در سومین نشست از سلسله نشستهای «تاریخ شفاهی کتاب» ابوالقاسم اشرفالکتابی، مدیر انتشارات اشرفی بخشی از خاطراتش را در زمینه چاپ و کتاب بازگو کرد. اشرفالکتابی در این نشست گفت: هیچگاه از چاپ کتاب در این زمینه پشیمان نشدم.
علاقهمندان، در این نشست که با دبیری نصرالله حدادی، پژوهشگر برگزار شد، با زندگی شخصی و حرفهای ابوالقاسم اشرفالکتابی در حوزه نشر آشنا شدند.
اشرفالکتابی در ابتدای این نشست، اظهار کرد: اول مهر 1303 در یک خانواده مذهبی در شهر خوانسار به دنیا آمدم. پدرم، معلم و خطاط و مادرم مدرس مکتبخانه دخترانه بود. نسل پدری من، همه نویسنده، خطاط، معلم و مکتبدار بودند. شش سالم بود که در مکتبخانه پدرم شروع به آموختن کردم. آن زمان کتابهای عمجزء، یاسین جزء و سپس قرآن، گلستان سعدی و بوستان سعدی آموزش داده میشد.
وی ادامه داد: هشت ساله بودم که پدرم فوت کرد. به همین دلیل مجبور بودم برای تأمین معاش زندگی، دو سال در خواربارفروشی کارگری کنم. بعد از مدتی به تهران آمدم و به دلیل علاقهمندی فراوان به کتاب، تصمیم گرفتم وارد عرصه کتاب و نشر شوم.
مدیر انتشارات «اشرفی» توضیح داد: سال 1329 ازدواج کردم و سپس نزد علیاکبر علمی مشغول بهکار شدم. بعد از مدتی به دلیل حجم زیاد کار، قطع همکاری کردم و دوباره در محل سهراه دلگشا مغازه خواربارفروشی راهاندازی کردم.
اشرفالکتابی ادامه داد: بعد از گذشت مدت زمانی، جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر از من خواست که با یکدیگر همکاری کنیم. در نتیجه امور حسابداری این انتشارات را در دست گرفتم.
وی با بیان اینکه از مؤسسه علمی و امیرکبیر تجارب خوبی اندوختم، اظهار کرد: در دوران فعالیتم با این دو مؤسسه، با تعداد اندکی از نویسندهها آشنا شدم. سپس سال 1341 موفق شدم انتشارات اشرفی را راهاندازی کنم. آن زمان عضو هیئت مؤسس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بودم و نفر سومی بودم که جواز نشر گرفتم. نخستین فرد، ابراهیم رمضانی بود.
مدیر انتشارات «اشرفی» بیان کرد: «علم اخلاق»، «ادب چیست؟ ادیب کیست؟» و «فرهنگ خواص خوراکیان» عناوین نخستین کتابهایی هستند که هر کدام با دو هزار شمارگان، از انتشارات اشرفی راهی بازار نشر شدند.
اشرفالکتابی با بیان اینکه آن زمان هیئت بررس وجود نداشت بنابراین ابتدا کتابهای پیشنهاد شده برای چاپ را ابتدا مطالعه میکردم و اگر خوب بودن کتاب را حس میکردم، نسبت به چاپ آن اقدام میکردم، افزود: آن زمان نویسندههای معروفی با انتشارات اشرفی کار میکردند که از آن میان میتوان به مهدی سهیلی، پرویز داریوش و مهدی آذریزدی اشاره کرد. مرحوم شاملو و نصرت رحمانی نیز از دیگر افرادی بودند که آثارشان را برای چاپ به انتشارات اشرفی میسپردند.
وی عنوان کرد: آن زمان مجلههای و روزنامههایی مانند «روشنفکر» کتابهای منتشر شده از «اشرفی» را معرفی میکردند. همین موضوع باعث میشد نویسندگان فراوانی چاپ آثارشان را به این انتشاراتی بسپارند. همچنین با چاپخانههای گلبان و گلشن نیز همکاری میکردم.
مدیر انتشارات «اشرفی» با بیان اینکه هر کتابی که خوب بود و دوست میداشتم، چاپ میکردم، در دوران فعالیتم هیچگاه از چاپ کتابی پشیمان نشدم، توضیح داد: با چاپ کتابهای رساله امام خمینی (ره)» و «پنجنمایشنامه» و «خانه روشنی» کارم به اداره ساواک کشیده شد. انتشارت اشرفی همچنین در حوزه روانشناسی نیز ورود پیدا کرد که از آن میان میتوان به کتاب «خودکشی» اشاره کرد. هیچگاه کتابهای درسی چاپ نکردم و اصلاً علاقهای به این کار نداشتم.
وقتی به مکانهای دور سفر میکردم و کتابهایی را که از انتشارات اشرفی چاپ شده بودند، در دستان مردم میدیدم، بسیار خوشحال میشدم و این موضوع، انگیزه مرا برای فعالیت در حوزه کتاب چندین برابر میکرد.
وی در پایان سخنانش، اظهار کرد: اگر قرار باشد اکنون کتابی را به فردی هدیه دهم، کتابهای مذهبی مانند صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه را تقدیم میکنم.
نظر شما