«سیلی واقعیت» با عنوان چگونه میتوان هنگام مواجهه با سختیهای زندگی، رضایتمند بود؟ کتابی است که روی خشنودی درونی تمرکز میکند. احساس عمیقی از رفاه و آرامشی که ما به جای اینکه در بیرون از خود به دنبال آن باشیم، آن را در درون خویشتن پرورش میدهیم.
آخرین باری که از واقعیت سیلی خوردی چند وقت پیش بود؟ همه ما در طول زندگی تجربههایی از این دست بسیار داشتهایم؛ لحظاتی که زندگی ناگهان مشتی جانانه بر چانه ما میکوبد؛ ضربهای ناگهانی و دردناک که تعادل ما را به هم میزند. بعد از آن تلاش میکنیم روی پاهای خود بایستیم، اما گاهی اوقات نیز به زانو در میآییم.
زندگی سیلی واقعیت را به گونههای مختلف میزند. بعضی اوقات خیلی خشن و بیشتر همانند مشت عمل میکند: مرگ یک دوست، ابتلا به بیماری یا جراحتی عمدی، تصادفی وحشتناک، جنایتی خشونتآمیز، به دنیا آوردن کودک معلول، ورشکستگی مالی، خیانت، آتشسوزی، سیل یا از این نوع بلایا. در برخی مواقع این سیلی کمی آرامتر زده میشود: جرقهای از حسادت در زمانی که متوجه میشویم شخص دیگری آنچه را ما میخواستیم به دست آورده است؛ درد تنهایی، زمانی که متوجه میشویم تا چه حد از دیگران دور ماندهایم؛ انفجاری از خشم یا تنفر، زمانی که بدرفتاری میبینیم، شوکهای عصبی، زمانی که بازتاب عمل با انتظار ما تفاوت دارد؛ زخمهایی دردناک از شکست، نا امیدی یا طردشدگی و از این قبیل مسایل.
گاهی اثر ضربه این سیلی به سرعت از حافظهمان پاک میشود: میتوان آن را لحظه گذار یا یک هشیارسازی کوتاه دردناک نامید. اما گاهی این ضربه به گونهای نواخته میشود که بی حس میشویم و تا چند روز یا حتی چندین هفته حیران و سرگردان میمانیم. اما این ضربه هر جور که نواخته میشود یک ویژگی مشخص دارد: سیلی واقعیت دردناک است که نه انتظارش را داریم و نه علاقهای به آن و قطعاً آن را نمیخواهیم. متاسفانه این سیلی تازه شروع کار است و آنچه در ادامه آن رخ میدهد به مراتب سختتر خواهد بود. در ابتدا سیلی بیدارمان میکند و سپس خود را با شکاف روبرو میبینیم.
نویسنده کتاب، این مسئله را شکاف واقعیت نامیده، زیرا در یک سمت واقعیتی قرار دارد که حقیقت زندگی ماست و در سمت دیگر واقعیتی که تمایل داریم آن را داشته باشیم. به گفته وی، هر چه شکاف و فاصله میان این دو واقعیت یعنی آنچه هست و آنچه تمایل داریم باشد، بیشتر شود احساسات برانگیخته شده در ما دردناکتر خواهد بود. در حالی که ضربه سیلی بسیار سریع رخ میدهد ولی شکاف حاصل از آن چند روز، هفته، ماه یا سال و حتا چند دهه باقی میماند.
مولف در بخش دیگری از مقدمه مینویسد: «زمانی مقالهای میخواندم که ادعا میکرد تمامی کتابهای خودیاری را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: دسته اول کتابهایی با این مضمون که شما تنها با توجه، تمرکز و درگیر کردن ذهن خود میتوانید به خواستهتان در زندگی برسید. دسته دوم کتابهایی که میگویند شما نمیتوانید به تمام خواستههای خود در زندگی برسید، ولی همچنان میتوانید یک زندگی غنی و ارزشمند داشته باشید. این کتاب قطعا در دسته دوم قرار میگیرد.
اگر شکاف واقعیت کوچک باشد، یا طوری به نظر برسد که نسبتا به سرعت بتوانیم آن را پر کنیم، آنگونه بسیاری از ما به طور منطقی آن را مدیریت میکنیم. ولی هر چه این شکاف، بزرگتر و هر چه زمان بیشتری باز بماند، بیشتر به مبارزه کشیده میشویم. در این جاست که «خشنودی درونی» اهمیت بسیار پیدا میکند. خشنودی درونی، حسی عمیق از آرامش، تندرستی و نشاط است که حتی در زمان مواجهه با یک شکاف واقعیت بزرگ نیز میتوانید تجربهاش کنید مانند زمانی که رویاهایتان تحقق نمییابد، زمانی که به اهدافتان دست پیدا نمیکنید و زندگی روی خشن، بی رحم و ناعادلانه خود را نشان میدهد و در آن اتفاقاتی میافتد که خواسته شما نیست.
«خشنودی درونی» با «خشنودی بیرونی» بسیار متفاوت است؛ احساس خوشایندی را که هنگام تطبیق واقعیت با خواستههای خود در ما به وجود میآید خشنودی بیرونی نامگذاری میکنیم؛ یعنی همان احساسی که در زمان بستن به شکاف واقعیت، رسیدن به هدف یا آنچه در زندگی خواهان آن هستیم به ما دست میدهد.
در این کتاب روی خشنودی درونی تمرکز میشود: احساس عمیقی از رفاه و آرامشی که ما به جای اینکه در بیرون از خود به دنبال آن باشیم، آن را در درون خویشتن پرورش میدهیم. نویسنده در این کتاب به دنبال این است که چگونه میتوان یک شکاف واقعیت را، در صورت امکان پر کرد. تمرکز بر «خشنودی درونی» به معنای دستیابی به احساس بهزیستی و نشاط بدون توجه به مسایل بیرونی است؛ اینکه چگونه در هنگام دردی بزرگ، ترس، فقدان یا محرومیت، بتوانیم به آرامش دست یابیم.
کتاب «سیلی واقعیت» با عنوان چگونه میتوان هنگام مواجهه با سختیهای زندگی، رضایتمند بود، نوشته راس هریس ترجمه علی صاحبی و مهدی اسکندری با شمارگان دو هزار نسخه در 336 صفحه به بهای 195 هزار تومان از سوی نشر سایه سخن روانه بازار نشر شده است.
نظر شما