آسیبشناسی کتابهای دین، عرفان و پژوهشهای قرآنی/ 1
دلشاد تهرانی: تدوین ساز و کار قانونی به کاهش کتابسازی، کمک میکند
مصطفی دلشاد تهرانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، معتقد است: کتابسازی سبب تغییر نگرش جامعه در حوزه دین و عرفان نسبت به این حوزه میشود. او راه برونرفت از این چالش را تقویت زیرساختهای اخلاقی و تدوین سازوکارهای قانونی در کاهش کتابسازی موثرند
تعریف شما از کتابسازی در حوزه دین، عرفان و پژوهشهای قرآنی چیست؟
کتابسازی آفت دانش، پژوهش و کتاب است و در این بحث باید چند مسأله مهم بررسی شود. ابتدا باید روشن شود که منظور از کتابسازی چیست و تلقی ما از کتابسازی کدام است؟ نکته دیگر بررسی عوامل ریشهای کتابسازی است. همچنین در این زمینه باید بستر و زمینههای کتابسازی و عوامل تقویتکننده آن شناسایی شوند و در نهایت به دنبال راه اصلاح، درمان یا کم کردن این مشکل باشیم.
تلقی من از کتابسازی این است که اثر تالیفی, اصالتهای لازم را در ساختار، تدوین، تنظیم و محتوا نداشته باشد و به نحوی این اصالتها مخدوش بوده و اثر حاصل اندیشه، پژوهش، زحمت و قلم مولف نباشد و آنچه متعلق به دیگران است به روش غیرعلمی و غیرامانتدارانه استفاده شده باشد. انتظاری که در حوزه کتابهای دین و عرفان در زمینه کتابسازی وجود دارد، انتظاری مضاعف است، زیرا در حوزه دین و عرفان حرف اول را اخلاق، ادب و راه بردن به سوی حق میزند و امکان ندارد از روشهای غیراخلاقی و مغایر با حق بهره بگیریم و به اخلاق و ادب راه پیدا کنیم؛ این دو با هم تناقض دارند.
گونههای مختلف کتابسازی در حوزه دین و عرفان کداماند؟
انواع کتابسازی در حوزه دین را باید بشناسیم تا بتوانیم مساله را تحلیل و مشکل را حل یا کاهش دهیم. در این زمینه میتوان به چند دسته کتابسازی اشاره کرد؛ دسته نخست، کتابسازی ساختاری یا محتوایی است. مصداق کتابسازی ساختاری این است که کتاب شخص دیگری را برداریم و عینا و بدون ذکر منبع از مطالب آن استفاده کنیم. کتابسازی محتوایی نیز به این معنی است که از آثار دیگران به شکل غیرعلمی و غیرامانتدارانه استفاده کنیم. در دل این تقسیمبندی دستهبندی دیگری نمایان میشود که شامل کتابسازی تام یا کلی و غیرتام یا جزئی است. کتابسازی تام به این معناست که شخصی اثری را بهطور کامل برداشته و با تغییرات مختصر به نام خود منتشر کند. کتابسازی غیرتام یا جزئی نیز به این معناست که شخصی تالیفی انجام دهد و آن قسمتیهایی که برگرفته از آثار، فکر، اندیشه و قلم دیگران است را بدون ارجاعات مشخص و یا نقل قول مستقیم و ذکر منبع استفاده کند. نوع دیگر کتابسازی به عریان و غیرعریان است. در کتابسازی عریان، به محض دیدن کتاب متوجه ساختگی بودن آن میشویم و در نوع غیرعریان در لابهلای مطالب کتاب، جملات و گزارههایی از دیگران بدون ارجاع علمی استفاده شده که تشخیص آن کمی سخت است. کتابسازی تکراری و تلم باری دسته دیگری از کتابسازیهاست به این معنی که بسیاری از آثار حوزه دین و عرفان در بازار کتاب تکرار مطالب یکدیگر هستند و نوآوری در آنها دیده نمیشود. در نوع تلمباری نیز شخص مجموعهای از مطالب را از جاهای مختلف برداشته و درهم ریخته است که با یک تورق ساده میتوان دریافت که این اثر کار علمی، پژوهشی و سامانیافتهای نیست. شکل دیگر کتابسازی، حرفهای و غیرحرفهای است. برخی کتابسازها بهصورت حرفهای و تعمدا این کار را انجام میدهند و عدهای دیگر نیز به دلیل ناتوانی در انجام کار علمی و پژوهشی و نداشتن قلم قوی گرفتار کتابسازی شدهاند.
بهنظر شما علل اصلی کتابسازی در این حوزهها چیست؟
نکتهای که در زمینه کتابسازی بسیار مهم بوده این است که در چه جامعه و فضای علمی و پژوهشی چنین کاری رخ میدهد. در این زمینه میتوان سه مورد مهم را بهعنوان ریشههای اصلی کتابسازی معرفی کرد؛ مشکلات اخلاقی، مشکلات تربیتی و ضعف علمی و پژوهشی. اگر در جامعهای اخلاق وجود داشته باشد و پایبندی به اخلاق جدی گرفته شود، پدیدهای به اسم کتابسازی به ندرت اتفاق میافتد. همچنین اگر انسانها بهگونهای تربیت شده باشند که در زندگی آنها راستگویی، امانتداری و درستکاری اصل باشد، نمیتوان شاهد کتابسازی گسترده بود. در این زمینه میتوان به حدیثی از حضرت محمد(ص) اشاره کرد که در جمع اصحاب فرمودند که اگر میخواهید درباره شخصی نظر دهید و قضاوت کنید به طولانی بودن رکوع و سجود، نماز شب و تعداد سفرهای حج افراد نگاه کنید، بلکه به راستگویی و امانتداری افراد توجه کنید. براین اساس میتوان گفت که اگر نظام تربیتی نظامی باشد که در آن انسانها راستگو و امانتدار تربیت شوند، شاهد پدیدهای به نام کتابسازی نخواهیم بود. وقتی انسان میبیند توان کار علمی و پژوهشی ندارد و ناچار به تولید یک اثر در بازه زمانی محدود است، ناخواسته به سمت کتابسازی سوق داده میشود؛ ضعف علمی و پژوهشی اجازه کار اصیل نمیدهد. روابط و ضوابط و مناسبات اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی و فرهنگی، زمینهساز ظهور چنین پدیدهای است. اگر در جامعهای افرادی که کارهای اینچنین انجام میدهند مورد تشویق هم واقع شوند، این امر زمینهساز تمایل دیگران به تولید چنین آثاری خواهد شد. وقتی نظام مدیریتی، کنترلها و ضوابط لازم را در اختیار ندارد نیز این بستر فراهم است. زمانی که حمایتهای لازم از کارهای پژوهشی اصیل که لازمه آن زمان و صرف عمر و هزینه است، صورت نمیگیرد زمینه برای انجام کارهای غیراصیل مهیا میشود.
چه راهکارهایی را برای برونرفت از این مشکل پیشنهاد میکنید؟
با توجه به موارد یاد شده میتوان به چند راهکار برای اصلاح وضعیت و یا کاهش پدیده کتابسازی اشاره کرد. از نظر فرهنگی لازم است کتابسازی و کپی و تقلب علمی ـ پژوهشی جزو زشتترین امور از نظر اجتماعی، مدیریتی و فرهنگی تلقی شود و هر انسانی این کار را آن قدر زشت بداند که به سمت آن نرود. دومین راهکار، تقویت زیرساختهای اخلاقی و دور کردن جامعه از آسیبهای اخلاقی است. اگر در جامعهای اخلاق آسیب ببیند، این آسیبها در همه عرصهها از جمله تولید کتاب نیز خود را نشان میدهد. نکته دیگر توجه به نظام آموزشی و تربیتی است. تدوین سازوکارهای قانونی نیز یکی دیگر از راهکارهایی است که میتواند در کاهش پدیده کتابسازی موثر باشد. باید در این زمینه قوانین جدی و محکم تدوین و اجرایی شود و برای کتابسازی مجازاتهای سختی وجود داشته باشد و اگر شخصی با کتابسازی به مدارجی علمی رسیده و حقوق و پاداشهایی دریافت کرده، باید تمامی این حقوق و مدارج از وی باز پس گرفته شود.
مساله کتابسازی در حوزه دین و عرفان چه آسیبهایی را به فضای عمومی این حوزه و تغییر دید جامعه نسبت به آن باعث میشود؟
آسیبهایی که پدیده کتابسازی در حوزه دین و عرفان و تغییر نگرش جامعه نسبت به این حوزه ایجاد میکند باید گفت که اولین انتظار در حوزه دین و عرفان رعایت اخلاق است و وقتی این پایه میشکند به دین، دینداری و زیست مبتنی بر معرفتهای لطیف خدشه وارد میشود. در درجه بعد کتابسازی باعث بیاعتمادی جامعه نسبت به آثار این حوزه خواهد شد. وقتی افراد ببینند که تولید کننده چنین آثاری فاقد اخلاق و امانتداری است و در میدان خیانت گام برداشته، به صحت اصل مطالب نیز شک میکنند، چون اگر قرار بود این مطالب و محتوای این کتاب کسی را اصلاح کند، ابتدا باید خود مولف را اصلاح میکرد.
نظر شما