصبی آموزش دهند که گونه کتاب را با نگاه کردن به جلد آن دریابد. این شبکه عصبی دارای چهار لایه است و هر کدام 512 عصب دارند که با کمک یکدیگر ارتباط بین طراحی جلد و ژانر آن را میفهمند. آنها از ده درصد دادههای خود نیز برای تنفیذ مدلها استفاده کردند و از ده درصد باقیمانده برای امتحان کردن توانایی تشخیص این دستگاه بهره گرفتند.
نتایج بسیار جالب است. در چهل درصد مواقع این الگوریتم در سه حدس اول خود درست عمل کرده است و در بیست درصد مواقع در انتخاب اول خود حدس درستی داشت. «ایوانا» و «اوچیدا» در این باره میگویند: «نتایج نشان میدهد این کار بسیار سخت اما شدنی است.»
تشخیص بعضی از ژانرها آسانتر از بقیه است. برای مثال تشخیص کتابهای مربوط به سفر و کامپیوتر و تکنولوژی برای این شبکه عصبی آسانتر است زیرا از طراحی و تصاویر مشابه روی جلد این کتب استفاده میشود.
علاوه بر این محققین این پروژه دریافتند که تشخیص جلد کتب آشپزی برای شبکه عصبی در صورتی که از عکس غذا روی جلد کتاب استفاده شده باشد آسان است اما اگر از تصویر یک سرآشپز استفاده شود تشخیص آن سخت میشود.
تشخیص ژانر بیوگرافی و خاطرات نیز در این الگوریتم بسیار سخت است و اصولاً ژانر تاریخی را برای آنان انتخاب میکند. در صورتی که در سایت آمازون ژانر تاریخی در اولویت دوم دستهبندی این کتب قرار دارد.
این الگوریتم اصولاً آثار مربوط به کودکان را با کتابهای کمیک و رمانهای تصویری و همینطور کتابهای پزشکی را با کتب علمی اشتباه میگیرد. البته به دلیل شباهتهای این گونهها اشتباه دستگاه قابل درک است.
البته کارکرد این شبکه عصبی را نمیتوان با ذهن انسان مقایسه کرد و بهتر است این دو آزمایشی روی این موضوع انجام دهند. اما تا وقتی که این آزمایش صورت نگیرد نمیتوان به صورت قطعی اعلام کرد که ماشینها در تشخیص ژانر یک کتاب بر اساس جلد موفقتر عمل میکنند یا ذهن انسان!
با این وجود انجام این آزمایش بسیار جالب است و طراحان جلد را مجبور به دقت بیشتر در طراحی جلد کتب مختلف میکند. نتیجه مثبت دیگر این آزمایش این است که میتوان به تدریج وظیفه طراحی جلد را به ماشینها سپرد و نیازی به کمک انسان در این زمینه نخواهد بود.
نظر شما