محمدرضا ترکی در نشست نقد و بررسی کتاب «فیضاً لَه»، گفت: شعر طنز عذاب و لذت است و اگر بین این دو مولفه تعادل برقرار نباشد، طنز رخ نخواهد داد. تصور میکنم این تعادل در شعر فیض وجود دارد و به همین دلیل است که ما از شنیدن آن لذت میبریم.
محمدرضا ترکی، نویسنده و شاعر در ابتدای این نشست گفت: شوخی کردن با حافظ کار بسیار سخت و دشواری است چراکه حافظ خودش رند است و شوخی کردن با او رندی مضاعفی میخواهد. البته این شوخیها مربوط به سالهای اخیر نیست و از گذشته تا به امروز رواج داشته است و حتی من فکر میکنم هر کدام از ما گاهی در کنار خواندن ابیات حافظ، شیطنتهایی با ابیات او انجام دادهایم.
وی ادامه داد: در این بین نکته حائز اهمیت این است که شاعری که در این راه قدم میگذارد باید توانایی زیادی داشته باشد تا اثرش بدرخشد و نباید ارزش کلام روی مصراع شاعر قدیمی باشد.
شوخی با شعر بزرگان سهل و ممتنع است
این محقق ادبی با اشاره به شباهتهای شعر امروز با شعرهای سبک هندی اظهار کرد: در دوران رواج سبک هندی شاعران تلاش میکردند که هر مصراع از شعرشان به اندازه یک شعر بدرخشد و شعر حتی در مصراع و بیت اتفاق میافتاد و این وضعیت به شعر امروز ما که مخاطب دنبال مطلب کوتاه اما پربار است، بسیار نزدیک است.
وی افزود: شوخی با شعر بزرگان سهل و ممتنع است؛ اما کارهایی که امروز شاهد آن هستیم بیشتر سهل است. از طرفی پرداختن به این کار جرات یا شاید حماقت زیادی میخواهد که این روزها بیشتر شاهد حماقت هستیم تا جرات. در بین این کارها، آثار ناصر فیض، سعید بیابانکی و روحالله احمدی از دیگر آثار شاخصتر هستند اما به نظرم من کاملترین آن دیوان غلامرضا روحانی است.
شعر طنز عذاب و لذت است
ترکی در توضیح کتاب «فیضاً لَه» گفت: به نظرم این اثر حاصل تجربه شاعران از گذشته تا به امروز است و به همین دلیل فیض اثر متفاوتی را ارائه داده است و شاید دلیل اصلی آن این باشد که شوخیها در قالب نثر و نظم آمده است.
وی ادامه داد: شعر طنز عذاب و لذت است و اگر بین این دو مولفه تعادل برقرار نباشد، طنز رخ نخواهد داد. متاسفانه ما امروز بیشتر شاهد تلخی هستیم و همین موضوع باعث شده تا طنز ما به هجو نزدیکتر باشد. من تصور میکنم این تعادل در شعر فیض وجود دارد و به همین دلیل است که ما از شنیدن آن لذت میبریم.
انتخاب باباچاهی و رویایی هم حافظ است
حمیدرضا ابک نیز در این برنامه و با اشاره به اهمیت عنصر «پیام» در شعر اظهار کرد: در تاریخ شعر فارسی هر وقت صحبت از شعر مردمی کردیم، معمولاً یک عنصر جلوه داشته و آن پیام بوده است؛ یعنی مردم با شعری ارتباط برقرار میکنند که پیام داشته باشد. البته بعدها این دید تغییر کرد و سلیقه افراد به سمت شعر و فرم رفت.
وی ادامه داد: در شعر بهعنوان مهمترین فرم هنری در جهان، زبانی خوب است که ارتباط مناسبی بین شعر و فرم داشته باشد؛ نمونه عالی آن شعر حافظ است و مطمئنم که اگر از باباچاهی و رویایی هم بخواهیم تنها به یک بیت شعر اشاره کنند، بدون شک شعری از حافظ خواهند خواند.
اشعار فیض نقاشی است
این روزنامهنگار در توضیح شعر ناصر فیض گفت: فیض نه تنها از پیام متنفر است، بلکه از معنا هم خوشش نمیآید و حتی میتوان گفت که دشمن معناست و به همین دلیل شعرهای او معنا ندارند. اشعار فیض به گونهای است که حرفی را میزند اما انگار حرفی نمیزند و آنطوری که مخاطب منتظر است، معنایی دریافت نمیشود.
وی افزود: در واقع شعر او، مخاطب را به سمت نقاشی میبرد و حس را درگیر میکند، البته این عمدی نیست چراکه او شعرش را میگوید و با اتفاقات بعد از آن کاری ندارد. در شعر فیض زبان هست، زیبایی و هنر نیز وجود دارد اما در انتها چیزی دستگیر مخاطب نمیشود.
ابک با اشاره به پانوشتهای موجود در انتهای هر صفحه از کتاب «فیضاً لَه»، اظهار کرد: یکی از ایرادهای من به این کتاب همین پانوشتهاست چراکه به نظرم او این کار را به دلیل ترس انجام داده است، در حالی که او نباید از نفهمیدن مخاطب بترسد و هیچ اشکالی ندارد که مخاطب متوجه یک بیت نمیشود.
وی ادامه داد: او شاعری سنتی است که وارد حوزه شاعران پستمدرن شده است اما فیض با همه آنها فرق دارد. در واقع میتوان ادعا کرد که او به تمام قوانین شعر کلاسیک پایبند است اما ناخواسته در حال انجام کار جدید و جدی است.
فیض دغدغه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ندارد
این منتقد با اشاره به نگاه ناصر فیض به شعر گفت: ناصر فیض شاعر طنز نیست، بی شیلهپیله است و اگر به نگاه او دقت کنید، متوجه خواهید شد که دنبال آن نیست که از شاعری، شعر حکمت و پیغمبری بسازد. شعر فیض تقدسزدایی میکند و در تایید دیدگاهش میتوان گفت که او حتی حاضر نیست به شعر خودش تقدس دهد.
وی افزود: فیض دغدغه اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی ندارد و من به این دلیل شعر او را دوست دارم. در جهان ناصر فیض بد و خوب مرزهای روشنی ندارند و شاید به همین دلیل است که شعرهای او به دل ما مینشیند و ما به آنها میخندیم. البته باید این نکته را یادآورم شوم که فیض هیچ وقت به سراغ سیاست و اجتماع نرفته است و شاید به همین دلایل کمتر در بین مردم شناخته شده است.
میخواستم خودم باشم
ناصر فیض که آخرین سخنران این نشست بود در توضیح اثرش گفت: در این کتاب میخواستم خودم باشم و هدف دیگری نداشتم. هر کسی میتواند برداشت مشخصی از شعر من داشته باشد و من نیز به نظر همه احترام میگذارم اما اگر در انتهای هر صفحه و برای بیتی پانوشت آوردم، تنها به این دلیل بود که میخواستم بیت حامل پیامی باشد.
وی ادامه داد: شرایط هر کتاب با کتابی دیگر متفاوت است و من در کارهای گذشته وقتی متوجه عام بودن مخاطب شدم به سراغ معنا رفتم اما در این اثر دوست داشتم، کارها همانطور که هست دیده شود.
شاعر مجموعه شعر «فیضاً لَه» با اشاره به نحوه پرداختن به شعر اظهار کرد: به دنبال نتیجه گیری در این مجموعه نیستم تا از آنها برای موفقیت و رشد در مجموعه بعدی استفاده کنم چراکه دوست دارم تحت هر شرایطی خودم باشم. من در مطالعه اشعار حافظ هرجا ظرفیتی دیدم، سعی کردم از آن استفاده کنم و به بد و خوب آن کاری ندارم. در واقع این اشعار نیز قرار نبود در قالب کتاب منتشر شود اما با پیشنهاد دوست خوبم، امید مهدینژاد این کار انجام شد.
در پایان این مراسم و بدون اطلاع ناصر فیض شاگردان و دوستان او با کیکی به مناسبت تولدش به سالن آمدند و او را شگفتزده کردند و با وی عکس یادگاری انداختند.
نظر شما