یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
جان‌احمدی: چالش‌های تاریخ اجتماعی بیشتر از تاریخ نخبگان است

فاطمه جان‌احمدی با اشاره به این‌که در حوزه تاریخ نخبگان با چالش کمتری مواجه‌ایم در حالی که چالش‌های تاریخ اجتماعی فراوان‌تر است، گفت: در حوزه تاریخ اجتماعی ضعف بسیار داریم با اینکه بهترین بخشی که پژوهشگران می‌توانند به آن ورود پیدا کنند، نهادسازی در انقلاب اسلامی است اما پرداختن به نهادهای اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی تا کنون مغفول مانده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- تاریخ انقلاب اسلامی با تالیف تاریخ نخبگان آغاز شد و در ادامه این بُعد همچنان بر تالیفات حوزه انقلاب اسلامی سیطره داشت. در این میان برخی آثار در رابطه با تاریخ اجتماعی و فرهنگی نیز به چاپ رسید که جای امیدواری داشت که به سایر حوزه‌های مغفول مانده تاریخ انقلاب نیز پرداخته شود. تالیفاتی که باید امیدوار بود استادان دانشگاه در این حیطه به نظریه‌پردازی بپردازند. دکتر فاطمه جان‌احمدی، عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس معتقد است که به دلیل فشل بودن ارتباط میان عرضه (کانون‌های نگارش تاریخ انقلاب) و تقاضا (استادان تاریخ) تا کنون تالیفات روشمندی درباره تاریخ انقلاب به نگارش درنیامده است.

برخی کارشناسان معتقدند که تالیفات تاریخ انقلاب اسلامی در بحث نظریه‌پردازی بسیار ضعیف بوده و بعضی از این آثار را فاقد روش‌شناسی می‌دانند. نظر شما در این باره چیست؟

بله، به لحاظ روش‌شناسی کتاب‌های تاریخ انقلاب ضعیف بوده؛ تاریخی که با همه فراز و فرودش باید در سه ساحت علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و تاریخ انقلاب مبانی روش‌شناسی را تقویت می‌کرد؛ در بعد علوم سیاسی با همه اهمیتش نقصان وجود دارد، در بحث روابط خارجی تحلیل درستی نداریم و چالش‌ها، فرصت‌های آن از لحاظ روش‌شناسی بسیار ضعیف پرداخته شده است. در بحث تاریخ انقلاب نیز آثار منتشر شده از حیطه توصیف فراتر نرفته است. اگرچه مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتاب‌هایی را به چاپ رساند و در استناد به اسناد ورود خوبی داشت اما حاصل کار چندان قوی نیست که بتواند تاریخ انقلاب اسلامی را بر پایه اسناد در بربگیرد. در بحث نظریه‌پردازی نیز باید داده‌های انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف پردازش می‌شد، اما تنها در دو بخش باقی ماند که این نیز پاسخگوی تاریخ‌نگاری انقلاب نیست. کمااینکه اعتقاد دارم تاریخ انقلاب اسلامی را باید در دو بخش حفظ می‌کردیم؛ تاریخ انقلاب و دستاوردهای آن و دیگری فراز و فرودی که انقلاب اسلامی از جمله با جنگ تحمیلی سپری کرد.

در حال حاضر آثار بسیاری در حیطه تاریخ و ادبیات جنگ منتشر شده اما به نظرم این آثار در سطح مانده است و نتوانسته به عمق جنگ نفوذ کند و اصلا در حوزه نظریه‌پردازی جنگ ورود پیدا نکرده است. در حالی که جنگ ایران و عراق به لحاظ یک الگوی تاریخی قابل طرح بود، زیرا بر تحولات منطقه تاثیر گذاشت، اما قلم به‌دستان نتوانستند به لحاظ بُعد نظری متنی را ارائه دهند که ما امروز به عنوان نظریه تاریخ جنگ بشناسیم. هرچند در این میان چند کتاب خوب در رابطه با تاریخ جنگ، انقلاب و جنبش‌ها ترجمه شده، اما پرسش اینجاست اثری که در این رابطه به قلم مولفان و اندیشمندان داخلی تولید شده، کجاست؟ البته برخی در پاسخ به این خلا معتقدند چون نظریه‌پردازی از اروپا وارد شد، باید سعی کرد که با رفتن به سمت تحول علوم انسانی جایی برای نظریه‌پردازی بومی پیدا کرد. در این میان تاریخ نیز وارد حوزه تحول علوم انسانی شد، تحولی که هنوز جایگاه مباحث نظری در آن مشخص نیست.

بنابراین معتقدم در حوزه نظریه‌پردازی تالیفات انقلاب اسلامی قوی عمل نشده است. اگرچه علیرضا ملائی‌توانی در پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آثاری را در رابطه با تاریخ معاصر تالیف کرد، اما سوال اصلی این است که آیا این تالیفات محدود در شان انقلاب اسلامی و تاریخ‌نگاری معاصر است؟ به نظرم ارائه دو یا سه کتاب خوب در این زمینه وهن است. بنابراین باید گفت متاسفانه تاریخ‌نگاران و پژوهشگران نتوانستند به خوبی از عهده تالیف تاریخ انقلاب بربیایند و برای بررسی این ضعف باید آسیب‌شناسی کرد و سراغ کانون‌های تقویت و بنیادهای علمی رفت. باید دید آیا دانشگاه‌ها به عنوان بنیادهای علمی می‌توانند پژوهشگران و محققان خلاق را تربیت کنند؟ آیا این سیستم آموزشی می‌تواند در حوزه نظری ورود پیدا کند؟

خیل تالیفات انقلاب اسلامی حاکی از حضور کمرنگ استادان دانشگاه است. به نظرتان چه دلایلی منجر به این حضور کمرنگ شده است؟

در نگاه نخست باید گفت کسی از آن‌ها توقع ندارد که وارد این حوزه شوند و در عرصه تاریخ انقلاب اسلامی قلمفرسایی کنند.

با استناد به سخن پیشین شما، بنیادهای علمی یعنی استادان باید در حیطه نظریه‌پردازی انقلاب اسلامی ورود پیدا کنند. این‌طور نیست؟

بله، اما تصور می‌کنم از آنجا که حوزه تاریخ انقلاب دارای خط قرمزهایی است و به اصطلاح لب‌خط است، استادان تمایلی به ریسک تالیف در این حوزه ندارند. از طرفی انقلاب اسلامی با مبانی ارزشی سرکار دارد و بعد هم یک مطالعه میان رشته‌ای است و تنها تاریخ نیست و چند سالی است که به تاریخ ورود پیدا کرده و الا تا پیش از این استادان علوم انسانی نیز به ریشه‌های آن می‌پرداختند و به تاریخ نیز بر اساس نگاه عباس اقبال معتقد بودند که هنوز پدیده انقلاب اسلامی تاریخی نشده است، نگاهی که معتقد بود یک پدیده تاریخی با گذشت زمان تاریخی خواهد شد و بعدا باید درباره آن اظهارنظر کرد و این نگاه تا مدت‌ها بر اهل تاریخ مستولی بود.

با این حال، شخصا با این نظر موافق نیستم و معتقدم از آنجا که انقلاب اسلامی با مجموعه‌ای از آراء، نظرات، ارزش‌ها و بسیاری از مسائل روز در هم تنیده شده، اهل تاریخ باید به آن ورود پیدا کنند که این‌گونه نشد، زیرا نگران بودند که با یک اظهارنظر مشکلاتی دامنشان را بگیرد، تالیفات یا تحلیلی که با اعتقادات و مواضع سیاسی آنها توامان می‌شد و با این محدودیت و احساس خطر نخواستند که به این حیطه ورود پیدا کنند. از طرفی مولفان و محققانی که از بُعد سیاسی به تالیف در انقلاب اسلامی پرداختند، چون ضعف بنیادهای تاریخی داشتند، انقلاب اسلامی را با ریشه‌هایش نگاه نکردند و به چالش‌های آن پرداختند که این تالیفات عمدتا در روش‌شناسی و نپرداختن به بنیادهای تاریخی ضعیف است و در بحث نظریه‌پردازی نیز با طراحی الگو سراغ انقلاب رفتند که در آنجا نیز موفق نبودند. درباره کمرنگی استادان تاریخ در تالیف انقلاب باید گفت اگر به دانشگاه به عنوان عرضه و تولید نگاه کنیم، در بحث تقاضا از دانشگاه درخواست تولید نشد و یا کمتر سراغ اهل تاریخ رفت و عمدتا به سوی علوم سیاسی گرایش پیدا کرد که با آنها توافق بیشتری داشت. بنابراین زمانی که از اهل تاریخ تقاضایی نشده، عرضه آنها محدود به کلاس‌های دانشگاه شد. با توجه به این کمبود در شورای تحول علوم انسانی بخش زیادی را به حوزه انقلاب اسلامی اختصاص دادند. زیرا معتقد بودند که نگاه تحولی باید به بخش تاریخ ترزیق شود. بنابراین چند واحد درسی مانند «انقلاب اسلامی» و «انقلاب اسلامی و کشورهای همسایه» را اضافه کردند تا بتواند پاسخگوی دغدغه‌های این حوزه باشد.

پرسشی که اینجا باید مطرح کرد، این است که آیا برای این واحدهای درسی کتاب‌های درخوری تهیه شده است؟ آیا مولفان و استادان با نگاه روش‌شناسانه سراغ این مباحث می‌روند؟ در رابطه با تدریس تاریخ انقلاب باید گفت نگاه توصیفی در این حوزه غلبه دارد و استادان تمایلی به تجزیه و تحلیل چندانی نخواهند داشت زیرا با مسائل سیاسی روز توامان است. به این ترتیب دلیل محتاط بودن استادان، کانون‌های تقاضا نیز از دانشگاه درخواست ورود به این حوزه را نکردند. در این رابطه به برنامه‌های صداوسیما نگاه کنید تا چه اندازه اهل علم را به نظریه‌پردازی در رابطه با انقلاب اسلامی فرامی‌خواند؟ تقریبا چنین درخواستی از صداوسیما شنیده نمی‌شود. بنابراین باید گفت ارتباط میان عرضه و تقاضا فشل و نابسامان است.

بیشتر کتاب‌های انقلاب اسلامی اختصاص به تاریخ نخبگان دارد. آیا این امر به دلیل مقتضیات انقلاب اسلامی است یا اینکه برخی خواستند با توسل به این ابزار بیشتر مطرح شوند؟ تاریخ اجتماعی یا تاریخ مردم کجاست؟

می‌توان گفت ادعای شما اندازه‌ای درست است اما به شکل یک جانبه نمی‌توان آن را بررسی کرد، زیرا این امر علل بسیاری دارد و از طرفی حوزه نخبگانی یک بخش مطلوب‌تری است که سریع‌تر به نتیجه می‌رسد و عرضه آن نیز راحت‌تر است. ضمن اینکه در مابقی معقولات از جمله در حوزه تاریخ اجتماعی ضعف بسیاری داریم با اینکه بهترین بخشی که می‌توان به آن ورود پیدا کرد، نهادسازی در انقلاب اسلامی است اما پرداختن به نهادهای اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی مغفول مانده است. حال آنکه تالیف و عرضه تاریخ نخبگان به دلیل پررنگ کردن افراد راحت‌تر است و کانون تقاضا نیز این‌گونه تالیفات را آسان‌تر می‌پذیرد. از طرفی در حوزه تاریخ نخبگان با چالش کمتری مواجه است در حالی که چالش‌های تاریخ اجتماعی فراوان‌تر است.

برای باز کردن بحث در این زمینه باید بگویم در دانشگاه‌ها درسی به نام «انقلاب اسلامی» تدریس می‌شود که اگر کسی حوصله داشته باشد و آن‌را نقادی یا ممیزی کند! به این پرسش خواهد رسید که این درس تا چه اندازه توانسته است نظام معرفتی انقلاب اسلامی را در میان توده‌های اجتماعی فعال کند؟ حال تصور کنید که ما دانشجوهای بسیاری را در سطح کارشناسی می‌پذیریم که موظف هستند در میان سایر واحدهای درسی، واحد «انقلاب اسلامی» را نیز بخوانند. پرسشی که باید مطرح کرد این است که این درس تا چه اندازه توانسته در بیداری این نسل و متعهد کردن آنها به آرمان‌های انقلاب موثر باشد؟ آیا نگاه آکادمیک به تاریخ انقلاب اسلامی می‌تواند چنین افرادی را پرورش دهد؟ به نظرم چنین چیزی مقدور نیست. ضمن اینکه خلاهای تاریخ انقلاب اسلامی در حوزه تاریخ اجتماعی به صراحت مشهود است.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها