یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
همایون کاتوزیان: حل نکردن مساله نفت بزرگترین اشتباه مصدق بود

همایون کاتوزیان، استاد دانشگاه آکسفورد و تاریخ‌نگار گفت: در ملی شدن نفت مساله منافع ملی مطرح بود و با این نگاه، هدف این بود که دست شراکت نفت ایران و انگلیس را در امور کشور کوتاه کند. با این تدبیر نفت ملی شد، اما معتقدم همان‌طور که بارها گفته‌ام یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات مصدق این بود که مساله نفت را حل نکرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- نفت یکی از مسائلی است که بخشی از تاریخ ما درگیر آن بوده است به طوری که دولت ملی دکتر محمد مصدق بر آن شد تا دست انگلیس را از آن کوتاه کند و برهه تازه‌ای را در تاریخ ایران  رقم بزند. برهه‌ای که یکی از پرچالش‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران به شمار می‌آید. همایون کاتوزیان تقریبا در بیشتر آثاری که تالیف کرده به نهضت ملی شدن نفت و دولت مصدق نیز اشاره کرده است. وی در تالیفات خود بر آن است به بازخوانی و آسیب‌شناسی نهضت ملی نفت بپردازد. کاتوزیان در گفت‌وگو با ایبنا به برخی تصمیم‌های نخست‌وزیر دولت ملی با دیده انتقاد نگریسته است.
 
فواد روحانی در خاطراتش معتقد است که اگر مصدق پیشنهاد قرارداد 50-50 را می‌پذیرفت، شرایط بسیار بهتر از بعد شرایط ملی شدن نفت بود. تا چه اندازه با این نظر موافق هستید؟ به نظر شما مشاوران مصدق در این اندازه بودند که بتوانند درباره مسائل مربوط به نفت مشاوره‌های خوبی ارائه دهند؟

در ملی شدن نفت مساله منافع ملی مطرح بود و با این نگاه، قصد بر این بود که دست شراکت نفت ایران و انگلیس را در امور کشور کوتاه کند. با این تدبیر نفت ملی شد، اما معتقدم همان‌طور که بارها گفته‌ام یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات مصدق این بود که مساله نفت را حل نکرد. ضمن اینکه پیشنهاد شراکت 50-50 پیشنهاد خوبی بود که مصدق می‌توانست بپذیرد، اما بعد از اینکه کودتای 28 مرداد صورت گرفت، دیگر خبری از 50- 50 هم نبود. اگرچه به ظاهر چنین پیشنهادی داده شد، پیشنهادی که بسیار ظاهرفریب بود. با این حال اگر عملی می‌شد مانند سایر قراردادهای قبلی برخورد می‌شد. برای مثال وقتی 10 دلار نفت فروخته می‌شد، می‌گفتند 3 دلار آن مالیات دولت انگلیس (شرکت نفت ایران و انگلیس به دولت خود مالیات می‌پرداخت) 3 دلار پس‌انداز برای سرمایه‌گذاری در آینده، 2 دلار هم برای هزینه تولید که در مجموع 8 دلار می‌شد. 2 دلار باقی مانده نیز پنجاه-پنجاه تقسیم می‌شد و به صاحب نفت نیز یک دلار می‌رسید. خنده‌دار نیست! بنابراین می‌بینید که این پیشنهاد هم کاملا فریبنده بود. اما با این حال معتقدم مصدق خیلی بیشتر از آن می‌توانست بگیرد. اما در رابطه با مشاوران، وزیران و افراد بسیاری که در کابینه نخست‌وزیر حضور داشتند، افراد هوشمند نیز کم نبودند اما کاربلد و وارد در مسائل نفتی به شمار نمی‌آمدند تا بتوانند در برابر انگلیس با سیاست و هوشمندی حرکت کنند و همه ابعاد را نیز بسنجند.
 
چرا شما بر این باور بودید که مصدق نمی‌توانست مساله نفت را به شکل ایده‌آل حل کند؟

ایده‌آل آن چیزی بود که در تصور و رویکرد مصدق و یارانش بود و تلاش کردند تا به آخر به آن برسند و  به دنبال این بودند که به انگلستان تنها سرمایه و غرامت تاسیسات شرکت نفت را بدهند و به آنها می‌گفتند که ما تنها غرامت آنچه در ایران ایجاد کردید، پرداخت می‌کنیم. در حالی که انگلیسی‌ها می‌گفتند ما امتیاز قرارداد 1933 تا 1993.م را داریم و برطبق این قرارداد می‌توانیم از نفت ایران بهره‌برداری کنیم. بنابراین اگر امکان بهره‌برداری فراهم نشود، باید بابت قرارداد 1933 به ما غرامت پرداخت کنید. بنابراین منظورم از ایده‌آل آن شکلی بود که کابینه مصدق در نظر داشت در حالی که این ممکن نبود و انگلیسی‌ها غرامتی بیش از آن می‌خواست و به سادگی نیز راضی نمی‌شد. چون زورش زیاد بود و بیشتر از آنچه که دولت ملی حاضر بود، پرداخت کند، طلب می‌کرد. در این میان پیشنهادهای مشخصی نیز به دولت ملی ارائه شد، از جمله یکی از آنها، پیشنهاد بانک بین‌المللی بود که در همان اوائل (بهمن 1330) مطرح شد و بسیار پیشنهاد خوبی بود. بانک بین‌المللی به عنوان میانجی حاضر شد که در ایران صنعت نفت را راه‌اندازی کند، نفت را صادر و به فروش برساند و عایدات آن را به سه قسمت تقسیم کند؛ یک قسمت به ایران، یک قسمت به شرکت سابق و یک قسمت را نیز (حداقل برای دو سال) نگه دارد تا زمانی که میان ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس صلح برقرار شود تا این سهم پس‌انداز شده را میان خودشان با توافق تقسیم کنند. این پیشنهاد خوبی بود، چون هم آتش‌بس ایجاد می‌کرد و پس از گذشت دو سال شرایط نرمال و فرصت برای مذاکره در آرامش فراهم می‌شد و نفت نیز تحریم نمی‌شد و اقتصاد بدون نفت به ایران تحمیل نمی‌شد، اما دولت مصدق این پیشنهاد را نپذیرفت.
 
به نظر شما مطرح شدن ملی شدن نفت در دهه 1330 زمان مناسبی برای مطرح کردن این مساله بود؟

اگر آن زمان مناسب نبود، چه وقت دیگری می‌توانست مطرح شود. همان‌طور که اشاره کردم، شرکت نفت ایران و انگلیس برای حفظ منافع اقتصادیش در امور داخلی ایران دخالت می‌کرد و دلیل عمده و اصلی ملی کردن نفت از نظر دکتر مصدق و یارانش این بود که دست شرکت نفت را از ایران خلا ید کنند.

برخی معتقد هستند که مصدق در مساله نفت و پییچده شدن آن و نهایت کودتای 28 مرداد برآن بود که قهرمان ملی بماند! آیا این نگاه درست است؟

البته باید بگویم این از آن حرف‌هاست و خنده‌دار است. زمانی می‌گویند مصدق آمد نفت را ملی کرد و قهرمان شد. اما اینکه بگوییم قصد مصدق این بود که با ملی کردن نفت قهرمان شود، از آن حرف‌هاست. ضمن اینکه مصدق نیازی به قهرمان شدن نداشت. وی شخصیتی بود که اصالت داشت و از 40، 50 سال سابقه کار سیاسی برخوردار بود و در منصب وزیر امور خارجه، والی آذربایجان، والی فارس، وزیر دارایی و دو دوره نماینده مجلس شورای ملی ایفای نقش کرده بود و پیش از آنکه پهلوی بر سرکار بیاید در مجلس نقش فعال داشت. وکیل نخست تهران بود، بنابراین فرد بی‌شناسنامه‌ای نبود که با خودش بگوید من می‌خواهم قهرمان شوم، حال چه کار کنم بروم و با ملی شدن نفت قهرمان شوم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها