کتابهای «تصغیر»، اثر احمد امید و «عروس این فیلم مرده است» نوشته رائول ویتفیلد طی روزهای گذشته راهی بازار نشر شده است.
«تصغیر»
احمد امید، پلیسینویس مشهور ترک است که با رمان «سلطانکشی» به ادبیات جهان معرفی شد. امیر هنرمند، به تازگی اثر جدیدی از او به نام «تصغیر» را ترجمه کرده که توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
این کتاب و داستانهایش پیرو سبک و سیاق تازه این نویسنده سعی دارد روایتی تازه از رویدادهای پلیسی - معمایی ارائه کند. امید در داستانهایش روایتهایی چند لایه و متفاوت از رویدادهایی را بیان کرده که در قالب داستانهای جنایی و معمایی کلاسیک، تاکنون به این شیوه روایت نشده است. تا جایی که میتوان گفت او در بسیاری از داستانهایش از چند زاویه به یک رویداد اشاره میکند.
در ابتدای کتاب «تصغیر»، متنی با عنوان بهجای پیشگفتار آمده که در بخشی از آن میخوانیم: «باد همیشه در پاییز آواز ثابتی را سر میدهد. لرزشی که در شیشهی پنجرهها میگردد، زمزمهای که تن گلهای داوودی را نوازش میکند، فریادی که در تاریکی زخمهای سیمین باز میکند، سوت دیوانهواری که باران را سریعتر میکند، فریادی که در صورتمان منفجر میشود، زمزمهای که دریا را میلرزاند، چندین رنگ، چندین نوع و چندین و چند صدا هم که داشته باشد، باد در پاییز آواز ثابتی را سر میدهد. آواز نامیدن آن هم درست نیست، اغلب یک ناله است. برای عمر کوتاه زیبایی، برای جذابیت آنکه میرود، و نالهای برای خیال و رویای یار. با اینکه هر سال تکرار میشود هنوز کهنه نشده و تازگی دارد. هنوز نالهای تازه است. در اصل آغاز داستان پاییز نیست، بهار است. زمانی که ابرها اوج میگیرند، خورشید بخشنده میشود، جوانهها ظاهر میشوند، برگها انتخاب میشوند و باد عاشق میشود. گویی زیبایی قدیمی را که همیشه جلوی چشمانش بود و میشناخت دوباره کشف میکند. نه، باد بلافاصله شروع به آواز خواندن نمیکند، فقط عاشق میشود. شاید برایتان جالب و عجیب باشد، اما باد عاشق گلها نیست بلکه او عاشق برگهاست. آری، برگهایی که درختان را زیبا میکنند، شاخههای خشکش را سرسبز میکنند، زیر نور آفتاب مثل ماهی میلرزند... گلها؟ معلوم نیست چرا، ولی باد گلها را به طرز خفقانآوری پر زرقوبرق و فانتزی میداند. گلهایی که ما انسانها به چشم تحسین به آنها نگاه میکنیم، بویشان میکنیم و به عنوان بهترینها به عزیزانمان هدیه میکنیم نظر او را جلب نمیکنند و برایش جذاب نیستند.»
رمان «تصغیر»، اثر احمد امید با ترجمه امیر هنرمند در 224 صفحه، شمارگان 1100 نسخه، و بهبهای 14 هزار تومان توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
احمد امید در سال 1960 در ترکیه به دنیا آمد و در سال 1983 در رشته مدیریت عمومی فارغالتحصیل شد. بعد از این او در سالهای 1986-1985 در آکادمی علوم سیاسی مسکو تحصیلات خود را ادامه داد. اولین کتاب احمد امید که یک مجموعه شعر بود در سال 1989 با نام «نهانخانهی کوی»منتشر شد. بعد از این کتاب، اولین اثر داستانی او با نام «شب پابرهنه بود» در سال 1992 منتشر شد و به دنبال آن در سال 1994 کتاب «صدایی میشکند سکوت شب را» به چاپ رسید. کتاب بعدی احمد امید، «کلیدهای آگاتا» نام داشت که در سال 2002 منتشر شد و بعد داستانهایی پلیسی جنایی از او در کتابی با عنوان «شیطان در جزئیات پنهان است» به چاپ رسیدند. او در برخی از آثارش کوشیده تا شیوه جدیدی در داستاننویسی را امتحان کند و داستانهایی به سبک کودکان و بزرگسالان بنویسد که دو کتاب «داستان اندر داستان» در سال 1995 و «کشوری که وجود نداشت» در سال 2008 حاصل این تلاشهای او هستند. احمد امید رمان دیگری هم در ژانر ادبیات پلیسی نوشته که با استقبال زیادی مواجه شده است؛ «شب و مه» عنوان این رمان است و در سال 1996 منتشر شد و بعدها فیلمی بر اساس آن ساخته شد. احمد امید نویسنده پرکاری است و از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «بوی برف»، «پاتاساتا»، «عروسک خیمهشببازی»، «النگوی نیناتا»، «نقشه روح انسان»، «مطرود»، «ملودی محزون بیگاوغلو»، «قبیله»، «باب اسرار» و «نقشه استانبول». او همچنین دو داستان مصور پلیسی هم نوشته که «کمیسر نوزات: مرگ گلفروش» و «کمیسر نوزات: روسپیان معبد» اشاره کرد.
«عروس این فیلم مرده است»
«عروس این فیلم مرده است» نوشته رائول ویتفیلد با ترجمه عبدالله توکل چهارمین کتاب از مجموعه «ذرهبین/ رمان معمایی» است. رائول ویتفیلد جزو نویسندگان مجله مشهور «نقاب سیاه» بود که به طور مشخص در ژانر داستانهای جنایی، کارآگاهی نویسندگان بزرگی را به ادبیات معرفی کرد. رمان «عروس این فیلم مرده است» یکی از داستانهای موفق این ژانر در ادبیات آمریکاست.
مرحوم عبدالله توکل این کتاب را در هفت فصل ترجمه کرده است. کتاب «عروس این فیلم مرده است» نوشته رائول ویتفیلد در 92 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهبهای 7 هزار و 500 تومان توسط انتشارات بوتیمار منتشر شده است.
عبدالله توکل، سال 1303 در اردبیل به دنیا آمد و 25 شهریورماه 1378 در زادگاهش درگذشت. او آثار نویسندگانی مانند اونوره دو بالزاک، استاندال، ایروینگ شاو، آندره ژید، اشتفان زوایک، فون شامیسو، هنری میلر، ماکسیم گورکی، آناتول فرانس و فرانسواز ساگان را به فارسی ترجمه کرده است.
«بیست و چهار ساعت از زندگی یک زن»، «شب رویایی»، «زنبق سرخ»، «سرخ و سیاه»، «سرهنگ شابر»، «مردی که سایهاش را فروخت»، «دنیای امروز»، «شاهکار گمنام»، «یک نوع لبخند»، «دلشکسته»، «بنده عشق»، «عصر آدمکشها»،«زن و بازیچه»، «زندانهای من»، «سرگذشت عشق جیزاوک»، «سگ زرد»، «سنگها و صخرهها»، «شاهکار گمنام»، «شب رویایی»، «کالون و قیام کاستلیون»، «گزند دلبستگی»، «گیلاس مشروب: نمایشنامه»، «در تنگ» (مشترک با رضا سیدحسینی) و «مالک سانفرانسیسکو» (مشترک با رضا سیدحسینی) تعدادی از ترجمههای منتشرشده عبدالله توکل هستند.
نظر شما