«ارنستو ساباتو-ERNESTO SABATO » از نويسندگان صاحبنام آرژانتيني است كه بارها آلبركامو، گراهامگرين، توماس مان و بسياري از بزرگان داستاننويسي جهان از او به عنوان نويسندهاي صاحب انديشه ياد كردهاند. ساباتو سال 1911 در يكي از روستاهاي آرژانتين متولد شد و او را درزمره نامآوراني چون پاز، ماركز و يوسا خواندهاند._
بشر در عصر ما، بيش از پيش، خسته و تنهاست. به نظر شما انسانيت امروز، چگونه است؟
انسانيت با فراموش شدن پدرها و مادربزرگها فراموش شده است. بايد از كودكي به بچهها انساندوستي را آموخت.
به نظر شما يك نويسنده خوشبخت ميتواند آثار مهم خلق كند
و بنويسد؟آيا لازمه نوشتن رنج بردن نيست؟
من فكر ميكنم كه يك انسان خوشبخت و آسوده از رنج، مشكل بتواند آثار بزرگ و نوشتههاي فراموش نشدني خلق كند. ادبيات بزرگ جهاني از قصهها و داستانهاي سرشار از رنج تشكيل شده است. ادبيات هم مثل هر پديدهاي ديگر نوعي تقسيمبندي خاص دارد؛ ادبيات بد و ادبيات خوب محصول رنجهاي بشري است.
از مرگ ميترسيد؟ مرگ را چگونه ميبينيد؟
هرگز به ترس از مرگ نينديشيدهام. ولي اعتراف ميكنم كه از جنگها، ويرانيها و اعمال زورگويي ديكتاتورها عميقاً ترسيدهام. چون بارها به مرگ تهديد شدهام.
چه كتابهايي ميخوانيد؟
از سال 1987 بينايي ام رو به افول گذاشت و از آن پس، كمتر توفيق خواندن آثار ديگران را يافتهام. ولي از نوجواني با داستايوفسكي محشور بودهام و آثار او جايگاه ويژهاي در كارم دارند. آثار فلاسفه يونان را هم خواندهام.
جايگاه واقعگرايي را درادبيات امروز جهان چگونه ميبينيد؟
بايد حقيقت را نوشت. عصر ما، عصر واقعگرايي است. در سياست كمتر ميتوان حقيقت را يافت. اما در ادبيات، واقعيت و حقيقت، جايگاه ويژه خود را دارند. در رؤيا و تفكرات تنهايي و در انديشه كودكان حقيقت را ميتوان لمس كرد. مرا به عنوان يك انقلابي شناختهاند. در حالي كه من، تنها واقعيت را برملا كردهام.
چرا مدتي است كه ديگر كتابي از شما نخواندهايم؟
چون وضع بينايي ام خوب نيست. از ديكته كردن هم بيزارم. چون حرف زدن و به ديگري نقل كردن با نوشتن فرق دارد. در دنيايي كه زندگي ميكنيم، رضايت كامل وجود ندارد.
از آثاري كه خلق كردهايد، راضي هستيد؟
هرگز از هيچ چيز احساس رضايت كامل نكردهام.
حتي از كتاب قهرمانان و گورها كه براي شما توفيق زيادي به ارمغان آورده است؟
حتي از آن كتاب. دلم ميخواهد مورد علاقه خوانندگانم باشم. نه اينكه آنها نوشتههايم را ستايش كنند.
ارنستو ساباتو چه جور آدمي است؟!
بيشتر يك فرد ماليخوليايي، رؤياپرداز و خيالباف!
به نظر شما ادبيات پيشرفت ميكند؟
ادبيات تكرار ميشود. اين علم است كه پيشرفت ميكند.
چگونه بايد با زندگي مقابله كرد؟
با روشي صلحآميز. نظير آنچه ماهاتما گاندي كرد.
گمان مي كنيد روشنفكران امروزي به وظايفشان عمل ميكنند؟
كدام روشنفكر واقعي با وجود اين همه معما و تنش كه گرداگرد جامعه بشري را گرفته است، ميتواند به وظايف خود عمل كند؟با وجود اين همه جنگ و مرگ و گرسنگي كه بشر امروز را اسير كرده است؟
نظر شما