کتاب «نامههای زنان ایرانی» به کوشش علی باغدار دلگشا برگرفته از 62 نامه چاپ شده در روزنامه «ایران نو» است که به روایت زنان عصر مشروطه اختصاص دارد.
«امتحان دبستان ناموس در سنگلج»، «اعلانات»، «کاغذ یا ماتمکده»، «لایحه خانم دانشمند»، «حمیت زنانه»، «نطق معارف پروانه»، «مدرسه مخدرات»، « بشارت به خانمهای وطن»، «شکایت ضعیفه»، «حسیات دختر ایرانی»، «راجع به قتل رئیس نظمیه انزلی»، «اعلان کوچه همتآباد» و «در بیچارگی زنان» از جمله مطالبی هستند که در این کتاب گنجانده شده است.
ایجاد دبستانهای دخترانه برای ستیز با خرافات اجتماعی
پشت جلد کتاب میخوانیم: «نامههای زنان ایرانی، مجموع 62 نامه مندرج از زبان زنان در روزنامه «ایران نو» (1290-1288ش/1911-1909م) را شامل میشود؛ نامههایی از عصر مشروطه که از مندرجات 475 شمار از شمارگان روزنامه ایران نو استخراج شده است. عصری که بر خلاف مردان، زنان در آن از برخی حقوق اجتماعی دیگر مانند حق رای، محروم و برای به دست آوردن برخی حقوق اجتماعی دیگر مانند حق تحصیل و ایجاد دبستانهای دخترانه با هنجارها و خرافات اجتماعی در حال ستیز بودند. بر این اساس بیشتر نامههای زنان در این دوره پیرامون نقش مدارس در اهمیت تربیت دختران و در راستای ارتقاء سطح فرهنگ اجتماعی جامعه آن عصر بوده است.»
در مقدمه کتاب با اشاره به تفکر انتقادی آمده است: «با انتشار روزنامه قانون در لندن به زبان فارسی، دو فکر اساسی عصر مشروطه به ایران وارد میشود: فکر مشروطهخواهی و دموکراسی، توجه به حقوق اجتماعی زنان از طریق آشنایی با تفکر فمنیستهای قرن نوزده به همین دلیل زنان راه رستگاری را همانند زنان غربی در گسترش آگاهی زنان میدانستند که عاملی تعیینکننده است و میتوان گفت امروزه نه فقط گسترش آموزش زنان در تمام سطوح بلکه مجهز شدن به تفکر انتقادی مطرح میشود. منظور از تفکر انتقادی یعنی شناخت به منظور تغییر.» (ص 10)
تصرف ملک کَمینِه، مگر به حکم قانون اساسی
مولف در پیشگفتار در رابطه با حضور اجتماعی زنان آورده است: «عصر مشروطه دورهای است که علاوه بر تحول در گفتمان سیاسی مانند محدود کردن قدرت پادشاه، تشکیل احزاب سیاسی در قالب نوین و مدرن آن، شکلگیری مجلس شورای ملی و مساله حق رای، از نظر تاریخ اجتماعی، آشنایی با فرهنگ غرب، طرح مطالبات اجتماعی، ترویج روزنامهنگاری، حضور زنان در صحنههای اجتماعی به همراه مساله مهم جایگزینی واژه شهروند به جای رعیت نسبت به دیگر اداوار تاریخی دارای اهمیتی افزون است. دورهای که میتوان به عنوان نخستین دوره تاریخ اجتماعی ایران معرفی کرد که زنان در آن به طرح مطالبات اجتماعی پرداختهاند.» (ص 13)
«مکتوب شهری» عنوان یکی از نامههای است که یکی از زنان به قصد تظلمخواهی برای روزنامه ایران نو نوشته است، در قسمتی از این مکتوب آمده است: «دو هفته قبل بدون اطلاع کمینه، مامور عدلیه اعظم درب منزل کمینه آمده که مامورم ملک متصرفی شما را تخلیه نموده به تصرف ادیبالسلطنه مدیرکل وزارت داخله بدهم وکیل کمینه از مامور عدلیه سوال میکند که این حکم از کدام محکمه بر حقانیت طرف صادر شده است. جواب میدهد این حکم از هیئت وکلائی است که برای تصفیه عدلیه در حیات سرچشمه هستند توسط وکیل کمینه عریضهای به هئیت وکلا عرض شده و عریضه تظلمنامه کمینه را به وکلای محترم ارائه داده قبول عریضه فرمودند. همان مجلس رافع عریضه قانون اساسی از بغل بیرون آورده و عرض میکند به موجب فصل پانزدهم و شانزدهم و فصل هفدهم که در قانون تصریح کرده حق ندارید که خانه ملکی متصرفی کمینه علیله را بدون محکمه از ید تصرف مالکانه من بیرون کنید مگر به حکم قانون اساسی.» (ص 117)
کتاب «نامههای زنان ایرانی» به کوشش علی باغدار دلگشا در 191 صفحه، شمارگان 500 نسخه به قیمت 15 هزار تومان از سوی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما