کتابهای «بازی دوم» نوشته حسن احمدی و «صندلی برای یک نفر و نصفی» نوشته محمد رمضانی در قالب طرح رمان نوجوان امروز از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد.
حسن احمدی در رمان «بازی دوم» ماجرای نوههای مادر بزرگی را روایت میکند که طی داستان اتفاقاتی برایشان رقم میخورد. شخصیت اصلی این داستان، دختر 9 سالهای است که داستان را پیش میبرد.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «سعید تعداد رعد و برقها را شمرده بود. سعیده هم تا صبح از ترس به مادربزرگ چسبیده بود. مادربزرگ از پشت پنجره نگاهشان میکرد. سعیده برایش دست تکان داد. مادربزرگ لیوان آب پرتقال را نشانش داد. بچهها دوان دوان برگشتند.
مادربزرگ به آشپزخانه میرفت. با احتیاط و آهسته راه میرفت. گفت: «نکند باز هم سروکلهی دخترهی ورپریده پیدا شود؟»
خندهاش گرفته بود. یقین داشت برنمیگردد. دخترک را از خانه بیرون کرده بود. او نمیرفت و مقاومت میکرد. از در بیرونش میکرد، از پنجره برمیگشت. از پنجره بیرون میکرد، از راهپلههای توی سالن میآمد. مادربزرگ کلافه شده بود. آن روز مجبور شد به پیشنهاد بچهها عمل کند. دخترک با تغییر داستان مادربزرگ باعث شده بود سعید گرفتار مشکلات زیادی شود. مادربزرگ ساعتها کلنجار رفت تا دخترک شبیه کارتونهای تلویزیون، رفتهرفته کوچک و کوچکتر شد و در زمین فرو رفت.»
حسن احمدی متولد شهرستان میانه و فارغالتحصیل رشته فیلمسازی از دانشکده صدا و سیما، از نخستین هنرمندانی است که در اولین سالهای شکلگیری حوزه هنری به آن پیوست و از همان سالها نیز داستاننویسی را آغاز کرد. از دیگر آثار حسن احمدی میتوان به «باران که میبارید»، «بوی خوش سیب»، «داستان هفتم»، «آیینه سرخ»، «توپ سرخ صاعقه»، «یک پروانه هزار پروانه»، «تک درخت سیب»، «یک سبد تمشک»، «به خاطر پرندهها»، «بزرگمردان کوچک»، «این تحمیل شدهها» و «یک سفر رویای» اشاره کرد.
کتاب «بازی دوم» در قالب 340 صفحه با شمارگان پنج هزار نسخه و قیمت 150 هزار ریال منتشر شده است.
کتاب «صندلی برای یک نفر و نصفی»
محمد رمضانی در کتاب «صندلی برای یک نفر و نصفی» ماجرای گربهای به نام «هوتو» را بیان میکند که بهطور اتفاقی وارد یک خانه میشود. اهالی این خانه که دو فرزند نوجوان به نامهای «آیسان» و «علیسان» دارند بعد از ورود هوتو با اتفاقاتی روبهرو میشوند. در واقع اهالی خانواده با ورود هوتو دچار تغییرات روحی و عاطفی میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «ما گربهها دل خوشی از باران نداریم. دلمان نمیخواهد خیس شویم. آنشب هم گوشهای کز کرده و منتظر بودم باران تمام شود. رفته بودم مانکن گربهای عزیزم را ببینم که باران شروع شد. گوشهای ایستادم و چشم دوختم به ویترین مغازهای که مانکن گربهای قشنگم پشت شیشهاش بود. آنجا بودم که آقا قدبلند بداخلاق از راه رسید. من بعدها این اسم را روی او گذاشتم. آقا قدبلند، وقتی از جلوی مغازه رد میشد، پایش را ناغافل گذاشت روی موزاییکی که لق شده بود.
آب باران از زیر موزاییک شَتَک زد به اطراف. پاشید روی شلوار آقا قدبلند، روی کفشهایش، همه جای پیادهرو و حتی روی من. کمی هم پاشید به شیشه ویترین و مانکن گربهای عزیزم را پوشاند. آقا قدبلند نگاهی به پاچه شلوارش انداخت و رفت بهطرف مغازه. پایش را گذاشت لب پله ویترین و با دستمال شلوارش را پاک کرد. بعد هم راه افتاد رفت. شیشه ویترین همانطور کثیف ماند. دویدم دنبالش و جلویش ایستادم.
-مییوووووووو!»
محمد رمضانی متولد 1343 در مراغه و بزرگشده تبریز و لنگرود است. «صندلی برای یکنفر و نصفی» یازدهمین کتاب و سومین رمان اوست.
مخاطبان این کتاب گروه سنی «د و هـ» (دوره اول و دوم متوسطه) هستند. این کتاب در قالب 186 صفحه و قیمت 10هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما