نخستین چاپ کتاب «تغییر مذهب در ایران؛ دین و حکومت امپراتوری صفویه» به قلم ریولا جوردی ابی صعب، از سوی انتشارات تمدن علمی راهی بازار نشر شد.
«خرقه صوفی و درفش شاهی»، «زعامت مجتهدین، پادشاهان عالم»، «شاه عباس و سلطنت همایونی»، «بدگمانی صفوی، اعتراض مردمی و عزلتگزینی فقهای عقلی» و «احیای مجدد سنن و تغییر اصولی» پنج فصل این کتاب هستند.
در بخشی از پیشگفتار به قلم نویسنده کتاب آمده است: «تاریخ صفوی برای پژوهشگران معاصری که درصدد تحقیق و بررسی پرسشهایی درباره امپراتوری، ملت، جامعه مذهبی و تغییر، رهبری روحانیت و روابط بین مسلمانان، ارامنه و یهودیان هستند، به نقطه کانونی بدل میشود. در روایتگریهای اخیر از روحانیت مسلمان و اسلام انقلابی و ارتباط آنها با جامعه ایران، چه ایرانیان و چه ملتهای عرب و مسلمان، بهطور یکسان دوره صفویه (1501- 1736 م) را در جایگاه مرکزی قرار میدهند.
چنین روایتهایی تا حدود زیادی ریشه در تفسیرهای با گرایش فرهنگی دارد که نقش واسطهگری عرب در تبدیل ایران به «کانون» تشیع را بزرگ جلوه میدهد یا شریعتگرایی محض اسلامی را بهمثابه نفوذ فرهنگی تلقی میکند و آن را تحمیل معیار و هنجار عرب بهعنوان مبنای عبادت به واسطه مهاجرت روحانیون به جامعه ایران، میداند. این اشخاص از شریعتگرایی محض اسلامی فاقد معنویت و فلسفه پشتیبانی میکنند که در فرهنگ ایرانی و در اشکال پژوهشهای ذهنی آنان، پیشینهای ندارد. در این اثر، چنین تعابیری از تحول مذهبی در ایران، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.»
در فصل دوم و صفحه 83 کتاب میخوانیم: «نخستین رهبران امپراتوری صفوی به دنبال تغییر دین خدا انگار حکومت خود، از تشیع جاری در بین افراد به مذهب رایج کشور بودند و برای تحقق چنین تغییری آنها عاملیها را به خدمت گرفتند. عاملیهای مورد بحث، پادشاهان صفوی را در ساماندهی اقتدار سلطنتی خود یاری رساندند و مجتهدین را بهعنوان گروه اجتماعی جدید به جامعه ایران وارد کردند. به تدریج، تعداد انگشتشماری از این مجتهدین به طبقه اعیان ملاک پیوست، برتریهای طبقات بالاتر را بهدست آورد و از منابع مردمی قدرت اجتماعی بهرهبرداری کرد.»
نویسنده همچنین در فصل سوم و در صفحه 89 در ذیل سرفصل «پادشاهی کردن فقها و بازسازی حکومت» آورده است: «رابطه بین روحانیون و پادشاه قدرتمندی مانند شاهعباس را روش همکاری و استحکام تحت نظارت، معین میکرد. برخلاف نخستین پادشاهان صفوی، شاهاسماعیل (سلطنت از سال 30 الی 907 ه.ق برابر با 24 تا 1501 م) و شاهطهماسب (سلطنت از سال 84 الی 930 ه.ق برابر با 76 تا 1524م)، که هر کدام اقتدار خاصی به علمای عاملی مانند کرکی و نوه او، میرحسین، اعمال کردند، شاه عباس از نزدیک بر فعالیتهای فقها نظارت داشت و از استقلال روحانیت برجسته، جلوگیری میکرد. او از دستیابی فقهای سرشناس به امتیازات سیاسی یا مطالبه اختیارات شرعی ویژه، ممانعت میکرد. در این ضمن، روحانیون دربار مشغول بسط و گسترش نظامی مذهبی بودند که از موارد موردنظر امپراتوری درباره وحدت سیاسی، نظم و انضباط اجتماعی و ایرانی کردن شیعه، حمایت میکرد.»
در ادامه همین فصل درباره «انتفاع دانشآموخته و عامی: کتب شیعه در زمان شاهعباس» میخوانیم: «مجموعه متون تخصصی شرعی و رسالههای اعتقادی و شعائر شیعه، بیرون از طبقه روحانیت، در دسترس افراد قرار نداشت. این امر بهویژه درباره آن بخش قابل ملاحظهای از آثار فقهی، از جمله آثار عاملی که به زبان عربی تهیه شده بود، صحت دارد. به همین دلیل، در اوایل دوره صفویه و فقهای آن زمان، با هدف یکپارچهسازی مذهبی و سیاسی، ضرورت تهیه کتابچههای کمحجم راهنمای مسائل فقهی به زبان ساده و ترجمه موجز و مختصر آنها به زبان فارسی برای به حافظه سپردن، احساس میشد. چندین تن از مفسران شاخص در متون شرعی عاملی، برای اعتبار بخشیدن به خود اقدام کردند. در زمان شاهعباس، نشر آثار در حوزه عبادت، با همان اعتماد و اعتبار اوایل دوره صفویه ادامه پیدا کرد. در حقیقت، در زمان او علاقه و توجه بیشتری به گسترش و تقویت روایت و حدیث تشیع بهوجود آمد.»
کتاب «تغییر مذهب در ایران؛ دین و حکومت امپراتوری صفویه» در 255 صفحه با شمارگان 440 نسخه به بهای 24 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات تمدن علمی راهی بازار نشر شده است.
نظر شما